اعتراض در نیویورک، سکوت در تهران


چند هفته ای هست که قسمتی از خبرها به اعتراضات مردم امریکا به دادگاه های این کشور و برخورد تبعیض آمیز با مردم رنگین پوست اختصاص دارد و در آخرین اتفاق مشابه، دادگاهی در نیویورک پلیسهای مرتکب "خشونت" و "مرگ "فردی سیاه پوست را از پاسخگویی به قانون معاف کرده اند.
طبیعی است که هر صنفی در هرکشوری مرتکب اشتباهاتی می شود، -حتی سیستم قضایی امریکا- اما نکته مهم حساسیت جامعه به آن و برخورد با اشتباهات و جلوگیری از تکرار آن در آینده است.

جوامع غربی، که معمولا ما آنها را به شکل جوامع اتمیزه، فردگرا و دارای روابط اجتماعی سرد و فاقد حمایت مردم از هم می دانیم، در چنین حوادثی نشان می دهند که چگونه به حقوق اجتماعی، آزادی ها و رفتار دولت و ماموران قانون با شهروندان حساس هستند و در صورت درک اندک خطایی در سیستم حکومتی، اعتراضات گسترده ای براه می اندازند و تا گرفتن پاسخ مناسب آرام نمی نشینند.
جامعه ای زنده، پویا و بدنبال آزادی، بدون شک باید دارای چنین خصوصیاتی باشد و از کوچکترین خطای ماموران قانون یا سیستم قضایی نگذرد. افراد این جامعه برای رسیدن یا حفظ عدالت و آزادی هایشان هزینه می دهند، و طبیعی است که لذت زندگی در آزادی و عدالت را خواهند چشید. بالعکس این برخورد را در جامعه ای مثل ایران می بینیم. جامعه ای مرده و فاقد هرگونه واکنش به اشتباهات حکومت.

بحث "جامعه بی تفاوت ایران" ربطی به امروز و سرکوب های شدید امنیتی و نظامی ندارد. از اوایل تشکیل جمهوری اسلامی مردم نسبت به اظهارات، رفتارها و اشتباهات حاکمیت نوپا بی تفاوت و ساکت بوده اند. گویی سرنگونی یک نظام به تنهایی برای بدست آوردن عدالت و آزادی کافیست.  این اشتباه مکررا باعث تشکیل و بقای دیکتاتوری در این سرزمین بوده است. در تمام تاریخ معاصر می توان دید که جامعه ایران در نهایت فشارهای اجتماعی، نهایتا بدنبال "منجی" بوده است!
شاید اگر حکومت "شاه دموکرات" ایران همزمان با "کاریزمای آیت الله خمینی" و شرایط سیاسی دهه 70 جهانی، همزمان نمی شد، هیچگاه انقلاب 57 هم اتفاق نمی افتاد.
بوده اند اعتراضاتی اندک که در یک صنف خاص مثل دانشجویان -سال 78- یا کارگران اتفاق افتاده باشد، اما این اعتراضات بدلیل عدم حمایت بدنه جامعه، عقیم مانده اند. البته با رشد دانش و آگاهی عمومی و به کمک ارتباطات مجازی، هوشیاری جامعه ایران بطور کل افزایش یافته و جای بسی مسرت است که حداقل واکنش هایی -حتی مجازی- به مشکلات و اشتباهات حکومت -مثل اعدامهای عقیدتی یا سیاسی- شکل می گیرد.

نهایت آنکه، اعتراضات مردم شهرهای امریکا با هر عقیده و نژادی، به احکام ناعادلانه علیه رنگین پوستان این کشور توسط پلیس یا سیستم قضایی، باید الگویی از دموکراسی و نظارت شهروندان بر دولت برای جامعه ما باشد. اینکه فراتر از عقیده و نظر خودمان با قربانیان و متهمان، از "حقوق" و "جان یکدیگر" در مقابل بی عدالتی های احتمالی حمایت کنیم.
فرقی ندارد که ظلم در حق "خانواده پاسدار"، "جوانان بهایی" یا "مرزنشینان کرد" باشد، ابتدا حقوق انسانی هرکس باید رعایت شود و در قدم بعد باید با حمایت یکدیگر در تغیر قوانین تبعیض آمیز علیه تک تک شهروندان ایرانی تلاش کنیم.

پی نوشت:
1- بطور خاص یکی از دلایلی که جامعه امریکا را همچنان جامعه ای برتر در سطح جهانی حفظ می کند، این روحیه آرمانگرایی و عدم تحمل هرگونه "خطای سیستماتیک" در نظام حاکمه بخصوص قضایی است. چنین خصوصیتی در کمتر کشوری اینگونه دیده می شود. این حد از احساس مسئولیت در مردم امریکا را عمیقا می ستایم.

2- حفظ عدالت و آزادی، گاه از بدست آوردن آن مهمتر و سخت تر است. باید دانست که عدالت و آزادی خود به خود، یا تنها با وقوع انقلاب یا تغیر حکومت بوجود نمی آید. مردم باید لحظه لحظه نسبت به اقدامات حاکمان حساس و مسئول باشند. (تجربه تلخ انقلاب 57 و تشکیل نظامی دیکتاتور تر از قبل، یکی از پرهزینه ترین و سخت ترین تجربیاتی بوده که مردم ایران همچنان در حال پرداخت هزینه آن هستند.)
3- "دموکراسی" یا "حاکمیت مردم بر مردم"، در عمل همین رفتاری است که در خیابانهای شهرهای امریکا شاهد آن هستیم.

۱ نظر:

آرسین گفت...

عکس مطلب بدلیل عدم ارتباط با حوادث اخیر امریکا تغیر یافت.