دستاورد دومین سفر روحانی به نیویورک

نتیجه سفر روحانی از شرکت در اجلاس نیویورک نه پیشبرد مذاکرات هسته ای، نه دیداری مهم، و نه حتی ارائه راهی جدید برای حل مشکلات دنیا بود! شاید در یک کلمه بتوان خلاصه سفرش را "اتمام حجت" توصیف کرد.

حسن روحانی یک سال و اندی پیش، با هدف حل مشکلات کشور از طریق "رفع تحریم ها" پا به عرصه انتخابات گذاشت و توانست با جلب نظر آیت الله خامنه ای علاوه بر ریاست جمهوری، قول هایی از او بگیرد در رابطه با اختیارات مذاکره هسته ای، استقلال در انتخاب تیم مذاکره کننده و ساکت کردن تندروهای داخلی در مقابل کوتاه آمدن در مقابل غرب.

اما برعکس چیزی که فکر می کرد، حمایت ظاهری رهبر از او، نه به نیت حل مشکلات هسته ای و همکاری در رفع اختلافات با غرب، که صرفا برای بستن دهان مخالفان سیاست های غرب ستیزانه و اثبات تئوری های "دشمن" پندارانه اش بود.
گرچه آن زمان آیت الله خامنه ای تحت تاثیر گزارش اولیه دولت جدید روحانی در رابطه با وضع اسفناک داخلی کشور قرار داشت، اما تصور می کرد که بتواند حلقه سفت تحریم ها را با اندکی نرمش از گردنش باز کند. طوری که با زبان نرم دولتی معتدل تر، اما بدون عقب نشینی عمده، بتواند امتیاز بگیرد.
تاکید چند باره او بر "خوشبین نبودن به نتیجه مذاکرات اما عدم ممانعت از مذاکره" همین معنا را دارد.

علاوه بر قول های سطحی رهبر، مشکلات عمده حسن روحانی در مذاکرات با قدرت های جهانی، بعد از اختلافات داخلی اوکراین و بدنبال آن گسستن اتحاد 5+1 و جدا شدن روسیه، عمیق تر شد. چرا که از یک سو قدرت های جهانی دیگر قادر به تصمیم گیری بر سر پرونده هسته ای ایران، ارائه یا پذیرش پیشنهادی جدی نبودند و از سوی دیگر آیت الله خامنه ای دوباره با دیدن، شکاف میان قدرت های جهان "نرمش قهرمانانه اش" را از دست داد و دوباره به حالت صلب قبلی بازگشت.

ظهور گروه داعش میخ آخر تابوت "توافق اولیه ژنو" میان غرب و ایران را کوبید. چرا که اهمیت و فوریت توافق با ایران از پرونده های "روی میز" دولت های غربی کنار رفت و سرسختی آیت الله خامنه ای هم باعث شد حضور دولت میانه رو چندان به چشم نیاید. از سمت داخلی نیز آیت الله خامنه ای بعد از جدی شدن موضوع داعش دوباره به سمت سردارانش متمایل شد. ابزار تقریبا ازکار افتاده "سپاه قدس" در سوریه، دوباره مهم شد و احساس قدرت ناشی از نفوذ نظامی در عراق همراه با کمرنگ شدن بحران اقتصادی در داخل ایران باعث شد که نه تنها رهبر، که تمامی شخصیت های نظام دوباره شروع به کری خوانی برای قدرت های جهانی کنند و در حسی از قدرت خیالی فرو روند. (آخرین نمونه اش سخنرانی "لاریجانی مجلسی" در رابطه با صحبت های نخست وزیر انگلیس است)

این وضعیت بیش از پیش شرایط چانه زنی و نرمش را از بین برده است و اندک امیدی به توافق هسته ای در کوتاه مدت وجود ندارد. می توان گفت که دو طرف تقریبا به شرایط فعلی راضی هستند، حداقل تا رفع مساله داعش -که خود چشم انداز نزدیکی ندارد-. چرا که در داخل کشور التهاب بازار، تورم افسارگسیخته و فشار روزهای اول تحریم حس نمی شود و مردم با مشکلات به نوعی کنار آمده اند. و همینطور وضعیت هسته ای هم در مرحله ای نسبتا خوب از دید رهبر متوقف شده (هیچ تاسیساتی برچیده یا خراب نشده). در خارج نیز دولتهای غربی بخصوص اوباما خوشحال از اینکه زمان به ضرر ایران در حال عبور است و هر وقفه ای -هرچند طولانی- مشکل را بیشتر نخواهد کرد، عجله ای برای حل پرونده اتمی ایران ندارند.

اما در این میان حسن روحانی است که در کمتر از دو سال صحنه را تمام شده می بیند، دریافته که نه به قول های اقتصادی اش می تواند عمل کند و نه به قول های اجتماعی اش، و نه حتی در سیاست خارجی که حوزه حرفه ایش بود حرفی برای گفتن مانده. چرا که با شرایط موجود دیگر نه تخصص مذاکره اش به کار می آید و نه در داخل دولت توانی -یا مالی- برای ایجاد هیچ شرایطی به هیچ کس دارد. البته همین بی حرکتی و عدم دخالت دولت در کسب و کار مردم و بخش خصوصی به کاهش شتاب سقوط اقتصادی کمک کرده و ثباتی نسبی همراه با رکود بر جامعه حاکم شده است.

حسن روحانی گرچه که در ابتدای سفر نیویورک با دیوید کامرون دیداری بی سابقه داشت، اما طرف انگلیسی نگذاشت که او بتواند هیچ بهره برداری از این ملاقات بکند (به علت سخنرانی روز بعد کامرون در سازمان ملل). همینطور حضور و سخنرانی خنثی اش زیر سایه تهدید داعش و ابولا محو بود.

اتمام حجت روحانی را می توان در جواب های پراکنده به سوالات خبرنگاران و خصوصا آخرین روز حضورش در نیویورک دید. او خطاب به قدرت های جهانی گفت که انتظار نرمش بیشتری از آیت الله خامنه ای در مساله هسته ای نداشته باشند و باید با همین شرایط تصمیم گیری کنند. البته عجله اش را هم برای رسیدن به توافق پنهان نکرد. خطاب به مردم ایران هم گفت که نهایت کاری که از دستش برمی آمده همین بوده و بجای مقایسه شرایط حقوق بشر و اجتماعی و اقتصاد و ... با کشورهای دیگر، وضعشان را با دوران احمدی نژاد مقایسه کنند، شاکر باشند، تحمل کنند و منتظر حوادث روزگار باشند تا چه پیش می آید.


پی نوشت:

1- عکس بالا روحانی "با نشاط" در حال تبلیغات انتخاباتی. عکس پایین روحانی "مستاصل" در آخرین جلسه با خبرنگاران در نیویورک.
2- روحانی بعد از نیویورک یکراست به آستاراخان روسیه سفر کرد تا شاید با شرکت در اجلاس کشورهای دریای خزر! دستاورد سفرش را سنگین تر کند.

هیچ نظری موجود نیست: