پوتین چرخش کرد، خامنه ای همچنان سرسختی می کند!

حاکمان در ایران چنان سیاستشان را با سرنوشت سوریه گره داده اند که برای تحلیل اوضاع ایران راهی بجز نگاه به صفحه شطرنج سوریه نیست.
همانطور که در پست قبل گفته شد، روسیه نه تمایلی به درگیر شدن در سوریه دارد و نه توان اقتصادی و اجتماعی اش را. تنها از این نظر که بتواند در مقیاس جهانی و در کسوت یک ابرقدرت باقی بماند و البته امتیازی در قبال تحریم و اقتصاد و اوکراین کسب کند، قدم به معرکه سوریه گذاشت.
این دخالت اما به تشویق و همراهی سردار سلیمانی و حکومت ایران بود، که جبهه بشاراسد را در معرض سقوط یافته بودند و با -توجه به افزایش چشمگیر فرماندهان و افسران کشته شده ایرانی، معلوم است که- قول تقویت جبهه زمینی را هم داده اند. احتمالا برای پیروزی برق آسا یا تغیر چشمگیر جبهه های درگیری.
در اصل ایران و روسیه هرکدام بر اساس منافع خود وارد یک همکاری نظامی شدند که در صورت موفقیت ایران "محور مقاومت" را می بُرد و روسیه، نفوذ در سوریه و اقتدار در منطقه و نشان دادن ضرب شصت به اعرابی که چندی پیش با سلاح نفت اقتصاد روسیه را فلج کردند و گرفتن امتیاز از غرب و...

اما وقایع در جنگ طبق پیش بینی ایرانی ها پیش نرفت و حملات هوایی روسیه نتوانست پیشروی نیروهای ایرانی و ائتلاف بشاراسد را سرعت ببخشد و بعد از هفته ها همکاری تعادل جنگ تکان زیادی نخورد. جنگ تعادلی بدترین موقعیت برای هر کشور درگیر جنگ است چرا که بدون اندکی دستاورد، تنها محلی برای تلفات انسانی و مالی می شود، از بین برنده روحیه مزدوران و بعلاوه که این وضع برای وجهه یک "ابرقدرت" خرد کننده است.

در این اثنا به رییس جمهور پوتین خبر رسید که هواپیمای مسافربری روسیه مورد اصابت شیئی ناشناس! قرار گرفته با شباهتی عجیب به حادثه ای که برای هواپیمای مالزیایی در مرز اوکراین -محل درگیری نیروهای طرفدار روسیه و ارتش اوکراین- رخ داد. و البته این بار تمامی خدمه و مسافرین هواپیما بلااستثنا روس بودند!
تمام این شرایط، بعلاوه رسیدن گزارش های دست اول مواضع مخالفان بشاراسد و چگونگی توزیع قدرت در سوریه، روسها را به این نتیجه رسانده که سریعتر و حتی به قیمت قربانی کردن بشاراسد، غائله سوریه را ختم کنند و احتمالا همین که دولتی با گرایش معتدل -نه شدیدا وابسته به غرب یا متحد اعراب منطقه مانند قطر- در سوریه سرکار بیاید رضایت بخش است.

دقیقا اینجاست که تفاوت یک حکومت میهن پرست و ملی گرا با یک حکومت ایدئولوژیک و عقیم مشخص می شود!
آیت الله خامنه ای و سرداران سپاه، ماههاست که بهترین اطلاع از وضعیت جنگی در سوریه را دارند و حتی مواضع سیاسی مردم سوریه را می دانند. بعلاوه در شرایط تحریم اقتصادی ده ها میلیارد دلار در جنگ سوریه باخته اند. اما -بدلیل کج اندیشی ایدئولوژیک- هنوز نتوانسته اند به این نتیجه برسند که بشاراسد "اسب مرده" است و هرچه بر رویش شرط ببندند باخته اند.
در حالی که روسها در کمتر از چند هفته متوجه این خطای فاحش شدند و اولا که در اظهار نظر سخنگوی دولت رسما اعلام کردند که هدفی بر بقای بشاراسد ندارند و ثانیا با چرخشی دیگر اعلام کردند که با مخالفان بشاراسد "همکاری نظامی" می کنند! همکاری با همان کسانی که تا چند روز پیش مناطق تحت اشغال شان را بمباران می کردند.

به مانند پروژه شکست خورده هسته ای، سیاست خارجی "محور مقاومت" و "دست بلند" جهت تهدید اسراییل هم به بن بست خواهد رسید و ایران چاره ای ندارد مگر تمکین به مواضع برادر بزرگترش روسیه -به قول سردار جعفری "رفیق شمالی مان"!- با این تفاوت که این شکست سیاست خارجی، مانند تسلیم هسته ای در پشت حصارها و دیوارهای بتنی مخفی نیست و نتیجه آن کل سیاست خارجی، داخلی و حتی ایدئولوژی حکومتی را تکان خواهد داد.
بی دلیل نیست که روحانیون و سپاهیان، دفاع از سوریه را از خوزستان مهمتر دانستند و میلیاردها دلار خرج بقای بشاراسد کردند درحالی که دولت توان پرداخت یارانه و بدهی های معوقه اش را ندارد.

شکست در جنگ سوریه بدلیل شکست ایدئولوژی و از بین رفتن نقاط قوت نظامی بمراتب تاثیرات ژرفتری نسبت به شکست پروژه هسته ای دارد که بتدریج آشکار خواهد شد و با پیشرفت پروژه جایگزینی اسد و انتقال قدرت در سوریه در پست های بعد به آن خواهم پرداخت.

پی نوشت:
1- اجازه حضور ظریف در اجلاس وین، توسط آیت الله خامنه ای نشان می دهد که او هم فهمیده تیغ نظامی سپاه قادر کُند شده و شکست را تلویحا پذیرفته، همانطور که سردار جعفری بیان می کند "کسی را برای جایگزینی اسد سراغ ندارد".
ایشان ما می خواهند هنوز که دولت مرکزی وجود دارد، کسی از طایفه علویون و خاندان اسد -پیرو ولایت- بر سرکار بیاید گرچه چنین احتمالی تقریبا ناممکن است.
2- ساقط کردن یک هواپیمای مسافربری که در آن تماما روس باشند، نیازمند یک کار اطلاعاتی و عملیاتی قوی است و احتمالا طبق گمانه زنی ها این عملیات با موشک های ساخت خود روسیه و تحویل در زمان قذافی انجام شده. این عملیات طوری روسیه را آچمز کرده که نه می تواند اعلام کند که کار داعش است، چرا که توانایی موشکی داعش را پذیرفته و حضورش در سوریه بی نتیجه تر از امروز خواهد بود و نه می تواند علت حادثه را به اطلاع عموم برساند (اشتباهات در سیاست خارجی گذشته). در نهایت نتیجه موثر برای رقبای روسیه بدست می آید: افکار عمومی داخل روسیه نسبت به فعالیت های برون مرزی نظامی این کشور هشیارتر و منتقدتر می شوند.
3- تصویر بالا، چهره مغموم پوتین در خبر اعلام عزای عمومی کشته شدگان سقوط هواپیما.

۳ نظر:

خُسن آقا گفت...

ببین آرسین جان شما دیگه توقع زیاد از حد از آقا دارید! ایشان همان چرخش قرمانانه را هم با هزار دنگ و فنگ انجام دادند حالا شما توقع دارید معظم خان بدون دنگ و فنگ یک مرته دلا بشوند!
ایشان می‌داند که یک چرخش حتی چند درجه‌ای در این معضل، آقا را برای همیشه از چشم چفیه بندها خواهد انداخت. توجه داشته باشید که جنگ سوریه و حتی عراق را آقا برای حفاظت از قبور اجدادشان راه انداخته‌اند و نه برای منافع سیاسی!! (البته ما که می دانیم که این ادعای ظاهری آقا است و ربطی به واقعیات ندارد).
گرچه عاقبت هم مجبور است جام زهر دومی را هم ببلعد.
من که دیگر گمان نمی‌کنم بعد از این شکست اخیر آقا بتواند کمر ملوکانه را راست کند!

آرسین گفت...

حسن آقا،
کاملا صحیح است! این جام زهر دوم بمراتب کشنده تر از اولی خواهد بود و دندان زهری ایران را در منطقه خواهد کشید!
کل سیاست خارجی و موضع گیری های"دشمن شکن" آیت الله خامنه ای باید تغیر یابد.

پراگماتیست گفت...

یا درود بر آرسین و همچنین خسن آقا

نظام را در سراشیبی سقوط بلکه در حال سقوط آزاد می بینم. تهدیدها از جمله "واکنش سخت و خشن" دیگر کسی را نمی ترساند.

با امید روزهای بهتر