وضعیت انتخابات تا اکنون: رای خامنه ای امروز نهایی شد!

1. کاندیداهای ریاست جمهوری این دوره انتخابات نسبت به دوره های گذشته بطور ملموسی نمایشی تر هستند.
باقر قالیباف گرچه مدیر اجرایی نسبتا خوبی در جمهوری اسلامی است اما از هوش سیاسی بالایی برخوردار نیست و آنقدر طی سالهای مدیریتش نوسان موضع میان تندروها و مدرن گراها داشته که هرگروهی از انبان سابقه او برگی دارد علیه هر ادعایی که می کند! و رسما در دنیای سیاست باخته، که اگر باهوش باشد بعد از این تجربه دیگر هیچگاه خودش را نه تنها به رای مردم نباید بگذارد که بیشترین فاصله را با پست های سیاسی باید حفظ کند.

ابراهیم رئیسی، که تلاش دارد پا جای پای محمود احمدی نژاد بگذارد، بدلایلی که اینجا ذکر شد اقبال چندانی ندارد. علاوه بر اینکه او شخصیتی "شاه سلطان حسینی" دارد و با کمترین اعتماد بنفس، در مقام وعده و عمل کمتر جمله ای بدون کمک الله و دیگران از او نقل می شود. حتی وعده افزایش یارانه + را نه تنها به همکاری خداوندگار که به همکاری برادران مجلس مشروط دانسته در حالی که چندروز پیش رسما لاریجانی مجلس از غیرممکن بودن این افزایش مبلغ سخن گفته بود.
این شیوه عمل و سخن او با ذات ماجراجو و عملگرای آیت الله خامنه ای تناقض دارد و گرچه رهبر بدنبال فرد چاکرمسلکی می گردد، اما گمارده ای فعال و قاطع می خواهد -مثل احمدی نژاد- نه آدم وا رفته ای مانند رییسی.

اسحاق جهانگیری، او هم از مدیران نسبتا خوب نظام است که توانسته اعتماد بیت رهبری را جلب کند و به انتخابات راه بیابد. به نظر من، دو عامل مهم باعث این جلب اعتماد است، اول زیر سایه روحانی بودن شدید او و دوم چهره نازیبایش. رهبری می داند که هواداران مدرن گرای ایران علاوه بر تمام فاکتورهای شخصیتی و سیاسی به ظاهر و فرم هم اعتقاد دارند و رییس جمهور آینده را در لحظه سخنرانی در سازمان ملل یا مجامع بین المللی تصور میکنند و چهره ای که از یک ایرانی به نمایش می گذارد برایشان مهم است. (این نتیجه بازخورد مردم به شکل ظاهری احمدی نژاد در سالهای ریاست جمهوری و نازیبایی و شلختگی او بود)
بعلاوه که تایید صلاحیت او دو مزیت دیگر داشت. اول چون جایگاهش بسیار به روحانی نزدیک است اگر تا پایان بماند آرای اصلاح طلبان شکسته خواهد شد و دوم اگر کنار بکشد گناه نبود کاندیدای اصلاح طلب در انتخابات بگردن نظام نخواهد افتاد.
با این دلایل جهانگیری کم خطرترین گزینه "اصلاح طلب" برای نظام بود که به رقابت انتخابات راه یافت. اما عملکرد غیر منتظره اش در مناظره اول خواب بیت را آشفته کرد. متاسفانه او شخصیت مدیریتی در حد ریاست جمهوری و مستقل ندارد و با توصیه ها فشارهای حزبی اصلاح طلبان شاخص -احتمالا توصیه های بیت- به گوشه ای خزید و راه را برای رییسش باز گذاشت. او به هیچ عنوان جسارت بازی خارج از چهارچوب نظام را ندارد و همیشه مهره ای در خدمت نظام خواهد بود.

2. همه این گزینه ها یک طرف، بازی دیروز حسن روحانی در سرکشی به معدن فروریخته یک طرف دیگر! حسن روحانی تقریبا با کمترین حفاظت شخصی با خودرو به میان کارگران مفلوک و فقیر داغدار معدن آزادشهر رفت و خودش را در معرض سخنان سخت و خشم فروداده شده نمونه ای از مستضعف ترین کارگران ایرانی قرار داد و فرصت داد حرفهایشان را در مقابل ده ها وسیله ضبط تصویر و صدا بزنند. حرفهایی که سالهاست میلیونها ایرانی در سینه شان حبس شده و هر انسانی از شنیدنش متاثر می شود.
روحانی با این حرکت هوشمندانه به چندین هدف رسید.
اولا با اشتیاق بوق های رسانه ای رقبا و مخالفان روحانی در صف اول این اخبار را پوشش دادند! همان هایی که هفته هاست تلاش می کنند چهره ای "فقیرپسند" و "طرفدار محرومان" از رییسی ارائه کنند. و با همین یک حرکت، کل تبلیغات محروم پسند رییسی را خنثی کرد و تحت تاثیر قرار داد.
ثانیا، روحانی با سپر کردن خود به جای شخص اول مملکت در مقابل محرومان و فقرا، نهایت جان نثاری و ارادت را به آیت الله خامنه ای و نظام ولایت فقیه ابراز کرد.
او با اشاره زیرکانه به جمله منقول از امام حسین درقتلگاه که "اگر دین محمد جز با کشتن من پابرجا نمی ماند پس ای شمشیرها مرا دریابید" در مقابل مخالفان این بازدید گفته "اگر فریاد آنان [کارگران] دربرابر من سبب آرامش ملی خواهد شد من باید بروم"!
طبعا این نکته مهم از چشم آیت الله خامنه ای نیز دور نمی ماند. بعد از نزدیک به 30 سال رهبری ایران، یکی از فاکتورهای مهم انتخاب، کسی است که بتواند با کمترین هزینه رهبر را از عملکرد ناقص و فاجعه بارش رهایی دهد. سیاستهای نابخردانه او موجب انباشت فقر و بدبختی شده و شورش گرسنگان مانند شمشیر داموکلس بالای سرنظام معلق است. نامگذاری اقتصادی و معیشتی پی درپی سالهای اخیر، علاوه بر تاکیدات بی شمارش بر "رسیدگی به محرومان" عمق نگرانی آیت الله از مخمصه سومدیریتش را نشان می دهد (در این مواقع تعویض کارگزار -نخست وزیر یا رییس جمهور- یکی از اولین راه حل های فرافکنی عامل ناکارآمدی نظام های دیکتاتوری است).
روحانی با این حرکت تبلیغاتی در آستانه انتخابات از یک سو عمق خطر مردم گرسنه را به بیت یادآور شد -یک قدم فراتر از عکسهای مصنوعی رئیسی- و از سوی دیگر نشان داد که از فداکاری برای حفظ نظام نمی هراسد و نیازی نیست آیت الله خامنه ای از ادامه حضور او نگران باشد.

همین یک حرکت تبلیغی-تاریخی روحانی اگر خوب مانور داده شود -که احتمالا می شود- برای خالی کردن سبد رای -محرومان- رییسی کافیست! چرا که -احتمالا با راهنمایی بیت رهبری- تمرکز رییسی بر اقشار ضعیف و یارانه بگیر است و ناشیانه تلاش می کند احمدی نژاد 84 باشد. در حالی که هم مردم با طعم -تورم و گرانی ناشی از- یارانه آشنا هستند و هم آگاهی مردم با باز نگه داشتن شبکه های اجتماعی افزایش یافته و دیگر این محروم نوازی تصنعی خریداری بجز رسانه های وابسته ندارد.

3. روحانی "در تبلیغات" گوی محروم نوازی را از رییسی ربود و نشان داد این بزرگترین دغدغه امروز رهبر یعنی نارضایتی گرسنگان را بی واهمه می تواند مدیریت و مهار کند. همانطور که 3 سال پیش توانست جاه طلبانه ترین پروژه 20 ساله آیت الله خامنه ای که بزرگترین خسارت ها را به ایران وارد کرده بود با کمترین عوارض برای شخص ایشان حل کند. طوری که مردم بجای طلب پاسخگویی و غرامت بابت عملکرد سالهای گذشته رهبر، خوشحال بودند که توافقی انجام شده و تولد موجودی به اسم "برجام" را جشن گرفتند! قراردادی که در آن طرف ایرانی مجبور شد از بسیاری از حقوقش دست بکشد تا بتواند فشارهای وارده بین المللی را رفع کند. 

4. دو فرد دیگر انتخابات صرفا جهت تزیین فضای انتخابات و علاوه بر نمایش تنوع گزینه ها، بدلیل کم کردن توجه و حساسیت بر کاندیداهای اصلی به میدان آورده شده اند. چرا که تجربه نشان داده که تعداد کم گزینه ها خطر اتفاقات سال 88 را درپی خواهد داشت و یکی از جنجالی ترین ابعاد انتخابات، یعنی "مناظره های زنده" به بهانه تعدد گزینه ها از حالت رودر رو و چالشی به حالت بی خاصیت شعاری و گروهی تبدیل می شود. چرا که هر کاندیدایی قانونا باید از وقت برابر برخوردار باشد و تعدد کاندیداها از وقت مفید "اطلاع رسانی" و "پاسخگویی" -خطرات عمده برای نظام- می کاهد.
نگاهی به رد صلاحیت محمد غرضی در انتخابات فعلی، نشان میدهد یکی از علائم کاندیداهای دکوری یکبارمصرف بودن آنان است!

روحانی می داند که رای دهندگان مدرن و تحول خواه ناچارند هوادار او باشند. او هوشمندانه در فرصت باقی مانده تبلیغات بسمت مردم محرومتر رفته و تلاش دارد نظر آنان را جلب کند. در عین حال که به آیت الله خامنه ای و بیت هم این پیام را برساند که من تنها کارگزار توانایی هستم که می تواند درد معیشت و عصبانیت قاطبه مردم را کاهش دهد. بدون نیاز تعویض نخست وزیر!



پی نوشت:
1. ظاهرا دولت روحانی در قدمی دیگر به جلو تلاش دارد رای جنگ طلبان را هم جمع کند، مصاحبه آتی وزیر دفاع دولت اینجا!
2. سایت سامانه کارانه قالیباف "فیلتر" شده است! (قالیباف وعده داده به "جوانان بیکار" که نتوانسته باشد برایشان شغل فراهم کند ماهانه 250 هزار تومان "کارانه" بپردازد. طبعا او نه تنها منابع این مبلغ هنگفت را مشخص نکرده که حتی تعریف مشخصی از "جوان" و "بیکار" هم نداده. و قبل از انتخاب و شروع دولتش، سایتی جهت نام نویسی "جوانان بیکار" ایجاد کرده!) از یک سو با سمبل پوپولیسم مواجه هستیم و از سوی دیگر دورویی دولتی که ادعا می کند به آزادی بیان و عدم فیلترینگ باور دارد.
3. فیلم تاریخی اعتراض کارگر ایرانی به روحانی:


۳ نظر:

خُسن آقا گفت...

من هنوز بر این عقیده هستنم که حتی خود خامنه‌ای هم خواستار انتخاب مجدد روحانی است. او می‌داند که بدون شخصی با این سیاستمدار(مکار و حیله گر) که روحانی است نخواهد توانست شورشهای کور آینده را مدیریت کند. خامنه‌ای باهوش تر از آن است که آدم بی دست و پایی مثل رئیسی را سر کار بیاورد. رئیسی را برای این وارد میدان کرد که از شر او برای رهبری آینده راحت شود. هدف او و اطرافیانش، موروثی کردن سلطنت ولایت فقیه است و با بودن آدمهایی مثل رئیسی یا لاریجانی ممکن نبود مجتبی به سلطنت برسد. گرچه گمان من بر این است که حتی با تخریب جایگزین های احتمالی هم او به خواست خودش نخواهد رسید.
ملت گرسنه و بیکار چنان خشمگین هستند که یک تلنگر کوچک می‌تواند وضع ایران را از سوریه هم بدتر کند.

آرسین گفت...

به نظر من خامنه ای به اندک آزادی انتخابی اعتقاد دارد و مابین افراد مورد اعتمادش که ماهیت نظامش را حفظ کنند اجازه انتخاب به مردم می دهد. البته همیشه گرایش به شخص خاصی دارد و این را پنهان نمی کند.
اینکه رئیسی با چنین ظاهر ظاهرالصلاحی وارد میدان شود و قبلتر توسط خامنه ای به ریاست آستان قدس برسد به جهت داشتن پشتوانه مالی تبلیغات ریاست جمهوری، برنامه های بیت رهبریست.

من اعتقاد دارم که مجتبی خامنه ای سودای رهبری ندارد، خصوصا بعد از مسائل 88. اما این به معنی نبود فعالیت و هدایت پشت پرده او نیست. با توجه به عدم علاقه به حضور در انظار عمومی و رسانه ها او ترجیح میدهد که رهبر در سایه باشد، با حداکثر قدرت و حداقل پاسخگویی و مسئولیت نسبت به تصمیمات.(تصمیمی بظاهر هوشمندانه برای فرهنگ و جامعه ایران) و دقیقا چه شخصیتی بهتر از رئیسی برای پوسته رهبری؟ شخصی بی عرضه که دستش به خون آلوده باشد و نخواهد و نتواند حرکتی مخالف میل اطرافیان بکند. کسی که هیچ وقت نمی تواند از کلمه "من" استفاده کند!
عقیده دارم که مجتبی خامنه ای به زندگی در سایه پدر عادت کرده و از آرامش در کنار قدرت لذت می برد و در آن حرفه ای شده است. در صورت فوت پدر او پستش را عوض نمی کند و تنها پوست ظاهر رهبری عوض می شود با اختیارات و آزادی بیشتر برای رهبر در پرده.

خُسن آقا گفت...

گرچه توضیح شما منطقی به نظر می‌رسد ولی من با نگاهی به قدرت سپاه و دیگر لمپن‌های دور و بر برج عاج خامنه‌ای. و با دانستن این نکته که در دنیای دیجیتال امروز امکان مخفی شدن حتی برای شخصی مثل پوتین با آن همه قدرت هم نیست. یقین بدانید که هیچ رهبری در مخفیگاه نخواهد توانست هدایت کشوری به بزرگی و مهمی ایران را به پیش ببرد.
نگاه کنید به جایگاه ترامپ و شرکا با اینکه روسیه پویتن به کمک آنها آمده با آن همه ثروت شخصی خود پوتین با آن همه تیم کمکی اطراف اش باز هم در مدت کمتر از 100 روز ده ها با سکه یک پول شده.
رهبر کره جنوبی تا پیش از بدست گرفتن قدرت مثل مجتبی خامنه ای در خفا زندگی می کرد حتی پس از به قدرت رسیدن هم سعی کردکمتر دیده شود ولی به زودی و پس از اعدام چند مهره مهم مجبور شد سکان رو خود به دست بگیرد و در برابر دوربین ها هر غلطی می خواهد انجام دهد.
خلاصه اینکه مخفی کاری در دنیا امروز ممکن نیست، حتی با نام مستعار "خُسن آقا"