اولین حرکت هوشمندانه خامنه ای بعد از 3 دهه!

همانطور که در پست قبل گفتم، به نظر می رسد انقلابیون 57 و در راس آنها علی خامنه ای تصمیم گرفته اند گام دوم انقلاب شان را عملی کنند و سال 1400 را برای این کار مناسب دیده اند.
قدم اول گذاشتن سنگ بنایی بود با قدرت نوظهور جهان، چین. که تحت الحمایه این کشور بتوانند در مقابل غرب و فشارهایش قد راست کنند. بزرگترین خوبی چین نسبت به غرب علی الخصوص امریکا این است که همراستا با ج.ا هیچ بهایی برای نظر توده و دموکراسی قائل نیست، و به نگاه اومانیستی (انسان محور) لیبرال باور ندارد.

اما گام دوم امسال بلندتر و محکمتر برداشته شد. حذف مردم و دموکراسی از ساختار ج.ا.
به عنوان کسی که سالهاست حرکات آیت الله خامنه ای را دنبال می کنم هیچ یک از تصمیمات او در این سالها مانند تصمیم به ردصلاحیت تمامی کاندیداهای مطرح و اغراق در فرمایشی بودن انتخابات، هوشمندانه و زیرکانه نبوده است! (کاش که در این 30 و اندی سال وی چنین هوشی بروز میداد!)
این تصمیم بسیار عاقلانه همزمان دو برد اساسی برای نظام و شخص خامنه ای است:
1. او می داند که مردم با صندوقهای قهر کرده اند و انگیزه ای برای شرکت ندارند و در این وضع پریشان اقتصادی و ناهمسانی مدیریتی کشور هیچ توانی برای برانگیختن و برگرداندن مردم ندارد. و اگر بخواهد مثل سابق بازی کند یا منفعل بماند، این شرکت نکردن مردم او را به گوشه رینگ برده و ضربه اش را خواهد خورد. بهمین دلیل پیشاپیش طوری صحنه انتخابات را طراحی کرد که حتی طرفداران معمولی و خاکستری حکومت هم نتوانند شرکت کنند و این عدم مشارکت گسترده نه "ضربه ای" به نظام. که "خواست نظام" تلقی شود.
در اصل با نمایشی کردن کاریکاتوری انتخابات، خامنه ای از موضع مفعول به فاعل تغییر جهت داد.
2. دومین برد او، دهن کجی به مردم است که اساسا رای شما هیچ ارزشی هم ندارد و دیگر دوران مشروعیت بخشی مردمی گذشته. احتمالا همین مساله مشارکت پایین و بی اقبالی بعدتر میتواند دستمایه حذف جایگاه ریاست جمهوری قرار بگیرد و برای همیشه ج.ا با استرس انتخابات خداحافظی کند. این بخش ریشه در 25 سال دهن کجی ملت به او در انتخابات ها دارد. بلااستثنا مردم به کسی اقبال نشان دادند که فرد مورد نظر او نبود.
من بر این مدعا دلایل فراوان دارم. اما به دو نکته ظریف و اخیر اشاره میکنم و باقی را به شما می سپارم، اولین نشانه تابلوی "رعیت" نامیدن مردم، پشت سر علی خامنه ای در سخنان اخیرش راجع به انتخابات بود. که در بدترین زمان و شرایط بحث انگیز شد. طوری که دفترش ناچار به پاسخگویی به انتقادات شد.
و دوم لحن و سخنان اون در مقایسه با چیزی که در انتخابات قبل و سال 96 بیان کرد.
سال 96 جمله معروف و شنیده نشده ای از آیت الله بود که با لحن ملتمسانه ای می گفت "حتی اگر من را هم قبول ندارید (نظام) باز هم برای ایران و کشورتان رای دهید". این حد از کوچکی و التماس از شخصیت خامنه ای بعید بود. تنها در زمان ترس او چنین ملتمسانه سخن می گوید، نزدیکترین نمونه برمی گردد به حوادث سال 88 و سخنرانی معروف 29 خرداد که جمعیت میلیونی معترضان به انتخابات ترس را در تن نظام انداخت و او به "جسم ناقصش" قسم خورد و منجر به سرکوب خونین شد و..
اما این بار با اینکه در ظاهر؛ کشتی نظام عمیقتر در بحران ها فررفته و بی پولی و انزوا و فساد و نارضایتی تمام پیکره اش را فراگرفته اما در لحن آیت الله هیچ نشانی از ترس یا التماس -سال 96- دیده نمی شود. برعکس او بیشتر با لحن پدرانه و توصیه گونه مردم را به مشارکت در انتخابات فرا می خواند بدون هیچ اصرار اضافه. با آرامش درونی تنها "توصیه به مشارکت" می کند.
گویی خبر از گنجی یا عصای سحرآمیزی دارد که قرار است اوضاع را سامان دهد یا شاید پشتش به برادر بزرگ -حزب کمونیست چین- گرم است و یا های دیگر که ما از آنها بی خبریم.
هرچه باشد دیگر علی خامنه ای خودش را به رای "رعیت" محتاج نمی بیند و گویی صرفا می خواهد مناسکی اجرا کند بدون نگرانی از استجابتش حتی به قبله غرب!

نکته ای که من را عمیقا نگران می کند الگو برداری نعل به نعل آیت الله از مدیریت کره شمالی است. هم در سخنرانی ابتدای سال و هم در این سخنرانی با مضمون نامربوط (انتخابات) او به آزادی اینترنت و بستن فضای مجازی توصیه کرده است. احتمال می دهم که امسال ج.ا اینترنت بومی اش را معرفی می کند و ارتباط ایرانیان با سایر جهان را متوقف می کند. مانند اتفاقی که در آبان 98 رخ داد.

اگر این پیش بینی شوم درست از آب دربیاید قدم بعدی جدا کردن ایرانیان خارج نشین از داخل خواهد بود که امیدوارم هرگز موفق نشوند.

نشانه دیگر کره شمالی کردن ایران، تاخت به سمت غنی سازی هسته ای و رسیدن به بمب است. از ابتدای روی کار آمدن دولت دموکرات بایدن، نظام، پایبندی نیم بند خود به برجام و کنوانسیون های بین المللی نظارتی را کنار گذاشت و با تتمه بقایای صنعت هسته ای که از حملات اسراییل مانده بود غنی سازی را شروع کرد که امروز گزارش می شود تنها کشور غیر هسته ای نظامی است که به این سطح از غنای هسته ای رسیده است.
همینطور به نظر میرسد مذاکرات وین به قصد مثلا برگشتن به برجام و محدودیت ها تنها وقت کشی جهت دسترسی به بمب است و هیچ نشانه ای از نرمش قهرمانانه 2 یا اراده جدی به توافق وجود ندارد.

هرچه هست نشانه های خوبی از گام دوم انقلاب دیده نمی شود. و شاید دور نباشد روزی که ایرانیان افسوس 40 ساله اول انقلاب را بخورند. چرا که خفقان و دیکتاتوری ایدئولوژیک اسلامی بمراتب سخت تر و شدیدتر از استبداد خاندان اون در کره شمالی خواهد بود. نظام کمونیستی کره به روابط میان زن و مرد و سختگیری های زنانه یا قوانین 14قرن گذشته مثل شرب خمر یا قصاص و زنبارگی و.. باور ندارد.

بزودی زمان مشخص خواهد کرد که آیا این حرکت بلوف قدرت بوده یا واقعا پشت آیت الله اینچنین گرم است که به آرزویش رسیده و دیگر نیازمند اقبال "رعیت" میلیونی اش نیست.

پی نوشت:
لازم است تاکید کنم که منظور من از هوشمندی خامنه ای، تبدیل تهدید به فرصت برای خودش است. و بدیهیست که این هوش شیطانی کاملا در تضاد با منافع مردم ایران است.

۳ نظر:

خُسن آقا گفت...

من برعکس شما عمل خامنه ای را نه از روی هوش بلکه از روی استیصال، درماندگی و بیچاره شدن می‌دانم. کسی که هیچ راه پیش و پسی ندارد و تنها می‌تواند با سرعت به کوه بزند و خودکشی کند
با گردن کشی‌هایی که روئسای جمهور گذشته برای او کردند و کم کم داشتند جامعه را بسوی فروپاشی می‌بردند او را مجبور به کشیدن ترمز کرد
حالا هم این ترمز درست مثل ترمز گرفتن روی جاده لغزنده می‌ماند آنهایی که روی یخ رانندگی کرده‌اند می‌دانند که نتیجه این کار چه خواهد بود
ایران و ایرانی کره جنوبی نیستند که بتوان به این سادگی جامعه بسته ایجاد کرد اگر می توانستند در این 43 سال کرده بودند
اینها قدم به قدم عقب رفتند تا رسیدند به اینجا
درضمن گمان نباید کرد که غرب اجازه خواهد داد کره شمالی دیگری بوجود بیاید همین اسرائیل کوچک می‌تواند زندگی را بر آیت االله های بیشعور در تهران چنان تنگ کند که سر به بیابان بزنند

خُسن آقا گفت...

شاید بد نباشید سخنان رئیس موساد را بخوانید که می گوید:

موساد سال‌ها آقای فخری‌زاده را از نزدیک زیر نظر داشت و از جمله به طور فیزیکی به او نزدیک بود.

رئیس سابق موساد در پاسخ به سوالی از موضعش درباره کشتن دشمنان پرنفوذ اسرائیل گفت: "اگر کسی قدرتی دارد که خطری متوجه شهروندان اسرائیل می‌کند، وجود آن شخص باید خاتمه یابد."

آرسین گفت...

حسن آقای گرامی،
ازین نظر صحبت شما رو قبول دارم که ادامه وضع موجود برای خامنه ای فروپاشی است.
به قماری دست زده که اگر موفق شود و بتواند مملکت را کلون بندازد که برد بزرگی کرده. اگر هم نتواند چندان چیزی را از دست نمی دهد چرا که مسیر فعلی هم اتمام نظام اسلامیست.
ازین نظر عرض کردم هوشمندانه عمل کرده، مقایسه کنید با حماقت های بی پایانش.

در مورد اسراییل و حتی کشورهای عربی و همسایه هم اعتقاد دارم که اسراییل تضمین امنیتش را از چین و روسیه خواهد گرفت خصوصا اگر عقلانیت حزب کمونیست حاکم شود. ترس از حماقت های یه مشت آیت الله جاهل برای همسایگان هم وجود نخواهد داشت.
همانطور که شنیده شد در ابتدای سال عربستان با اهرم نفت و انرژی نگرانی هایش را با چین و قراردادهایش با ایران در میان گذاشته است.

از نقطه نظر عملی ج.ا هیچ توان لجستیک و عملیاتی بجز اسپانسری چند گروه کوچک فلسطینی علیه اسراییل ندارد، نه امروز که حتی در زمان حیات سلیمانی و بلبشوی سوریه نمی توانست چشم طمعی به اسراییل داشته باشد. تمام 200 حمله گفته شده اسراییل به سپاه قدس قبل از مرگ سلیمانی و اوج توان سپاه قدس بی پاسخ ماند، اگر به حملات داخل ایران و ترورها اشاره نکنیم.
می ماند این خرده شرارت های کوچک که با ملاقات سران حماس و اسراییل به میزبانی مصر درحال کنترل و گفتگوست.

اگر این تحولات بازنده ای داشته باشد، مردم ایران هستند و تمام. امیدوار بودم فعالان و اپوزیسیون بیشتر از سفاکیت و خشونت رئیسی به حماقت و ابلهی او اشاره کنند.
آفت اصلی مملکت حماقت حاکمیت است نه خشونتش