سخنرانی رهبری که چالش هایش را پشت سر گذاشته!

آیت الله خامنه ای این روزها بسیار پرنشاط و فعال نه تنها در صحنه سیاسی ایران حضور دارد که سخنرانی های بسیار جنجالی -و خبرساز- ایراد می کند. ترجیع بند سخنرانی های اخیر او حمله به دولت حسن روحانی به هر شکل ممکن است، چه از طریق تمسخر و چه تهدید لفظی. اگر خواننده وبلاگ بوده باشید به یاد دارید که اواخر سال گذشته در مطلبی با عنوان " چرا خامنه ای پدرخوانده خاتمی نمی شود؟" به 3 دلیل بی نیازی آیت الله از آشتی با مردم و ائتلاف با مخالفانش اشاره کردم. امروز علاوه بر موارد قبل مورد چهارم و -بخیر!- گذشتن انتخابات را هم می توان اضافه کرد.

آیت الله خامنه ای تقریبا امروز بی دغدغه ترین روزهای رهبری اش را در 20 سال اخیر طی می کند. او در مقام مدیریت کشور، بتازگی از دردسر و سایه رقیب همیشه گی اش -هاشمی رفسنجانی- رها شده، در بعد خارجی، هیچ تهدید و تحریم مستقیم جدی از سوی غرب حس نمی کند و گرچه در مناقشات منطقه چشم انداز موفقیت بزرگی ندارد اما همین که او را به عنوان یک پای مشکلات می دانند احساس شمرده شدن و رضایت دارد. مساله شاخص های حقوق بشر را هم بزودی حل می کند و از صدر کشورهای اعدامی جهان بیرون می رود.
در داخل تا حد مورد رضایتش اوضاع اقتصادی و معیشت و امید به زندگی ایرانیان بهبود یافته، بشکل بسیار کنترل شده مراودات تجاری و توریستی ایران با اروپا بهتر شده و خلاصه ایشان از همه چیز راضی به نظر می رسد بجز یک دردسر همیشگی هر رهبرخودکامه ای که "مردم" یا "خواست مردم" نام دارد!

گرچه او بعد از نزدیک به 3 دهه تجربه رهبری، می داند مردم را چطور کنترل کند، طوری که در زمان عادی ساکت -سرکوب شده- باشند و بموقع با هیجان پای صندوق های رای حاضر شوند، اما دردسرش علاوه بر خواسته های مردم با نمایندگانی است که از طرف مردم انتخاب شده اند و خدا را بنده نیستند! و سودای "عمل به وعده ها" و "پیگیری خواست مردم" در سردارند.

در این کانتکست، می شود سخنان اخیر رهبر انقلاب را بهتر دریافت کرد، او در سخنرانی هفته گذشته اش دولت -بخوانید نماینده جمهوریت و مردم- را بی خاصیت و ضعیف می داند درحدی که نه تنها هوادارانش را به عدم تبعیت از دولت "ضعیف" تشویق می کند که حتی تشخیص شخصی آنها را بالاتر از تصمیمات کلان و حساب شده دولت می داند و به "آتش به اختیاری" فرمان می دهد.
هنوز خبر این سخنان رهبری از تیتر اخبار بیرون نرفته که او بازهم در جلسه ای دیگر و این بار در حضور شخص حسن روحانی به تمسخر و تهدید او یا بهتر بگویم "خواست مردم" می پردازد. چرا که امروز حسن روحانی جدید هنوز تحلیف برگزار نکرده و بیشتر منتخب مردم است تا رییس جمهور نظام. مردمی که در کمپین های انتخاباتی حسن روحانی خواسته هایی بمراتب فراتر از خط قرمز های نظام -آیت الله- دارند.
تهدید به عزل روحانی با بهانه ایجاد "دودستگی" در میان مردم -به زبان ساده- یعنی اینکه روحانی تلاش نکند که موضع منتقدان و مخالفان رهبری و نظام جمهوری را رسمی کند چرا که او خودش را یک پای ثابت نظام می داند و طبعا حضور هر قرائت دیگر به معنی "دودستگی" خواهد بود! نه اینکه او نمی داند مردم چقدر با نظراتش فاصله دارند، اما نمی خواهد که مردم تریبون رسمی در حکومت داشته باشند و تهدید به عزل حسن روحانی به بهانه "دودستگی" یعنی تو تا وقتی رییس خواهی ماند که در دسته اول -حکومتی- باشی. به محض برسمیت شناختن "خواست مردم" از مقامت عزل خواهی شد.

در این میان باید به نکته ظریفی اشاره کنم و آن هم اسم بردن آیت الله خامنه ای از حسن روحانی با عنوان "دکتر روحانی" با تمسخر و خنده حضار است. بدیهی است که روحانیون معلومات خودشان را نه تنها هم شآن علم، که بدلیل تقدس بالاتر می دانند. حال اینکه جناب خامنه ای او را به نام "دکتری" اش خطاب می کند، مفهومی که  اولا جدا بودنش از قماش مذهبی را پررنگ می کند و ثانیا به حالت تمسخر علم را به چالش حل کردن مشکلات کشورداری دعوت می کند. مشکلاتی که ذاتا ناشی از حضور شخص او -ولی فقیه- و مذهبیست که بر تمام ارکان حاکمیت و تصمیمات کلان، چنگ انداخته است.

عملیات نیروهای داعش در این زمان و با این حس آیت الله خامنه ای، همان "ترقه بازی" را برای ایشان تداعی می کند. بدرست او هیچ خطری را از ناحیه گروههای تندرو اسلامی برای جایگاهش نمی بیند. چرا که نه مجریان این عملیات توان حمله و دسترسی به شخص او را دارند و نه حکومت اسلامی نگرانی بابت کشته شدن مردم دارد، زیرا جایگاه "شهدا" در تفکر اسلامی رفیع تر از حیات مادی است. بعلاوه که همین حمله ها خود می تواند نقابی شود برای مظلوم نمایی جمهوری اسلامی در ابعاد جهانی به جهت قربانی تروریسم بودن.

نهایت آنکه امروز آیت الله خامنه ای به روزهای آرام و بدون چالش رهبری رسیده است و گرچه مجبور شده کمی از توقعاتش بکاهد اما درعوض می خواهد ایام بدون دغدغه ای را سپری کند. معنی دیگر "آتش به اختیار" شاید همین باشد که حتی تندروهای طرفدارش چندان معطل "رهنمودهای داهیانه رهبر" نباشند و خودشان مقابل مخالفان و دولت بایستند. باید دید که حسن روحانی چقدر می تواند نماینده خواسته های مردم باشد.

پی نوشت:
1. اقدامات حسن روحانی در محدودیت های اجتماعی زنان، یا لغو سند فرهنگی 2030، احتمالا کمکی به آرام شدن رهبر نخواهد کرد چرا که تجربه نشان داده آیت الله خامنه ای بجز به فشار و ترس از مواضعش کوتاه نخواهد آمد، شاید بهتر باشد حالا که آیت الله مثلا توجه ویژه ای به اقتصاد نشان می دهد به اقتصاد موازی ارگان های تحت نظر آیت الله اشاره کند و یک قلم واردات غیرمجازی که طبق گفته های کاندیداهای انتخابات دهها میلیارد دلار و بدون تعرفه و ضابطه است.
2. حسن روحانی گرچه این دوره -دوم- بسیار جنجالی ظاهر شده، اما عملکرد سابق و بخصوص 4 سال گذشته اش نشانی از بچالش کشیدن تصمیمات رهبر ندارد، احتمالا علنی کردن اعتراضاتش  توسط آیت الله برای کاهش چانه زنی های پشت پرده دولت با اوست. چیزی که عیش ایشان را منغص می کند!

پیام سیاسی حملات تهران و واکنش جمهوری اسلامی

1. اول لازم است که نگاهی به عمق و اهمیت حملات داعش -عربستان- در تهران بیاندازیم.
دو حمله به صورت همزمان و غیر تصادفی در دو نقطه مهم و معنادار حکومتی تهران انجام شد، انتخاب مقبره آیت الله خمینی به عنوان نماد انقلاب اسلامی ایران و ورود به ساختمان مجلس ایران که نماد دولت مستقر جمهوری اسلامی است.
گرچه ساختمان مجلس بهارستان نسبت به ساختمانهای پاستور و بیت رهبری از حفاظت کمتری برخوردار است ولی همین نفوذ مسلحانه و مقاومت چندین ساعته بعلاوه مخابره ویدئو از درون ساختمان اداری مجلس بنوعی افراشتن پرچم و تحقیر دستگاه حفاظتی و اطلاعاتی است که در اینجا سپاه متولی اش است.

حضور پرتعداد فرماندهان عالی رتبه سپاه در محل حادثه نشان از اوج غافلگیری و سردرگمی اطلاعاتی سپاه -که امروزه متولی اصلی برقراری امنیت است و در سالهای اخیر رقیب و جایگزین وزارت اطلاعات شده است- دارد. از قضا چند روز پیش همین سیستم اطلاعاتی سپاه مسئول کانال تلگرام وزیر اطلاعات را بازداشت کرده بود!
بدیهی است که همه واکنش های اشخاص و رسانه های جمهوری اسلامی به این عملیات بسیار هماهنگ و پرمعنی ناچیز انگاری توام با تمسخر باشد. که در اوج این اظهارات شخص آیت الله خامنه ای از واژه "ترقه بازی" برای توصیف این حملات استفاده کرد.

اندکی دقت به زمان و مکان و سبک حملات نشان می دهد که عملیات "تروریستی" تهران حداقل جنبه "ترور" و وحشت آفرینی را داشته و حداکثر پیام سیاسی و هماوردی اطلاعاتی و امنیتی. چرا که داعش این بار در ایران برخلاف شهرهای اروپایی هدفش نه به حداکثر رساندن کشته ها که ابراز مخالفت با روند تاریخی دخالت جمهوری اسلامی در منطقه و "شعیه سیاسی" است.
برای ترساندن و کشتن حداکثری کافی بود که این عملیات ها در اماکن شلوغ مانند مترو، بازار یا یک هفته قبل بجای صحن خالی آرامگاه آیت الله در میان انبوه جمعیت انجام شود. اتفاقا همین فاصله زمانی اندک میان سالگرد درگذشت آیت الله خمینی و این اقدام خود پیام مهمی را می رساند که می تواند به "شلیک تیر اخطار" برای نظام ایران تلقی شود.

2. طبق معمول 30 ساله، آیت الله خامنه ای بر خلاف یک فرد مذهبی و اخلاق مدار، بدون توجه به درگذشت هموطنان و عرف رایج و انسانی همدردی با بازماندگان، واکنشی کاملا سیاسی و خودکامه گرفت و با تمسخر کوچکی این عملیات اولا حضور نظامی چند ساله ایران در سوریه  و عراق را توجیه کرد و ثانیا به استهزای دولت روحانی، وعده های انتخاباتی و خواست مردم پرداخت.  همچنین ایشان گویی که مترصد فرصتی بوده برای جواب دادن به خواست و رای مردمی که به وعده های شیرین حسن روحانی رای داده اند، ولایتمداران و نیروهای ارزشی هوادارش را موکدا به خودسری و سرکوب مخالفان تشویق کرد و به عنوان فرمانده کل قوا از اصطلاح "آتش به اختیار" استفاده کرد که در معنای نظامی بمعنی هدف قرار دادن هر چیزی -در سمت رقیب و دشمن- بدون نیاز به اجازه از سلسله مراتب فرماندهی است.
این طرز بیان و اساسا استفاده از همچین فضایی برای چنین اصطلاحاتی نشان می دهد که او هنوز خطر دولت روحانی دوره دوم و تغیرات نرم را بسیار بیشتر از حملات خارجی و تروریستی می داند وگرنه معنی ندارد که دقیقا در جایی که همه رهبران کشورها به همدلی و اتحاد مردم تشویق می کنند او برعکس تلاش کند که اندک قبیله خودش را علیه اکثریت -خواست- مردم بشوراند.

3. نگاهی به اوضاع منطقه در روزهای اخیر نشانه های خوبی برای ایران ندارد.
اولین سفر خارجی ترامپ به عربستان سعودی همراه بود با کلید خوردن پروژه ای که احتمالا یکی از اهداف آن کوتاه کردن دست ایران در منطقه است. البته هنوز معلوم نیست که این کوتاه کردن دست ایران از منطقه آیا به درگیری نظامی مستقیم با ایران منجر می شود یا خیر. پاسخ این سوال تا حد بسیاری به واکنش آیت الله خامنه ای و سپاه پاسداران بستگی دارد.
پیام عربستان تقریبا روشن است. ایران باید دست از مداخله در کشورهای منطقه بردارد و حاکمیت ملی کشورها را به رسمیت بشناسد.
تفکرات شیعه گستری آیت الله ها در ایران باعث شده که عربستان امروز مانند عراق زمان صدام در پاسخ به درخواست انقلاب آیت الله خمینی به شیعیان عراق درصدد دفاع از خود بربیاید. خصوصا که حضور ایران در یمن -حیاط خلوت عربستان- و تلاش برای ایجاد حزب الله دوم در کنار مرزهای عربستان اقدام خوشایند خاندان آل سعود نیست. خصوصا که اقلیت قابل توجهی در عربستان شیعه هستند و این خطر خارجی شیعه گستری در قدم بعدی بدرون عربستان کشیده خواهد شد و تهدید کننده حاکمان عربستان است.

به نظر می رسد پرزیدنت ترامپ برخلاف اوباما، دست عربستان را برای خریدهای نظامی باز کرده و چراغ سبز همراهی را به اعراب داده است. بیرون کردن قطر از کلوب اعراب منطقه به عنوان کشوری که بطور کامل مطیع و همراه سیاست های عربستان نیست پیام درون قبیله ای به سایر متحدان عرب است و از نتایج چراغ سبز امریکا به عربستان.

با ریاست جمهوری ترامپ، عربستان امروز این فرصت تاریخی را پیدا کرده که به آرزوهای منطقه ای اش جامه عمل بپوشاند. و بدیهی است سالها حمله و تحقیر تهران به ریاض امروز پاسخش چه باشد! در آخرین سخنرانی قبل از حملات تروریستی به تهران آیت الله خامنه ای هرچه می توانست از توهین و تحقیر نثار حاکمان عربستان کرد و دولت عربستان امروز خردمندتر از ایران بدون ذره ای واکنش هیجانی درعمل برنامه هایش را برای -حداقل- عقب نشینی ایران اجرا خواهد کرد.

4. پیش بینی ام نسبت به آینده نزدیک چندان روشن نیست، خصوصا که آیت الله خامنه ای نشان داده که حداکثر کله شقی را تا تغیر موضع -بخوانید نرمش قهرمانی- بکار خواهد برد. و سالها مقاومت ایشان بر عدم تسلیم هسته ای با هزینه صدها میلیارد دلار و اتلاف سال ها، زندگی 80 میلیون ایرانی نمونه قبلی سبک حکومتداری و دیدگاههای مدیریتی ایشان است.
بعضی گمانه زنی می کنند که آیت الله ها در نهایت ایران تا ایران را تبدیل به سوریه دوم نکنند دست برنخواهند داشت، اما شخصا اعتقاد دارم که مردم ایران حضور پررنگ تری در صحنه دارند و این فشار داخلی اجازه ماجراجویی بیشتر خارجی را به آیت الله ها نخواهد داد.
باید منتظر ماند و دید که بالاخره کی سیاست کوچک انگاری و تحقیر و تمسخر "کاغذ پاره ها" و "ترقه بازی" به اتمام می رسد و جمهوری اسلامی بمانند سایر حکومت های مسئولیت پذیر جهان، خوشبختی و رفاه مردمش را برسمیت می شناسد و امکانات را نه برای توسعه اندیشه های ایدئولوژیک با کمک اسلحه، که برای رفاه مردم ایران و فراتر، شیعیان -مورد قبولش- بکار خواهد برد.

پی نوشت:

1. به بازماندگان حملات تهران تسلیت عرض میکنم و امیدوارم مردم ایران بتوانند روزی بدور از ترس از سایه جنگ و ترور زندگی کنند.
2. مطلب 4 ماه پیش با عنوان "احتمال جنگ محدود در خاورمیانه" هنوز ارزش مطالعه دارد گرچه امروز هدف ها کمی روشنتر شده است!
3. تصویر بالا نگاه نگران سرداران غیب پرور و سلامی بترتیب رئیس بسیج، و جانشین فرمانده کل سپاه در محوطه مجلس. (گزارش شده که فرمانده کل سپاه نیز در زمان حمله حضور داشته است)