آیا تکلیف سوریه این بار مشخص می شود؟

1- یک ماه از شروع مداخله نظامی روسیه در سوریه نگذشته که پوتین شروع به مذاکره و چانه زنی سیاسی کرده جهت گرفتن امتیاز از غرب و احتمالا معامله بر سر اوکراین و کریمه و اقتصاد روسیه.
شاخص های اقتصادی در روسیه خبر از رکود و فرار سرمایه می دهند و چشم انداز ورشکستگی را نشان می دهند. علیرغم این مشکلات اقتصادی، پوتین تصمیم گرفت که با مداخله در سوریه -که هزینه مضاعفی بر کشور است- شروع به چانه زنی و حل مشکلاتش با غرب بکند. روسیه کشور بزرگیست و ظرفیت بسیاری برای تحمل شرایط وخیم اقتصادی دارد، اما پوتین هم مانند چین و هند و سایر غولهای اقتصادی جهان می داند که حرف آخر را اقتصاد می زند و داشتن پیشرفته ترین زرادخانه نظامی یا حتی مداخله در جنگ سایر کشورها دلیلی بر ابرقدرتی نمی شود/نخواهد بود.

2- افراطی ترین و ایدئولوژیک ترین حکومتها هم بدون داشتن پول، مجبور به تغیر سیاستهایشان هستند. مشکلات اقتصادی حتی "ولی امرمسلمانان جهان" را هم در کهنسالی به نرمش قهرمانی وا می دارد!

از قضا اجلاس اخیر سوریه، که با پیشنهاد روسیه و موافقت امریکا، ایران هم برای اولین بار به آن دعوت شده، جلسه ایست که در آن بزرگترین تولید کنندگان نفت جهان حضور دارند و ایجاد هماهنگی و آشنایی، علیرغم به نتیجه نرسیدن برسر آینده سوریه می تواند مسیر همکاری های اقتصادی و کنترل جریان انرژی را هموار کند. گرچه بعید است که این فرصت برای حل آینده سوریه به آسانی از دست برود و مانند پروژه هسته ای بالاخره راه حلی پیدا خواهد شد که دو قطب عربستان-روسیه را به هم پیوند بزند.

3- بعد از ماه ها بلاتکلیفی در زمین سوریه میان نیروهای هوادار عربستان، ایران، ترکیه و غرب، و جنگهای نیابتی. روسیه در سطح ابرقدرت و بطور مستقیم وارد جنگ سوریه شد و ابتکار عمل را تقریبا از همه طرفها بخصوص ایران گرفت. این از آن جهت مهم است که امروز در میز مذاکرات، ایران دنباله روی روسیه خواهد بود و اولا حضور ایران برای بالابردن قدرت چانه زنی روسها خواهد بود و ثانیا هرچه روسها بپذیرند ایران مجبور به پذیرش است. نیازی به گفتن نیست که چیزی به نام محور مقاومت برای روسیه بی معناست و روسیه اصراری به حفظ بشار اسد یا علیویان سوریه در قدرت حس نمی کند، و از این جهت بین ایران و روسیه تضاد منافع وجود دارد.

4- حضور ایران در این مذاکرات برخلاف تصور حکومت، هیچ خبر خوبی برای آنها نخواهد بود. احتمال می رود که در مذاکرات قبلی 4جانبه- توافقی حاصل شده و برای گرفتن امضا و تعهد ایران و سایر کشورهای کم اثر تر مانند مصر و امارات و.. آنان به این اجلاس دعوت شده اند. خروجی این جلسات هرچه که باشد از نظر بین المللی ایران باید به آنها متعهد باشد. حتی اگر رفتن بشاراسد و حکومتی مخالف "محور مقاومت" باشد. که به احتمال زیاد خواهد بود.

تقریبا بعد از توافق هسته ای و در صورت به سرانجام رسیدن سرنوشت سوریه، سیاست خارجی حکومت اخته خواهد شد. تعهدات بین المللی ایران در همین دوره روحانی به حدی می رسد که دست آیت الله خامنه ای را برای هر شیطنت آتی در منطقه و جهان خواهد بست. منفعت اصلی این وضعیت به جهان و بخصوص به اسراییل خواهد رسید و بخش ایدئولوژیک حکومت در داخل را هم ضعیف خواهد کرد.

پی نوشت:
1- ایران علیرغم هزینه چندین ساله در سوریه، باید دست خالی سوریه را ترک کند و به دستاوردهای برادر بزرگترش -روسیه- دلخوش باشد.
2- ناکامی های سوریه و اشتباهات آیت الله خامنه ای در سیاست خارجی به شکل فشار بر توافق هسته ای بر دولت روحانی درخواهد آمد و این تا پایان دولت روحانی ادامه خواهد داشت. گرچه نارضایتی هواداران افراطی اما اندک آیت الله می تواند به شکل پتانسیلی جمع شود و در زمینه های دیگر بروز پیدا کند.

۳ نظر:

پراگماتیست گفت...

با درود بر آرسین و سپاس از تحلیل خوب

احتمالا فازهای دیگری از فعالیت روسیه و شبه نظامیان شیعه را شاهد خواهیم بود اما اگر براساس وضعیت کنونی بخواهم قضاوت کنم، تحلیل من این است که اگر آمریکا حملات هوایی خود به داعش را قطع کند و روسیه جایگزین آن شود، شاید حدود یک ماه بعد شاهد سقوط سامرا و سپس کربلا و نجف خواهیم بود.

با وجود ادعاهای بسیار، روسیه و شبه نظامیان شیعه و سپاه پاسداران توانایی مقابله با داعش را ندارند. مگر این که تمام عیار وارد جنگ شوند و این کار نه تنها جنگی خونین را رقم خواهد زد که ایران را تماما ورشکسته خواهد کرد. ب

خُسن آقا گفت...

تحلیل شما در باره نقش ایران درست است. ایران تنها به صورت پیشمرگ روسیه در سوریه دخالت می‌کند.
ولی نباید نقش و سهم روسیه را به این نازلی محاسبه کرد، فراموش نکنید که سوریه بیشتر از چهار دهه و حتی بیشتر نوکر روسیه بوده و این کشور نزدیکترین متحد خاورمیانه ای روسیه بوده.
حالا باید دید آیا پوتین می‌خواهد سوریه را با جای دیگری معاوضه کند یا نه.
یقینا اوضاع روسیه خراب تر از آن است که بتواند تقاضا های زیادی را مطرح کند.

آرسین گفت...

پراگماتیست عزیز،
جزییات جنگ سوریه را شما بهتر می دانید و در جزییات دخالتی نمی کنم مگر با دلایل اثبات شده چرا که شرایط جنگی خودبخود نوعی جنگ تبلیغاتی و روانی بدنبال دارد و عدم شفافیت مواضع خصوصا در جنگ های چریکی طبیعت ماجراست.
اما راجع به حضور روسیه و ایران همانطور که گفتید ایران توان مداخله بیشتر را ندارد (بدلیل نظامی و سیاسی) و روسیه انگیزه و پول لازم را!
جنگ اگر به شکل سیاسی حل نشود تا متلاشی شدن آخرین آجرهای سوریه ادامه خواهد یافت.

حسن آقای گرامی،
روسیه از نظر مالی توان درگیری ندارد. اساسا روسیه به دو شکل می تواند وارد جنگ شود:
اول به شکل ابرقدرتی و مانند امریکا با ناوگان و موشک و هواپیما، و دوم به شکل ایران و با پیاده نظام و به شکل متعارف.
منظور من مورد اول بود.
جنگ به شیوه ابرقدرتی بسیار هزینه بر است و روسیه در شرایط فعلی بنیه اقتصادی خوبی برای تزریق به جنگ ندارد. از سوی دیگر از نظر سیاسی تا همین جا هم به اندازه کافی با غرب درافتاده و مشکلات دارد. وارد شدن روسیه به جنگ به هدف کاهش این مشکلات است نه افزایش آن!

و نکته آخر اینکه روسیه بعد از فروپاشی شوروی، آن قسم متحد قدیمی که در جهان دوقطبی معنا داشت ندارد، خصوصا سوریه. بشاراسد جوان بیشتر با فرهنگ انگلیس و غرب آشناست و تا قبل از بهارعربی سعی در بنیان اقتصاد باز و خصوصی داشت.
البته بعد از آشوب و کمک های مادی و معنوی روسیه، بشاراسد دوباره به پوتین آغوش گشوده و احتمالا مابقی عمر را در روسیه زندگی خواهد کرد.

اما دخالت نظامی مستقیم روسیه بدلیل بدنامی ذاتی و تبلیغات منفی غرب در روزگار بعد از اسد، چندان به نفع روسیه نخواهد بود.