حوادث سیستان و بلوچستان، دنباله خشونت مذهبی در منطقه



1  خشونت های مذهبی، چهره منطقه خاورمیانه را عوض کرده است. دور جدید این خشونت ها با سرنگونی رژیم بعثی عراق و به اجماع نرسیدن گروه های مذهبی در عراق برای تشکیل دولتی متحد شروع شد. تساوی نسبی قدرت میان شیعه و سنی در عراق همراه با مداخلات پیوسته کشورهای همسایه مانند ایران و عربستان باعث تعمیق و گسترش این خشونت ها شد. چنانکه هنوز بعد از بیش از 10 سال از سرنگونی صدام، این کشور در چرخه خشونت مذهبی می گردد.

با اهمیت یافتن مساله شیعه و سنی، تمامی کشورهای مسلمان منطقه درگیر آن شده اند و این تفاوت ها باعث شده که حاکمیت هر کشور با اقلیتش رفتار تبعیض آمیزی داشته باشد. از شیعیان کشورهای کوچک -سنی نشین- حاشیه خلیج فارس و عربستان از یک طرف و اقلیت های سنی ایران از طرف دیگر قربانی این تبعیض و خشونت های مذهبی هستند.

با آغاز مناقشه سوریه و دخالت های مستقیم ایران در کمک به بشار اسد، -به جهت حفظ نفوذ استراتژیک در مقابل دشمن خود ساخته اش "اسراییل"- مشکلات شیعیان و سنی ها وارد فاز تازه ای شده است. از سمت دیگر مخالفان دولت بشار اسد تحت حمایت کشورهای سنی مذهب قرار گرفتند و جنگ علنی تری نسبت به عراق میان شیعه و سنی با حمایت نسبتا آشکار کشورهای عربستان، قطر، ایران و ترکیه  شکل گرفت.
درگیری های مذهبی البته تنها محدود به سرزمین های عراق و سوریه نیست و در بخش مجازی و رسانه ای هم حملات شدیدی از سوی دوطرف دیده می شود. از تکثیر تلویزیون های مبلغ مذهبی، تا بحث های ابتدایی و پایه ای ایدئولوژیک و حتی درگیری در مسایل روزمره سیاسی. که گاهی این حملات اعتقادی، شدید تر از جنگ های فیزیکی است.

در ایران،  رشد دوباره دیکتاتوری مذهبی و اتخاذ سیاست های سرکوب های اقلیت های دینی، -با اکثریت اهل تسنن- و همزمان حمایت از اختلافات قومی در کشورهای دیگر باعث برانگیخته شدن موج جدیدی از عملیات های مسلحانه در استان های مرزی و سنی نشین ایران شده است و خواهد شد. با این تفاوت که زمان تغیر کرده است و دولت ها، گروه های اسلامگرای هم نظرشان را مورد حمایت بیشتری قرار می دهند. 
برخلاف گذشته، مخالفان مسلح دیگر ساکنین ناراضی آن دیار نیستند که دست به اسلحه برده اند. اینان مجموعه ای از افراد هم مذهب، با انگیزه بالا و مورد حمایت کشورهای هم عقیده شان هستند. این افراد نوعی ارتش غیر رسمی کشورهای متخاصم هستند که در جنگ داخلی سوریه نمونه های مختلف آنان دیده می شوند. سپاه قدس، شاخه برون مرزی سپاه پاسداران نمونه کلاسیک این ارتش عقیدتی است که نشان می دهد نقطه اشتراک اعضای آن نه کشور و سرزمین که اعتقاد است؛ چنانچه می بینیم که بسیار اعضای عراقی و لبنانی در آن وجود دارند. 

2   به نظر می رسد که گروه اسلام گرای جیش العدل با شرایط جدید -توضیح داده شده- اعلام موجودیت و بحران سازی کرده، اما متاسفانه مسئولان جمهوری اسلامی همچنان با همان نسخه قدیمی "اعدام انقلابی" می خواهند این بحران جدید را هم مدیریت کنند.
بعید است که روش "اعدام متقابل" مانند گذشته چندان کارساز باشد به دلایل زیر:
اول اینکه این گروه جدید، گروگان های چندانی در اختیار جمهوری اسلامی ندارد که عملیات های تلافی جویانه "اعدام" موثر باشد. دوم بنا به ذات گروه جدید، همه اعضای آن ساکن ایران نیستند و اهرم فشار حکومت بر خانواده های آنان بی اثر است.
سوم فشار افکار عمومی بر جمهوری اسلامی بیشتر از یک گروه تروریستی -برای عملیات های متقابل اعدام- است.
چهارم انتخاب هدفمند افراد ترور شده توسط این گروه، مخالفت کمتر ساکنان بومی را بدنبال دارد و عملیات های اطلاعاتی جمهوری اسلامی سخت تر خواهد بود.
و نهایتا اینکه انسجام گذشته حاکمیت در جمهوری اسلامی رسما از میان رفته. قوای مجریه، مقننه و قضاییه عملکرد یکدیگر را به زیر سوال می برند، و کمترین حرف شنوی را از آیت الله خامنه ای نشان می دهند.

مثل قدیمی می گوید که آنکه باد می کارد طوفان درو خواهد کرد. چندان عجیب نخواهد بود که سالها سرمایه گذاری جمهوری اسلامی در دخالت و ناامنی کشورهای همسایه، روزی گریبان خودش را هم بگیرد.
قطعا طعم آوارگی و مصیبت کودک سوری که با اسم ایران پیوند خورده است تا آخر عمر در خاطرش خواهد ماند...

هیچ نظری موجود نیست: