کلید مشکلات هسته ای در جبهه خودی

علیرغم ملاقات های پی در پی و قدم زدن های ظریف و کری مذاکرات هسته ای ایران به بن بست "چگونگی رفع تحریم ها" خورده است.
مدتی است که ایران حاضر شده سیستم هسته ای اش را طبق خواسته غرب تنظیم کند (حتی تعطیل، نه منهدم) و در ازا غرب تحریم های اخیرش را یکباره بردارد. اما غرب، هم بدلیل ساختار سیاسی و بروکراسی؛ و هم بدلیل عدم اعتماد به ایران تمایل و توان برداشتن یکباره تحریم ها را ندارد.

خصوصا در امریکا که سیستم تصمیم گیری و قدرت در یک نفر متمرکز نیست و حتی در صورت رضایت دولت، جلب رضایت مجلس امریکا برای توافق کاری بمراتب دشوار است. درک این موضوع برای طرف ایرانی، آیت الله خامنه ای و طرفدارانش چندان آسان نیست. چرا که نظام اسلامی علیرغم یدک کشیدن اسم جمهوری، تنها نمادی از مجلس، دولت و سیستم قضایی را دارد و تمامی دستورات، تصمیمات و اقدامات متمرکز در نظرات رهبر است. این شمایل جمهوری باعث شده که درگیری میان دولت و مجلس امریکا مشابه وضعیت ایران تصور شود و نه تنها اختلاف اوباما با کنگره را "جنگ زرگری" بخوانند که مجلس ایران تلاش به مقابله به مثل با دولت داشته باشد!


اگر تصور می کردیم که طرفین مذاکره در جایگاهی "برابر" با هم صحبت می کنند، برداشتن یکباره تحریم ها در ازای تعطیلی تاسیسات هسته ای خواسته گزافی نبود. اما وقتی صحبت از کشوریست که اقتصادش زیر بار تحریمها خرد شده و یک نفر عنان سرنوشت 80 میلیون نفر را در دست دارد و بدور از معادلات منطقی و ملی، صرفا بنا به ایده های ایدئولوژیکش خط مشی های سیاسی، نظامی و سیاست خارجی را تنظیم می کند. مساله فرق می کند.


ناگفته مشخص است که توافق ایران با تعطیل هسته ای در ازای رفع تدریجی تحریم ها، "کرنش" در برابر حریفان قدرتمند است، چرا که ایران در مقابل فشارها –بدون گرفتن امتیاز- عقب نشینی کرده است، بی آنکه وضع حتی به روز قبل از توسعه هسته ای و وضع تحریم برگردد. مسلم است که آیت الله خامنه ای و هواداران تندرو اش راضی به پذیرش این شکست نیستند و همچنان مقاومت –بدون چشم انداز- را ترجیح می دهند. آخرین نمونه این تفکر در سخنان احمد جنتی در نماز جمعه تهران که اتفاقا دستمایه مضحکه شبکه های مجازی شده را می توان دید. در جایی که اشاره می کند که مقاومت تا حد کاهش به یک وعده غذا در روز باید ادامه یابد! در حالی که حتی او هم عنوان نمی کند که این مقاومت تا حد یک وعده غذا به چه مدت ادامه خواهد داشت، و آیا اگر "دشمن" فشار خود را بیشتر کرد، آنوقت راهکار برون رفت از بحران چیست؟ و یا اگر قرار است با فشارهای بعد از "یک وعده غذا در روز" تسلیم شویم چرا امروز -باهزینه کمتر- تسلیم نمی شویم؟


وضعیت هسته ای امروز بیشتر از آنکه مذاکرات بین طرفین باشد، حل اختلافات و نظرات داخلی بین هرکدام از طرفین مذاکره است. در ایران حسن روحانی و تیم سیاسی دولت با آیت الله خامنه ای و تندروها دست و پنجه نرم می کنند و دولت امریکا هم با مجالس این کشور و مخالفان امتیاز دهی به ایران. جالب آنکه خبر "حل اختلاف نظرها" که توسط روحانی اعلام شد، نه بعد از مذاکره با طرف غربی، که بعد از جلسه با سران 2 قوه دیگر بیان می شود! حتی اگر فرض کنیم که نماینده ای از طرف آیت الله خامنه ای در جلسه حضور نداشته است، این جلسه به معنی اعلام موافقت برادران لاریجانی با نظرات روحانی و نتیجه تلاش جلب رضایت نفر به نفر مسئولان رده بالای نظام است.


سرنوشت هسته ای ایران به موفقیت حسن روحانی در مجاب کردن "نظام" به پذیرش تسلیم هسته ای -با جزییاتش- بستگی دارد. دیگر خط قرمزهای طرفین مشخص شده و حداکثر امتیازهایی که ایران می توانسته از طرف غربی بگیرد معلوم شده است. گرچه اگر شرایط منطقه و اقتصاد ایران کمی بهتر بود، ایران می توانست همچنان چانه زنی بیشتری کند، اما چون حسن روحانی تمام تخم مرغ هایش را در سبد هسته ای –و ایجاد ارتباط با جهان- گذاشته، دولتش راهی بجز حل بحران ندارد. همینطور آیت الله خامنه ای هم علیرغم میل اش به مقاومت کور، متوجه شده که راهی بجز مدارا با دولت روحانی به عنوان قوی ترین -وتنها- منجی نظام از بحران اتمی ندارد. همانطور که بارها اعلام کرده که با اینکه خوشبینی و تمایلی به مذاکره ندارد، اما دست دولتی ها را برای گفتگو باز گذاشته است.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

فراموش کردم نامم را بیافزایم؛ پراگماتیست.

آرسین گفت...

متاسفانه کامنت اصلی شما دریافت نشده است. :(