شاهزادگان بی تجربه عربستان و دیپلماسی مجرب ایران!

1- سخنگوی ارتش عربستان بطور رسمی پایان عملیات هوایی علیه یمن را اعلام کرد. می شود گفت که در مجموع یک ماه حمله هوایی به یمن هیچ برتری خاصی برای طرفداران "منصور هادی" در میدان نبرد زمینی با حوثی ها بدست نیامد، چرا که علیرغم پشتیبانی هوایی، شهر عدن -مرکز طرفداران آخرین رییس جمهور- هم به دست حوثی ها افتاد و علنا مشخص شد که عملیات های هوایی هیچ تاثیری به نفع دولت نزدیک به عربستان ندارد.
البته این موضوع چندان دور از ذهن نبود، چرا که عملیات های هوایی، نیاز به لیست بلند بالایی از اهداف و نقاط استراتژیک انهدام پذیر دارد که با از بین رفتن آن مراکز، قدرت نیروی مهاجم کاهش پیدا کند یا نابود شود. طبیعی است که یمن کشوری فقیر است که معدود مراکز نظامی باقی مانده اش می تواند تنها خوراک چند روز هواپیماهای عربستان را تهیه کند، که آن هم در کشوری جنگ زده با نیروهای چریکی هیچ ارزش نظامی ندارد. بعید نیست که ارزش بسیاری از اهداف منهدم شده، از موشک های اصابت کرده کمتر باشد!

شاهزادگان عربستانی بدلیل "درآمدهای سرشار نفتی" و "آموزه های اسلامی" از کودکی آموخته اند که هر مشکلی را با پول می توان حل کرد و البته در دنیای فعلی کمتر مشکلی زندگی وجود دارد که با پول قابل حل نباشد. اما در مقیاس کشوری و جهانی این تفکر چندان درست از آب در نمی آید. گرچه  عربستان چند روز قبل اعلام کرد که کلیه خسارت ها و صدمات ناشی از عملیات "طوفان قاطعیت" در یمن را "به تنهایی" جبران می کند؛ و همینطور همزمان با اعلام پایان عملیات هوایی، خبر صدور کمک های انسان دوستانه و جبران خسارات را داد. اما بعید است که حتی مجموع این کمک ها حتی اگر تصور کنیم که صادقانه و به هدف صلح و جبران مافات پرداخت شود، باعث جبران دیدگاه تجاوزکارانه دولت عربستان می شود.

اساسا این دیدگاه که می توان منافع ملی سایر کشورها را با "پول" خرید از بنیان اشتباه است. چه این کمک ها از طرف دولت عربستان به افغانستان، پاکستان یا مصر باشد و چه از طرف ایران به حزب الله لبنان، دولت عراق یا حتی کشورهای امریکای لاتین.

به این دلیل است که دولت عربستان -با حمله عبث هوایی- ناخواسته در یمن به گروه های -مخالفش- طرفدار دولت ایران کمک کرده و طبعا با شکست عملیات نظامی، طرفدارانش در پشت میز مذاکره هیچ برگ برنده/ اهرم فشاری در مقابله با حوثی ها نخواهند داشت. اگر فرض کنیم که حتی حوثی ها دست از پیشروی های زمینی بردارند و به پشت میز مذاکره بروند.

2- جالب توجه است که علیرغم بالاگرفتن درگیری های میان ایران و عربستان بر سر عرضه نفت در بازار، اختلاف منافع در یمن و بخصوص بعد از انتشار خبر شبه تجاوز به نوجوان ایرانی در عربستان، همچنان مذاکرات پشت پرده برای حل اختلافات جریان داشته، به این نشانه که اولین خبر پایان عملیات هوایی عربستان را مقامات وزارت خارجه ایران اعلام کرده اند!
این سطح از تحرک دیپلماتیک در عمر جمهوری اسلامی بی سابقه است و نشان از اعتماد به نفس بالا و انگیزه زیادی دارد که بعد از توافق با قدرتهای جهانی بیشتر شده است. به نظر می رسد که دستگاه دیپلماسی دولت روحانی "مجوز کاملی" از بهبود روابط خارجی ایران با کشورهای جهان را از آیت الله خامنه ای گرفته است. چرا که سیاست خارجی ایران سالهاست تحت نظر مستقیم رهبر اداره می شود و مشخص است در این دوسال، تیم ظریف و همکاران توانسته اند اعتماد آیت الله خامنه ای را جلب کنند. نشانه دیگر این جلب اعتماد در مهار افراطیون -مجلس- و سایر گروه های فشاری است که تابع اوامر شخص رهبر، هستند و طبق دستورالعمل های قبلی شان تاکنون می بایست بارها کفن پوشان از دیوار ساختمان وزارت امورخارجه بالا می رفتند.

اگر دولت روحانی بتواند از کمند مشکلات اقتصادی فرار کند و به مدت 2 دوره امتداد داشته باشد، -که احتمال آن امروز بیش از هر زمان دیگری است- بتدریج این "قوت دیپلماسی"، آثارش را در کم اثر کردن نفوذ "تشکیلات عظیم نظامی" نشان می دهد و روابط حسنه و پرنفوذ ایران می تواند از نظر "بازدارندگی دفاعی" جایگزین بسیار مطمئن تر از اسباب بازی های نظامی و سرداران فربه و بازنشسته سپاه باشد. این تغیر سیاست دفاعی از سوی داخلی اثر بسیار مفیدی برای مردم خواهد داشت چرا که با کم اهمیت شدن نقش نظامیان در حکومت، دست آنها از اقتصاد هم کوتاه خواهد شد و رقابت آزاد -نه بر اساس رانت- شکل خواهد گرفت، که سخن از جزییات مثبت آن بحثی مفصل است.

همینطور نگاه امنیتی به فعالیت های اقتصادی و اجتماعی نیز کم می شود و گروه های اجتماعی و دانشجویی راحت تر می توانند فعالیت کنند. که از طلیعه های آن،  تجمعات سراسری صنفی معلمان تا اعتراضات فعالان محیط زیست در محکوم کردن سگ کشی های شیراز، دیده می شود.
برداشته شدن دیدگاه امنیتی، در داخل، کم اهمیت شدن حضور سپاه در خارج، و رفع تحریم ها در حوزه اقتصاد و سرمایه گذاری، مجموعا به ضعیف شدن غول سپاه منجر خواهد شد که در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد به حداکثر سایز ممکن رسیده بود. بدنبال آن حضور مدیران سپاهی از مناسب دولتی و مجلس کمتر خواهد شد، و نفوذشان بر قوه قضاییه هم کاهش می یابد.

طبعا رانت خواران کلان و صاحب نفوذان فعلی از این موضوع خرسند نخواهند بود و با همه توان جلوی آن خواهند ایستاد و شکل تغیرات به وصفی که گفته شد بدون افت و خیز نخواهد بود. قطعا شاهد کارشکنی ها، تبلیغات و مقاومت هایی خواهیم بود. اما به نظر می رسد که دولت روحانی هم قصد عقب نشینی ندارد و این مقاومت دولت از چشم مردم پنهان نخواهد ماند. اگر حسن روحانی موفق به برداشتن تحریم ها و اندک ارتباط با جهان شود -حتی بدون بهبود چشمگیر وضعیت اقتصادی یا اجتماعی-، باید انتظار داشت که رای دهندگان دور دوم ریاست جمهوری او بمراتب بیشتر از دور اول شوند.

پی نوشت:
1- تهدید "سرب داغ" سردار سلامی به دستگاه دیپلماسی ایران را دقیقا در راستای مقابله سپاه با تیم وزارت خارجه ارزیابی می کنم و نشانه بالا بودن حساسیت این درگیری می دانم. ("سرب داغ" استعاره شفافی از ترور فیزیکی دیپلمات های ایرانی است)

2- فروغ ستاره "قاسم سلیمانی" به عنوان "قهرمان سپاهی" با تبلیغات "ضد ایرانی در کشورهای عربی"، بشدت در حال افول است. سپاه قدس که سالها بشکل سری فعالیت می کرد بین "قهرمان سازی هالیوودی" و "فعالیت مخفیانه" باید یکی را انتخاب کند که قاعدتا دومی خواهد بود. این استتار دوباره سپاه قدس، -تنها بخش کارآمد سپاه-  بشدت از بار تبلیغاتی سپاه در جامعه خواهد کاست و عرصه به قهرمانان دیگر که از دولت روحانی هستند -مثل ظریف- واگذار می شود.

۲ نظر:

پراگماتیست گفت...

درود بر شما و سپاس از تحلیل خوب

امیدوارم سپاه پاسداران با بزرگ کردن قاسم سلیمانی قصد بهره برداری از او در فضای داخلی ایران و شرکت دادنش در انتخابات و رقابتش با اعتدال گرایان به منور تقویت و تداوم فضای سرکوب نباشد. در این صورت مجبور به تخریب چهره اش خواهیم بود. اکنون او یک چهره ملیست در عرصه خارجی مراقبت کنند تا لجن مال نشود.

آرسین گفت...

ممنون از ابراز محبت شما،

با توجه به مطالعه ای که در مورد قاسم سلیمانی داشته ام، بعید می دانم او پتانسیل و انگیزه شخصی فعالیت سیاسی داشته باشد خصوصا در رده ریاست جمهوری. گماشتن او به رده های پایین تر مثل نمایندگی مجلس هم نوعی تنزل رتبه خواهد بود و بازهم احتمال وقوع ندارد.

و با توجه به وضع پیش آمده در عراق و ایجاد حساسیت بر حضور نیروهای ایرانی و گروه شیعیان وابسته به ایران. اسم قاسم سلیمانی حداقل تا زمان فعال بودن در عراق کمرنگ خواهد شد، چرا که اساسا یکی از مهارت های سپاه قدس همین فعالیت های بی نام و پنهانی است.

کمک کننده این وضعیت، بهبود شرایط داخلی بعد از توافق هسته ای، رفع خطر حمله نظامی به ایران و تقویت دیپلماسی وزارت خارجه دولت روحانی است. (زمانی سلیمانی به تنهایی سیاست خارجی منطقه ای ایران را تعین میکرد)