توافق هسته ای، موقت تا ابد؟!


دومین مهلت تعیین شده نیز همانطور که پیش بینی می شد، بدون نتیجه تمدید شد. و این سوال همچنان ماند که چرا ایران و قدرتهای جهان نمی توانند به توافق برسند؟

1- در یک کلام می توان گفت که بهانه حساسیت غرب به وضعیت هسته ای ایران، احساس خطر و تهدید ناشی از "برهم زدن ثبات و صلح جهانی" است، که علاوه بر سلاح هسته ای، مجموعه ای از شرایط وابسته به "حاکمیت انقلابی" ایران را مثل تصمیم های غیر منطقی و ایدئولوژیک، یهودی ستیزی، غیر پاسخگو بودن، وغیره را شامل می شود. در صدر آنها تن ندادن به قوانین بازی و "نظم جهانی" را می توان برجسته کرد.
"حساسیت جهانی" نسبت به هردو عامل "سلاح خطرناک" و "حکومتی غیر قابل پیش بینی" باهم مشکل زاست. هستند کشورهایی مانند پاکستان و اسراییل که سلاح هسته ای دارند، اما بدلیل پذیرفتن هژمونی "نظم جهانی" تهدیدی برای امنیت جهان محسوب نمی شوند. (حتی اگر تهدید موردی همسایگانشان باشند)
در این حال برای حل "نگرانی جهانی" دو راه بیشتر نمی ماند، یا حکومت باید پاسخگو شود و یا بکل سلاح و حتی امکان نزدیک شدن به آن محدود شود.

در این دور از گفتگوهای هسته ای تصمیم بر این شد که دو طرف مشکلات هویتی جمهوری اسلامی -بخوانید حکومت انقلابی- را نادیده بگیرند و صرفا به وضعیت هسته ای تمرکز کنند. آن هم به شکلی که غرب حداکثر انعطاف لازم را برای پذیرفتن تاسیسات اتمی غیر نظامی به خرج دهد و ایران حداکثر همکاری را برای رسیدن به این اطمینان خاطر بکند. بعد از تفاهم سال گذشته ژنو و "نرمش قهرمانانه" آیت الله خامنه ای، او دوباره فراموش کرد که بخش اول نگرانی جهانی که حکومت غیرمسئول و انقلابی او است، مورد قبول غرب قرار نگرفته بلکه تنها به این شرط که فاقد سلاح هسته ای باشد -نیمه دوم- از سوی سایر کشورهای جهان "تحمل" خواهد شد.

با فراموشی این پیش فرض، باز همان "حق هسته ای" مورد تاکید قرار گرفت، که چرا غرب به ما زور می گوید که تاسیسات هسته ای نداشته باشید؟ ما هم مثل سایر کشورهای "پاسخگو" حق هسته ای مان را می خواهیم! این خواسته طبیعتا از سوی کشورهای جهان پذیرفته نیست و چون گفتگوها به عقب و به مبحث هویت غیرپاسخگوی ایران برنمی گردد، نه ایران راضی به تسلیم هسته ای خواهد شد و نه غرب اجازه پتانسیل اندکی خطر را می پذیرد، خصوصا امروز که دست ایران زیر سنگ تحریم ها گیر کرده است. و به همین دلیل اگر 10 سال هم مذاکره صرفا مباحث مساله هسته ای و فنی باشد به نتیجه نخواهد رسید.


2- علاوه بر ماهیت اشتباه گفتگوها و سو برداشت طرفین، تمدید گفتگوها بهبودی در شرایط ایجاد نخواهد کرد. چرا که اولا این پالس به غرب فرستاده می شود که حکومت ایران همانطور که فکر می کردند غیر پاسخگو و مشکوک در هدف هایش است و ثانیا موجب تشدید توهم پذیرش هویت ج.ا و سخت تر شدن مواضع رهبر برای گرفتن حق هسته ای و در نتیجه کورتر شدن گره مذاکرات می شود. همچنان که روند اخیر مذاکرات چندساله نشان می دهد، با گذشت هر روز از لاینحل ماندن وضعیت هسته ای، زمان به ضرر مردم ایران اقتصاد و حتی حاکمیت در حال گذر است، چرا که امروز تندرو ترین مجلس ایران خواستار امتیازی است (لغو یکباره تحریم ها) که 4 سال پیش اساسا "کاغذ پاره" می خواند و 4 سال قبلتر می توانست با بدست آوردن بسته های تشویقی و کمک های اقتصادی بقای حاکمیتش را تضمین کند.

امروز شاید پذیرفتن نظم جهانی به پرچمداری امریکا و برقراری ارتباط میان دو کشور کم هزینه ترین راه حل برای حاکمیت در مختومه کردن پرونده هسته ای ایران در تمامی مجامع جهانی و رفع تحریم های ناعادلانه باشد. اما با این روند معلوم نیست شرط آتی گفتگوها چه خواهد بود. شاید آن روز که جمهوری اسلامی مجبور به پذیرفتن هویت کشور اسراییل، دست کشیدن از حمایت حزب الله و حماس و بازگشایی سفارت اسراییل در تهران -به عنوان شرط توافق- شود چندان دور نباشد.
امروز تنها مزیت تعویق گفتگوها و زمان خریدن برای طرفین و بخصوص ایران آن استکه به قول ضرب المثل "از این ستون به آن ستون فرج است!" اتفاقی ناخواسته روند گفتگوها را تغیر دهد. مثلا حادثه ای داخلی مانند مرگ آیت الله خامنه ای اتفاق بیافتد یا شرایط منطقه ای به شکلی تغیر کند که ایران مجبور به پذیرش شرایط غرب شود.

3- ماهیت انقلابی "جمهوری اسلامی" حتی اگر در 30 سال پیش قابل تحمل بود، امروز از سوی هیچ کشوری با هر گرایش فکری قابل تحمل نیست. علی الخصوص تفکرات صدور انقلاب -بخوانید بلبشوی اجتماعی و سیاسی- به خارج از مرزهای جغرافیایی.
روزی که جمهوری اسلامی از "انقلابی گری" دست بشوید، قصد تغیر حکومت های منطقه را درسر نداشته باشد و اساسا به شکل یک "حکومت" متعارف و امروزی، نظم جهانی را بپذیرد، می تواند در کلوپ کشورهای جهان عضو شود و از حقوق سایرین مانند، انرژی هسته ای یا حتی تسلیحات نظامی پیشرفته برخوردار شود. گرچه باز هم بعید است که این اتفاق مبارک و محتوم در چنین حکومت ناکارآمد و عمر آیت الله خامنه ای رخ دهد چرا که اولا همه قدرت تصمیم گیری و تغییرکشور در شخص او جمع شده است و عموما افرادی در این سن بعید است که بتوانند چنین تصمیم بنیادی بگیرند. علی الخصوص که وی اساسا شخصیت قاطعی هم ندارد. و چون نهاد نظارتی بر او علیل تر از برکناری یا حتی انتقاد است، چنین تغیری کاملا با حیات او گره خورده است.

نهایت آنکه این شیوه مذاکرات هسته ای عقیم است. تنها مزیتش دور ماندن خطر جنگ از سر مردم ایران بطور موقت است، حداقل تا وقتی که دولت حسن روحانی و دیپلمات های زیرکی مثل ظریف بر سرکار هستند. اما از طرف دیگر این آرامش تصنعی می تواند باعث خیال پردازی های طرفین شود و پتانسیل برخوردهای سهمگین را فراهم کند. خصوصا که معلوم نیست دولت بعدی امریکا، صبر و حوصله دولت اوباما را در مذاکرات داشته باشد.

پی نوشت:
1- عمده خواسته های هسته ای ایران، حق هر حکومت متعارفی در جهان است اما کیست که نداند سنگ بنای فکر بمب اتم و تاسیسات هسته ای در انتهای "جنگ تحمیلی" و به "قصد نظامی" و با ایدئولوژی "صدور انقلاب اسلامی" بنا شده و با داشتن منابع عظیم انرژی، هرگونه توجیه اقتصادی و غیرنظامی آن بسیار ضعیف است.

هیچ نظری موجود نیست: