روحانی گیر افتاده در مقام ریاست جمهوری


تقریبا در تمامی دوره احمدی نژاد وضعیت اقتصادی ایران به سمت پسرفت و اضمحلال بود. قسمتی بدلیل فشارهای سیاسی خارجی و تحریم ها و بخش بیشتری بدلیل سو مدیریت اقتصادی و فساد ناشی از اقتصاد زیرزمینی و حضور ارگان های سپاه در اقتصاد بود.
و بدین شکل بخش عمده درآمد افسانه ای نفت ایران در سالهای گرانی قیمت نفت -چیزی حدود 700 میلیارد دلار- از بین رفت. این درآمد نه تنها کمکی به اقتصاد ایران نکرد که بدلیل سیاست های غلط و ناقص اقتصادی باعث به هم خوردن تعادل اقتصادی و افزایش نقدینگی هم شد.
و در نهایت نتیجه آن شد که تحریم نفت -اصلی ترین شریان اقتصاد ایران- ضربه سنگینی به ریخت و پاش های دولت تحمیل کرد و دولت احمدی نژاد مقروض به شرکت ها و سازمانهای دولتی، کار خود را به پایان برد.

در انتخابات ریاست جمهوری امسال رقبای انتخاباتی با علم بر تحریم ها و مشکلات اقتصادی شروع به اعلام برنامه های نجات اقتصاد دادند و هرکس بنا به اندک سواد و تجربه خود شعار فراخور خود را داد.
جناب روحانی که با تخصص دیپلماتیک در این کارزار شرکت کرده بود پیروز شد و طبق تخصص و تصور خود اعلام کرده بود که می خواهد فشار بین المللی را بر ایران کاهش دهد و ازاین طریق اقتصاد را درمان کند.
او فکر میکرد که با به قدرت رسیدن، و با فشارِ ناچاری، رضایت آیت الله خامنه ای را جلب می کند و مجوز تام تصمیم گیری بر پرونده هسته ای را می گیرد و در ازای اتمام "سریع" تحریم ها، تعلیق کل برنامه هسته ای ایران انجام می دهد. و از طرف دیگر با روی کار آوردن کارکشتگان صنعت نفت -مانند زنگنه- به سرعت شیرهای نفت را به صادرات باز می کند و در کمتر از یک سال راه نفسی برای بقای دولتش می یابد.

اما امروز او در باتلاق مسئولیت گیر کرده و دست و پا زدن های هر روزه او نشان کمتری از نجات دارد.

اول آنکه متوجه شده است که دول غربی حتی با دیدن سند شش دانگ هسته ای به اسمش هم با دیده تردید به او و حکومت ایران می نگرند و همزمان نگاهشان به رفتار آیت الله خامنه ای است.
دوم اینکه سرعت بالای حل مشکلات روابط خارجی نه تنها در خارج که حتی در داخل هم با مقاومت بدنه عظیم حکومت -وابسته به آیت الله خامنه ای- مواجه شده است.
سوم افراد و گروه های حکومتی، که از وجود تحریم ها و دور زدن های آن سودهای کلان به جیب زده اند به سادگی مهار دولت نوظهور روحانی نشده اند و از لابی با بزرگان نظام تا نمایش بیلبورد در شهرها،  سنگ بر سر راه روحانی می اندازند.
چهارم  اسراییل نقش پررنگی به عنوان مخالف تاثیرگذار ارتباط با ایران و لغو تحریم ها بازی می کند. اسراییل علنا با لغو تحریم ها علیه ایران مخالفت کرده، و برای دست یافتن به این هدفش از تحریک هردو سوی این گفتگو ها ابایی ندارد. (مانند مقاله اخیر جاسوسی امریکا از آیت الله خامنه ای در روزنامه نیویورک تایمز).
پنجم، واکنش همسایگان ایران و هم پیمان غرب و امریکا -با محوریت عربستان- که تا به حال منفعلانه گفتگوها و سیاست های ایران را نگاه می کردند و کم کم در حال بیدار شدن و تحرک علیه از سرگیری ارتباطات غرب و ایران هستند.

در این شرایط که منافع طرفداران آیت الله خامنه ای، سپاه و سایر ارگان های امنیتی با منافع اسراییل و سایر همسایگان ایران گره خورده است، این ترکیب موانع سنگینی را بر راه توسعه روابط خارجی دولت روحانی ایجاد کرده است. و به تبع آن مشکلات اقتصادی را لاینحل نگه داشته.

شخص روحانی خوب میداند که حتی برای اتمام همین سال مالی هم با مشکلات فراوانی روبروست که بخشی از آن ناشی از وعده ها و بدهکاری های دولت قبل  و بخش دیگر قول های خود وی در دوره نامزدی انتخابات است (مانند وعده ثبات قیمت های سوخت و پرداخت یارانه و..)
اما بدترین وضعیت اقتصادی در سال 93 رخ خواهد داد. چرا که نرخ بالای تورم و مشکلات اقتصادی فعلی، همراه با افزایش قیمت های کالاهای دولتی و عدم تحقق شعارهای دولت، منجر به ریزش هواداران دولت و افزایش مخالفانش خواهد شد و رسما دولت روحانی را به بن بست سیاسی خواهد کشاند. امری که دولت بخوبی از آن آگاه است و تنها به کمک آیت الله خامنه ای در لحظات آخر چشم دوخته است.

نکته جالب اینکه هرچقدر دولت روحانی از اهمیت استراتژیک تحریم ها مطلع است و با فوریت سعی در بازکردن راه تنفسی جمهوری اسلامی دارد. طرف غربی از عملکرد تحریم ها که همان تغیر رفتار رژیم تهران و به پای میز مذاکره کشاندن و مذاکره منطقی ایران است راضی است.
دیگر نمایندگان 5+1 و کاترین اشتون شنونده خاطرات جنگ و مجروحیت سعید جلیلی نیستند و مباحث هسته ای به وضعیت جنگ داخلی سوریه منحرف نمی شود! اتفاقا این بار غرب است که با تاملی منطقی و تحمیل خواسته هایش، نگرانی گذر زمان ساعت هسته ای ایران را ندارد.

دولت روحانی با خوشبینی دولت اصلاحات وارد صحنه ای شد که هیچ ربطی به او نداشت و همه بسیار محافظه کارتر او را تماشا می کنند. چرا که سیاست گردانان -مخالف آیت الله خامنه ای- برهبری هاشمی رفسنجانی دستشان قبلا -در دوره اصلاحات- رو شده، به همین دلیل، سیاست هایشان تا کنون در هیچ زمینه ای موفق نبوده است.  چه از قول های آزادی رهبران جنبش سبز و آزادی های مدنی در ایران، چه از وضعیت حقوق بشر و تعداد اعدام ها و زندانیان و چه در سیاست خارجی و رفع تحریم ها.
سیاست های این مردان چنان نخ نماست که دیگر نقل قول های جناب رفسنجانی از امام خمینی در مورد رابطه با امریکا به دستمایه طنز بدل می شود، و به همان اندازه نظرسنجی های دولت روحانی در رابطه با امریکا بی تاثیر به نظر می رسد. با فروکش کردن اندک موج خوشبینی مردم بعد از انتخابات، و ادامه شرایط فعلی وضع بسیار بدتر از قبل خواهد شد. چرا که این گروه تنها راه چاره اصلاح رژیم از درون است و مابقی گزینه ها آینده بدتری را نشان می دهند.

۲ نظر:

بهادر طاهری گفت...

دروود صاحب خبر عزیز

در راه ورفتار و کردار رهبری و دولت هرچه نگاه میکنم جز حماقت چیزی نمی بینم ، شعار های احمقانه ، تصمیمات احمقانه

آرسین گفت...

درست است دوست گرامی٬
عموما یک راه صحیح برای انجام هر کاری وجود دارد و آن راه منطقی و عاقلانه است. بجز این راه هر راه دیگر اعم از ایدئولوژیک‍٬ احمقانه به نظر می رسد.