محبوبیت دردسرساز خاتمی!


این مطلب ترکیبی از تحلیل 4 سال پیش و الصاق آن به شرایط امروز شیخ "محمد خاتمی" است. بدلیل پر رنگ شدن خبر ممنوعیت رسانه ای و همینطور خبر فوت خواهر ایشان.
ابتدا خلاصه ای از مطلب سالیان پیش:

جادوی خاتمی 
یادم هست قبل ترها که گاه مطالبی می نوشتم، در میان مطالب سیاسی، زمانی که در مورد سید محمد خاتمی مطلبی منتشر می کردم، استقبال خوانندگان از آن بسیار بیشتر از سایر مطالب بود. من اسمش را میگذارم "جادوی خاتمی".
به نظر می رسد که بیشتر این محبوبیت بخاطر وجه خوب و معتدل با گرایش به خاکشیر مزاجی ایشان باشد. یادمان هست که در سالهای ریاست جمهوری، سید محمد خاتمی معمولا بشاش و آرام ظاهر می شد و به همین دلیل، در خاطره اکثر ما چهره ای خندان دارد و صحبت های شیرین و سخنوری هایش از یاد مستمعین نخواهد رفت.
بعد از گذشت سالها از دوره ریاست جمهوری او، هنوز هم بنوعی نگاه عامه به حرکات و سخنان خاتمی است.به جرات می توان گفت که خاتمی تنها مسئول معزول است که همچنان مورد توجه اقشار جامعه، خصوصا نخبگان است. کوچکترین حرف نامطبوع او را به باد انتقاد می گیرند و نسبت به آن واکنش سریع و شدید نشان می دهند.به عبارت دیگر می توان او را همچنان ناخدای کشتی اصلاح طلبی ایران نامید. گرچه که امروزه دیگر چیزی از بدنه و خدمه این کشتی باقی نمانده و اکثر آنها یا خانه نشین یا زندان یا به خارج رانده شده اند، اما خاتمی همچنان در صدر تنها "حزب موثر غیرحکومتی" قرار دارد و نماینده آن است.به دلیل همین اقبال مردمی است که حکومت نیز موثر به او نگاه کرده و به عنوان وزنه سیاسی- اجتماعی سعی در معامله با او دارد. 
راز  "جادوی خاتمی" همین بی خاصیتی و هم رنگی با هر گروه و مرام و مسلک است.
از همان روزی که با شعار آزادی به میدان آمد و مردم او را انتخاب کردند همین احساس تله پاتی عمومی شکل گرفت و خصوصا قشر تحصیل کرده بیشتر اطراف او را گرفتند و بعد از برد انتخاباتی احساس برد می کردند (بگذریم از تفاوت برداشتهایی که مردم از "آزادی" مورد نظر خاتمی داشتند)،  در دنباله او همچنان همان خاتمی بود با همان خصوصیات، اما سطح توقع جامعه و نخبگان بالاتر رفته بود و به او انتقاد می کردند تا امروز که همچنان بسیاری او را مسئول فرصت های از دست رفته آن دوران می دانند.هنوز هم هیچ کس به این نکته توجه نکرده است که رمز محبوبیت او همین "بی خاصیتی" است، اگر خاتمی دارای "مواضعی محکم" و "جدیت در کار" بود هیچگاه به این اندازه محبوب نمی شد.
این اخلاق ما ایرانی هاست که از اشخاص بی خاصیت و بی نظر بیشتر خوشمان می آید زیرا بدلیل خود رایی و منیّت ذاتی مان، احساس می کنیم که آنها مطیع نظر ما هستند. -همه ما در زندگی شخصی نیز معمولا این افراد را دیده ایم و احتمالا با آنها دوست هستیم!
نکته ای را که نباید از یاد برد آن است که، یک جامعه و حتی حکومت به هردوی این اخلاقیات نیاز دارد، زمانی میانه روی و اعتدال جهت کسب وجه لازم است و زمانی جدیت و پشتکار برای به سرانجام رساندن اهداف.و با توجه به همین نکته، نمی توان از رابطه خوب مردم و دولت و همچنین بهبود روابط خارجی ایران در زمان ریاست جمهوری خاتمی -که در تمام دوره جمهوری اسلامی بی سابقه بود- غافل شد.
اعتقاد دارم که در ساختار قدرت در جمهوری اسلامی، روحیه خاتمی بیش از آنکه مناسب رییس دولت باشد، مناسب جایگاه رهبری نظام است.

 محبوبیت خاتمی، عمدتا به علت تساهل و تسامح ناشی از "انفعال" او ایجاد شده است و منطقا نباید هیچ خطری را متوجه حکومت بکند، اما رمز کار درهمین "محبوبیت" او نهفته است. محمد خاتمی هر روزی که در دایره انتخاب مردم قرار بگیرد، پتانسیل بالای برگزیده شدن دارد. و ممنوع التصویر و خبر کردن او تلاشی سفیهانه تنها جهت کمرنگ کردن این اعتبار است. چرا که حدود 10 سال از کنار رفتن او از قدرت می گذرد و این محبوبیت امروز نه از طریق رسانه که بدلیل خاصیت ذاتی خاتمی وجود دارد به همین دلیل با "بایکوت رسانه ای" از بین نخواهد رفت.

علاوه بر مطالب فوق باید اضافه کرد که "نظام جمهوری اسلامی" مانند سایر حکومت های دیکتاتوری، بجز شخص اول مملکت، تحمل محبوبیت اشخاص زنده دیگر را ندارد، حتی اگر این افراد به بی خاصیتی "محمد خاتمی" باشند!
در جمهوری اسلامی این نگاه بیشتر ناشی از حسادت شخصی و گروهی آیت الله خامنه ای و اطرافیان او نسبت به تمامی "آلترناتیوهای قدرت" کمابیش وجود دارد. چه آن فرد از جنس آیت الله منتظری -سابقون انقلاب و معمار ولایت فقیه- باشد، چه همکار، دوست و فامیل دور مانند میرحسین موسوی و چه حتی از چاکران آستان مانند محمد خاتمی، هیچکدام تحمل نمی شوند و همه بسته به خطرشان برای قدرت، در لای نَمَد گذاشته می شوند تا عمرشان به سر رسد.

پی نوشت:
1- حمله اخیر رسانه ای به محمد خاتمی حتی اگر بدستور بیت رهبری نباشد، قطعا بدون چراغ سبز ایشان نیست. آیت الله خامنه ای هنوز خاطرات ناخوشایندی از دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی در ذهن دارد، خصوصا که بعد از آن 8 سال تحمیلی، رییس جمهور محبوبش بر سرکار آمد و یگانگی قدرت ایشان به کمال رسید.
2- معمولا این حملات به خاتمی بصورت تناوبی، نزدیک به هر انتخابات شدت می گیرد، تا علاوه بر شخص او سایر اصلاح طلبان نیز عبرت بگیرند! این بار اما بدلیل حضور دولت روحانی این حملات زودتر آغاز شده چرا که در شرایط جدید جای پای مناسبی در اختیار اصلاح طلبان برای حضور دوباره در قدرت بوجود آمده که خطر آن بدرست توسط اصولگرایان استشمام می شود. (مطلب قبل -جادوی خاتمی- مربوط به جنجال انتخابات قبلی مجلس نهم است)

۳ نظر:

ناشناس گفت...

با درود
آری خاتمی رهبر محبوبی می تواند باشد و خامنه ای به او حسادت می ورزد.

پراگماتیست

ناشناس گفت...

صاحب خبر! انچه از خاتم گفته بودی. و نقدت کلا بجا و جالب بود. الی انجا که در ممنوع التصویر کردن به راه خطا رفته ای. که ناشی از اماده کردن او برای دور بعدی انتخابات است. تا دلها قرص شوند برای انتخاب مجدد او.

آرسین گفت...

ناشناس گرامی،

این معرکه خاتمی -بعد از ریاست جمهوری اش- هر 4 سال نزدیک به انتخابات مجلس تکرار می شود. هربار هم برای او بدلیل ترس از محبوبیتش و برای اصلاح طلبان برای جلوگیری از تقسیم قدرت. اما نتیجه یکسان است، همیشه دست و کاسه اصلاح طلبان خالی مانده/می ماند.

امروز هم در لیست بلندبالایی از جان نثاران بی ادعا، جایی برای خاتمی با پتانسیل خطر احتمالی نیست.
احتمال قرار دادن خاتمی در پستی انتخابی حتی نمایندگی شورا را چیزی در حد "رضا پهلوی" می دانم!