مقایسه تصویری یک ترور خارجی و یک حمله داخلی (به بهانه اسیدپاشی ها)

حکومت بسیار تلاش می کند که با جوسازی و فرافکنی مساله اسید پاشی ها را اولا "کم اهمیت" و ثانیا "توطئه غرب" نشان دهد. از اعترافات مصنوعی تا اظهارات مختلف مسئولین انتظامی و قضایی به ماجرای اسید پاشی که همگی علاوه بر کمرنگ کردن عمق فاجعه می خواهند منشا ترورها را عوامل خارجی نشان بدهند. و همزمان که لباس یزید بر تنشان است، مرثیه حسین بخوانند و در مظلومیت "خودشان" مردم را بگریانند.

جهت روشن شدن روند حادثه، لازم است روند یک ترور "دشمن" انجام داده و یک جنایت سازماندهی شده "داخلی" مقایسه شود، به این منظور اقدامات حکومت در واکنش به ترور خارجی و رفتارهای امروز حکومت مقایسه می شود.
ترور مسولان هسته ای را به عنوان نمونه "ترور خارجی" در نظر می گیریم:

از خصوصیت ترور خارجی"پوشش کامل" آن درکمتر از چند ساعت توسط "تمامی" رسانه های حکومتی است. (به ساعت ها دقت کنید، در کمتر از 40 دقیقه خبر رسانی شده است!)

ویژگی دیگر، محکومیت ترور و راهپیمایی در نماز جمعه ها و "صدور بیانیه" در محکوم کردن حوادث رخ داده است. (نه محکومیت خبررسانی)

همچنین برگزاری راهپیمایی های "خودجوش" هواداران نظام، در محکومیت ترورهای انجام شده از دیگر نشانه های یک فعالیت تروریستی خارجی است. (نیروی انتظامی در پس زمینه برای حمایت حضور دارد)

مقامات نظام از جمله آیت الله خامنه ای، علاوه بر موضع گیری تند، توجه ویژه ای به حادثه و بازماندگان قربانیان حوادث "تروریستی توسط عوامل خارجی" می کنند، (هنوز چنین خبری منتشر نشده)

سایر مسئولین هم سعی می کنند که در "توجه ویژه" به خانواده قربانیان عقب نمانند!

حتی میهمانان خارجی هم موظف به ملاقات خانواده های قربانیان ترور هستند و این قسمتی از برنامه سفر دیپلماتیک است! (امید است که قربانیان اسیدپاشی هم مورد چنین توجهی قرار گیرند، خصوصا در ملاقات با مسئولان حقوق بشری)

علاوه بر این عطوفت ها با خانواده های قربانیان تروریستی، سعی می شود که یاد و خاطره مظلومیت قربانیان ترورها هیچگاه از یاد نرود، به همین منظور معابر شهری را به اسم آنان نامگذاری می کنند: (هنوز حتی اسم قربانیان اسیدپاشی بجز یکی اعلام نشده)

و همینطور جهت فراموش نشدن آثار حملات تروریستی در جامعه، اشیا مکشوفه و باقی مانده را در نمایشگاه ها در معرض دید عموم قرار می دهند: (اتفاقا یکی از قربانیان اسید پاشی سوار بر همین مدل ماشین بوده است)

هنوز بعد از یک ماه از وقوع اسیدپاشی ها در شهر اصفهان پلیس و سربازان گمنام بدنبال پیدا کردن مجرم یا مجرمان هستند و تنها تلاش پیگیر حکومت، سرکوب هرگونه اطلاع رسانی وصحبت از وقوع این حوادث و تهدید به مجازات متهمان احتمالی در صورت دستگیری است.
امید است که خون این "قربانیان اسید پاشی" مانند خون آن دیگر "قربانیان هسته ای" -که ظاهرا هردو توسط "دشمن" ترور شدند- رنگین باشد و حکومت همینطور پیگیر و با رئوفت از قربانیان و خانواده های آنان دلجویی کند.
گذشت زمان نشان خواهد داد که آیا حکومت در ادعاهای خود صادق است یا خیر...


پی نوشت:
1- هدف این نوشته صرفا ایجاد مقیاس "برخورد با حملات تروریستی" توسط جمهوری اسلامی است و قصد مطرح کردن چرایی و ایراد اشکال، از دلجویی از خانواده های قربانیان هسته ای را ندارد.
2- درپی واکنش های مردم و رسانه ها، خوشحالم که مساله اسیدپاشی سازمان یافته برای همیشه از جامعه رخت بربست.
3- اما با توجه به حضور و تقویت تفکرات ضد زن و ضد آزادی، نگرانم که اشکال دیگر خشونت علیه زنان با فرونشستن غبار این فجایع دوباره آغاز شود.

هیچ نظری موجود نیست: