زمین های هزار متری، رویا یا واقعیت؟

احمدی نژاد مانند همیشه خبرهای جنجالی اعلام  می کند. و خصوصا آخرین خبر مبنی بر " اعطای زمین 1000 متری به هر خانوار ایرانی" جهت سکونت و احداث فضای سبز باز هم احمدی نژاد را در صدر خبر های داغ روز قرار داده است.
نگاهی به کارنامه احمدی نژاد و خبر های داغش نشان می دهد که تقریبا حتی اگر به صورت آزمایشی و کوچک هم باشد طرح هایش را اجرا خواهد کرد که البته مانند سایر مقامات حکومتی بایستی صحبت های انتخاباتی را از این قاعده مستثنی بدانیم.

می خواهم در اینجا نگاهی جزئی تر به اجرای این طرح داشته باشم خصوصا از نظر اینکه این برنامه عملا امکان انجام دارد یا خیر و مشکلات و مزایای آن.

ابتدا بایستی نگاهی به اعداد و ارقام بیاندازیم:
بنا به گفته رییس جمهور "به هر خانواده 1000 متر مربع زمین اعطا خواهد شد با امکان ساخت مسکن 100متری در 3 طبقه" و در این برآورد تعداد خانوار های ایرانی 20 میلیون در نظر گرفته شده است.
با ضربی ساده زمین کل مورد نیاز می شود 20 میلیارد متر مربع یا 20 هزار کیلومتر مربع که تاکنون در ایران سابقه نداشته است. ( مساحت ایران بیش از 1 میلیون و 600 هزار کیلومتر مربع  و مساحت کلان شهر تهران کمتر از 1هزار کیلومتر مربع است.)

اگر به ازای هر 1000 متر خانه 500 متر فضای عمومی و خیابان در نظر بگیریم (%50)، مساحت کل برابر با 30 هزار کیلومتر مربع خواهد شد و باز هم اگر فرض کنیم این طرح در 10 شهر اجرا شود، و شهرها را مستطیل در نظر بگیریم هر شهر 3هزار کیلومتر مربع مساحت خواهد داشت. که جهت تصور بهتر می توان 10 شهر را در نظر گرفت با طول 20 کیلومتر و عرض 15 کیلومتر.
(هر شهر مسطح و تقریبا 3 برابر مساحت فعلی شهر تهران خواهد شد.)

مساحت کل زمین ها به متر مربع 20.000.000.000 = 1000 * 20.000.000
مساحت کل زمین ها به کیلومتر مربع 20.000 = 1.000.000 / 20.000.000.000
مساحت کل زمین ها به علاوه فضای شهری 30.000 = فضای شهری 10.000 + 20.000
 مساحت تقریبی هر شهر کیلومتر مربع 3000 = 10 / 30.000


از موانع اجرای چنین طرحی می توان به هزینه ایجاد زیر ساخت ها و تامین خدمات شهری مانند آب، برق، گاز، راه و سایر اجزای شهری مانند زهکشی، روشنایی، معابر و... اشاره کرد. این تاسیسات اغلب پرهزینه بوده و همچنین هزینه تعمیر و نگهداری آنها بیش از زمانی است که شهر متراکم و دارای آپارتمان باشد.( به این نکته بایستی توجه شود که آیا شهرهای متراکم کنونی در وضعیت مطلوبی قرار دارند؟)

مطلب مهم دیگر، ایجاد مساحت بسیار زیادی از فضای سبز خصوصی توسط شهروندان است که علاوه بر تاثیر فراوان بر بهبود آلودگی شهرها و اثر مطلوب روانی بر شهروندان،  از نظر اکوسیستم نیز  آب وهوای منطقه ای -میکروکلایمت- را دستخوش تغییر قرار می دهد و این نکته با توجه به بیابانی بودن اکثر نقاط ایران بسیار مهم و ارزشمند است. اما همه این مزایا یک محدودیت بسیار مهم نیز دارد و آن تامین آب مورد نیاز برای نگهداری این فضای سبز است.
 نباید از یاد برد که از گذشته تا به حال وجود آب در پراکنش جمعیت و تاسیس شهرها در ایران موثر بوده است. بدیهی است که با توجه به آب هوای خشک و بیابانی ایران اکثر آبادی ها و شهرهای آن در کنار رودخانه ها و منابع آب بنا شده اند و این اهمیت تامین آب چنین پروژه ای را می رساند.

با توجه مشکل کم آبی در سالهای اخیر و وقوع خشکسالی های پی در پی در ایران براثر تغییرات جهانی آب و هوا می تواند حداقل بخشی از اهداف طرح و در حالت بدبینانه ارزش کل طرح را به زیر سوال ببرد.
خبر خوب آنکه با افزایش قیمت حامل های انرژی، بخش کشاورزی که قسمت عمده مصرف و اتلاف آب در ایران را دارد، (مصرفی حدود 90 درصد منابع آب با راندمان %70 !) در حال بهینه سازی سیستم های آبیاری و مدیریتی خود است و میتوان امیدوار بود که از طریق بهینه سازی در بخش کشاورزی، محدودیت تامین آب مورد نیاز فضای سبز شهری تا حدی برطرف گردد.

به غیر از هزینه های مربوط به ایجاد زیر ساخت های شهری و البته حل مشکل آب مشکل دیگری که در چشم انداز این طرح وجود دارد، مشکل حمل و نقل و مسایل مربوط به ترافیک اعم از راه های دسترسی و پارک خودروها می باشد. البته سایر معضلات مانند افزایش نیاز به خودرو و همینطور افزایش مصرف سوخت را نیز نباید فراموش کرد.

این مشکلات را نیز میتوان با دور اندیشی و برآورد صحیح از آینده طرح مرتفع ساخت اما تاکنون تجربه نشان داده است که در شهرهای کنونی ایران این مشکلات بصورت لاینحل باقی مانده و روز به روز در حال افزایش است. (کلا تاکنون بدلیل توجه بیش از حد به سیاست در ایران، موضوعی به نام "پیش بینی آینده" وجود نداشته است!)

در برآیند مزایا و معایب، می توان این طرح را از نظر ایده مطلوب دانست، زیرا هم با فرهنگ زندگی ایرانیان هماهنگ است و هم گامی به سمت مدرنیته با ایجاد شهرهای استاندارد است و البته با صرف هزینه ای زیاد، امکان ایجاد آن نیز وجود دارد.
اما موفقیت این طرح نیز مانند سایر طرح های تاکنون اجرا شده و حتی بیش از آنها وابستگی شدیدی به سیستم مدیرتی و برنامه ریز آن دارد، که در صورت مشورت با صاحب نظران شهرسازی در دنیا و استفاده از تجربیات پیشین و البته تامین منابع مالی، می توان به موفقیت آن امیدوار بود. اما اگر بخواهیم در شرایط مدیریتی کنونی و با امکانات و سواد موجودِ شهر سازی به آن نگاه کنیم، اجرای این طرح می تواند مشکلی به مشکلات کنونی کلان شهرهای ایران اضافه کند.

در کل این طرح را می بایست بخشی از یک برنامه کلی (مانند آزادسازی قیمت ها یا پیوستن به تجارت جهانی و تعامل با جهان) در راستای توسعه ایران مدرن بحساب آورد و نمیتوان به موفقیت آن با ظرفیت های کنونی چندان امیدوار بود.

پانوشت: در این نوشتارِ کوتاه سعی کرده ام بیشتر از دید فیزیکی و مادی به طرح نگاهی بیاندازم و سایر جنبه های معنوی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و... آن را در نظر نگرفته ام. همینطور به نیات و مقاصد سیاسی احتمالی گوینده توجه ننموده ام.