بازی انتخابات 96 (با نگاهی به ابراهیم رییسی)

1. هر روز که از عمر حکومت آیت الله خامنه ای می گذرد، مواضع وی قابل پیش بینی تر و خسته کننده تر می شود.
یکی از تصمیمات مهم حکومت انتخاب چند نفر برای رسیدن به مقام ریاست جمهوری است. تفاوت ماهوی انتخاباتهای این سالها نه به استراتژی حکومت که به علت تفاوت افراد انتخاب شده بوده است. کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری 96 هم مانند انتخابات های گذشته -بخصوص بعد از سال 88- مشتمل بر دو سه نفر کاندیدای اصلی و چندنفر فضا پر کن بی خاصیت که صرفا نماد تکثر آرا و دموکراسی باشند است. این بی خاصیتی بیشتر از 2 جنبه مورد نظر است، اول اقبال عمومی شان با احتمال 99.9 درصد پایین باشد و دوم حتی در صورت یک دهم درصد انتخاب شدن، آنقدر شخصیتا ضعیف باشند که چالشی را برای نظام ایجاد نکنند.
اگر از نمایش بیماران روانی و سیرک ثبت نام ریاست جمهوری ایران که در نوع خود در تاریخ دموکراسی و جهان کم نظیر است بگذریم. برای ترغیب مردم به مشارکت همیشه یکی دو نفر کاندیدای افراطی و متحجر لازم است! این دوره این نقش را جناب رییسی برعهده دارد که با حمایت رهبر و افراطی ترین گروههای محافظه کار ترساننده و مشوق مردم به انتخابات خواهد بود.

2. در اولین مناظره ریاست جمهوری، اتفاقی نسبتا شوکه کننده برای نظام رخ داد. اسحاق جهانگیری که قرار بود به عنوان کاندید یدکی و کمکی حسن روحانی باشد چنان در مقابل باقر قالیباف خوش درخشید که لرزه ای به ترکیب مواضع همه وارد کرد که بجز تمجید محافظه کاران از او و درخواستش برای ماندن در انتخابات، دوباره اصلاح طلبان مجبور شدند اعلام کنند که همچنان از حسن روحانی طرفداری می کنند!

ابراهیم رییسی در این مناظره موضع بسیار ظاهرالصلاح و غیر تهاجمی داشت و طبیعی است که نتواند چندان مانند قالیباف مستقیما به روحانی حمله کند، چرا که اولا مثل قالیباف مساله ریاست جمهوری برایش حیاتی نیست، ثانیا دو مساله اعدام های سیاسی سال 67 و زعامت بزرگترین مافیای مذهبی- اقتصادی کشور فضای مانور بیشتری برایش باقی نمی گذارد. بجز آنکه به نظر می رسد شخصا چندان خوی تهاجمی ندارد -مانند قالیباف که ماهیتا نظامی است-. و حتی در تبلیغاتش هم بیشتر تلاش دارد در کسوت مسیح شفا دهنده در خدمت محرومان باشد تا علی شمشیر بدست کشنده کافران.

3. البته این نقش حامی محرومان بسیار نقش نچسب و مع الفارقی با جناب رییسی است! او تلاش دارد تا با راهنمایی آیت الله خامنه ای رای طبقه محروم جامعه را کسب کند، نوعی تقلید از احمدی نژاد سال 84. تقریبا تمامی تبلیغات او یک روحانی نسبتا فربه با ریشی مرتب، صورتی سفید و لپهای گل انداخته. دستانی نرم و تمیز که عبای فاخری به دوش دارد را نشان می دهد که در مخروبه ای یا اتاقی به سر کودکی کثیف دست می کشد یا پیری فرتوت و بیمار نجوا می کند. طوری جناب رییسی از فضای عکس مجزاست که گویی با تکنیک های دیجیتال عکس او را در قاب نکبتی -که گفته نمی شود نتیجه 40 سال حکومت پابرهنگان است- فتوشاپ کرده اند!
احمدی نژاد اگر توانست خود را حامی مستعضفان نشان بدهد بدلیل چهره چروک و آفتاب سوخته و ظاهر کثیف و جوراب های سوراخش بود! طوری که حتی امروز هم اگر در قاب عکس های جناب رییسی بنشیند گویی جزیی از تصویر است! نه وصله ای نابجا که با خدم و حشم و عکاس و فیلمبردار و محافظ و راننده و... به سرکشی مردمی تهی دست رفته.
مشخص نیست این استراتژی غلط ابراهیم رییسی عمدی است یا سهوی، یا واقعا روحانیت اشباع از ثروت و مکنت هنوز تصور می کند در قرن گذشته زندگی می کند و مردم این نمایشها را باور می کنند.

4. از سوی دیگر بعد برون مرزی و بین الملل ایران به هیچ عنوان اقتضا نمی کند که کسی بجز روحانی 4 سال دیگر سکان دولت را بدست بگیرد. اگر نگاهی به انتخابات سال 92 و کاندیداهای آن دوره بیاندازیم تفاوت بسیار مشخص است. در آن دوره بجز لاریجانی ها که دو قوه دیگر را در دست داشتند، تقریبا همه متخصصان سیاست خارجی بیت رهبری به صحنه آمده بودند، چرا که آیت الله خامنه ای تصمیم داشت که مساله هسته ای اش را فیصله دهد که سرانجام بخوبی بدست حسن روحانی انجام شد.
افرادی مثل ولایتی، روحانی، جلیلی و حتی رضایی از تصمیم گیرندگان اصلی حکومت در بحرانهای سالهای پیش از آن بودند. و همه باهم مجوز حضور در انتخابات را یافتند.
اما امروز با وضعیت آشفته و پیچیده منطقه که عربستان شمشیر را از رو بسته و وضعیت سوریه به بن بست عمیقی فرو رفته و ترکیه در بحران مشروعیت و هویت دست و پا می زند، و همینطور نبود امریکای مداراطلب اوباما، آیت الله خامنه ای نیاز دارد که برای رد کردن جمهوری اسلامی در سالهای پیش رو از گردنه های خطرناک -تاحدی خودساخته- شخص سَیّاسی مانند حسن روحانی را بکار بگیرد. که اتفاقا از نظر انتقاد از او هم دستش باز باشد و هر روزی که میلش کشید بتواند سیاستهایش را بدون دغدغه پاسخگویی، نقد کند.
میزان فشار و نقد آیت الله خامنه ای -و اطرافیان- به حسن روحانی در دوره دوم ریاست جمهوری او رابطه مستقیمی با میزان رای او و اقبال مردم به وی دارد. هرچقدر روحانی از رای بالاتری برخوردار شود، میزان فشارها در دوره دوم بیشتر خواهد بود. چرا که آیت الله با فراغ بال می تواند حضور او را نه تصمیم شخصی اش که تصمیم مردم! جا بزند و به شکل یک وصله ناجور در حکومت به او نگاه کند. و مترصد باشد که بمحض ایجاد فضای تنفس، شخصی نزدیک تر به خود را برسرکار آورد.
دقیقا همان داستانی که 12 سال پیش با خاتمی انجام داد.

هیچ نظری موجود نیست: