آینده سوریه در صورت توافق چه خواهد شد؟

1- یکی از چالشی ترین ابهامات پرونده هسته ای ایران رفع شد و قدم اول در اعتماد سازی طرفین برداشته شد. این مساله نوید رفع تحریم ها را در آینده ای نزدیک می دهد.
 به موازات رفع تحریم ها؛ تلاشهای بسیاری برای حل مشکل سوریه و اتمام جنگ داخلی آن در حال انجام است. از یک سو تعداد و کیفیت جلسات قدرتهای جهان برای حل مشکل افراطی گری و تروریسم اسلامی با منشا سوریه زیاد شده و از سوی دیگر حتی عربستان نیز سعی می کند جبهه واحدی برای مخالفان دولت سوریه ایجاد کند که احتمالا در مذاکرات صلح نزدیک بتوانند منافع عربستان و بلوک عربی را در مقابل بلوک شیعی- روس تقویت کند.

اما نشانه های اتمام درگیری ها در سوریه چندان ناپیدا نیست. بر روی زمین روند پیشرفت ارتش سوریه و ائتلاف ایران سوریه روسیه شدت گرفته که نشان از بی انگیزگی و تشتت در مدیریت و فرماندهی مخالفان بشاراسد دارد. جنگجویان فهمیده اند که قرار است که مساله سوریه پشت میز و نه در زمین جنگ حل شود و حتی عده ای در حمص با بشاراسد مذاکره کردند و به توافق رسیدند و بطور مسالمت آمیز شهر را تحویل بشار اسد دادند! از سوی دیگر بوضوح صداهایی از غرب بگوش می رسد که بشار اسد سکولار را از جنگجویان اسلامگرای مقابلش بهتر می داند و اعتقاد به حفظ بشاراسد -هرچند بد- نسبت به گزینه های بدتر و جایگزین دارد.
غرب تلاش دارد که آنچه که در مصر یا لیبی یا تونس رخ داد و دیکتاتوری سکولار و آشنا به نظم جهانی با شورشیانی اسلامگرا تعویض شدند رخ ندهد و کشورها در غباری از هرج و مرج و ناامنی و بی ثباتی فرو نروند.

غرب کم کم با این واقعیت آشنا می شود که دولت های باقی مانده از بعد از تقسیم بندی جدید خاورمیانه بعد از جنگ جهانی اول درست است که دیکتاتور و سرکوبگرند، اما نسبت به مردمان مسلمان آن کشورها بسیار دوست داشتنی تر و زبان فهم تر هستند و دموکراسی و آزادی غربی به شرطی موهبت محسوب می شود که مردمان آن کشور هم پذیرای آن باشند و هم درک درستی از آن داشته باشند وگرنه دموکراسی در کشورهای با بافت قومی -اکثر کشورهای عربی- به هرج و مرج و در نهایت تجزیه همراه با کشمکش دائمی منجر خواهد شد. بعلاوه که بستری مناسب برای رشد افراطی گری بدلیل از بین رفتن زیر ساخت های غربی آموزشی و... خواهد بود.

بطور خاص در مورد سوریه، جهان مشکل چندانی با بشار اسد ندارد بجز آنکه دستش به خون مردم خودش آلوده شده و اگر خطری فراتر از مرزها داشته باشد مربوط به نقش کانال ارتباطی اش میان ایران و حزب الله لبنان است که تهدید کننده امنیت اسراییل هستند. به عبارت دیگر، اگر فرض کنیم ایران دست از مواضع ضد اسراییلی اش بردارد، بشار اسد تهدید هیچ کشور همسایه ای نبوده و نیست.
از طرف دیگر با تحریم فلج کننده ایران و سو مدیریت داخلی، ایران ناچار شد که با غرب مذاکره کند و از برخی مواضع افراطی اش دست بکشد. این کنار آمدن با جهان باعث شد که لزوم کنار رفتن بشار اسد هم کمتر شود. و دستیابی به توافق امکان پذیر باشد.

2- بطور خلاصه وضع کشورهای مختلف بعد از توافق احتمالی و ثبات در سوریه به شکل زیر خواهد بود:

غرب
از نظر غرب شرایط جدید کاملا اهدافش را برآورده می کند، حتی اگر بشاراسد با رای مردم در قدرت بماند -که رای چندان قاطعی نخواهد بود- اولا موضع لرزانی خواهد داشت و همیشه مدیون و ممنون غرب خواهد بود که قدرتش را به او بخشیدند. ثانیا تقریبا تا چند دهه و حتی پایان عمر سیاسی اش باید برای رفع آثار جنگ و خرابی ها از کشورش تلاش کند. و همین که سوریه کشوری ضعیف بماند و چشمش به دست خارجی ها باشد کفایت می کند.

عربستان، ترکیه و سایر کشورهای عربی
اما وضعیت برای سایر کشورهای منطقه بخصوص عربستان و ترکیه چندان مطلوب نخواهد بود. آنها تمام تخم مرغ هایشان را در سبد "رفتن بشار اسد و حکومت علویان" چیده بودند. و راه حل جدید باید به نوعی آبروی آنها را از 4 سال دشمنی مستقیم با دولت سوریه حفظ کند. اشکال کار آنجا بود که جنگجویان نیابتی یا به قولی "حزب الله عربستان" خود بخود تبدیل به "داعش" می شود و این گرچه ناشی از سنت اسلامی است، اما برای غرب غیرقابل تحمل است و اپوزیسیون پیشنهادی این کشورها برای جایگزینی دولت بشار اسد اصلا عملی نیست.

ایران
از سوی دیگر ایران چندان بردی از بقای بشاراسد نخواهد برد، چرا که اولا برای اثبات برادری، همچنان مجبور به حاتم بخشی به دولت بشار اسد است برای جبران خسارتهای چهار سال جنگ داخلی که حتی با برداشته شدن تحریم ها قیمت نفت و چشم انداز آن چنان است که کفاف داخل را هم نمی دهد، چه برسد به کمک برای بازسازی کشوری دیگر و این حضور دولت همسو با ایران تنها خرج اضافی بر دوش دولت و ملت خواهد گذاشت!
ثانیا بشاراسد که یک بار با مشورت مشاوران سپاهی با سرکوب خشونت آمیز تظاهرات مردمش، کشورش را به نابودی کشانده و خودش مرگ را به چشمانش دیده، دیگر نه تنها وقعی به رهنمودهای ایران نمی نهد (حتی پولی هم ندارد که طمع کند)، که اگر حمایت های روسیه و غرب خوب باشد به دامان آنها خواهد غلطید در عین حفظ ظاهر دوستانه با ایران. همانطور که امروز هم چشم امیدش به روسیه است...
و البته دیگر بشاراسد برگشته از دنیای مردگان جسارتی هم ندارد که چاشنی رویا پردازی های آیت الله خامنه ای بکند برای محو اسراییل، و نه تنها اسم بشاراسد عملا ارزشی ندارد برای ساختن هلال شیعی -مگر تبلیغات داخلی-  که حتی اگر مردم سوریه بشار اسد را به جوانی اش ببخشند، ایران را به هیچ عنوان نخواهند بخشید بدلیل حضور استعماری و استثماری اش.

روسیه
روسیه وضعیت چندان روشنی در آینده سوریه ندارد. بسته به تبلیغات و پیش زمینه های ذهنی مردم سوریه، می تواند از کشوری مداخله گر -مانند ایران- تا کشوری نجات بخش تغیر کند. این کاملا به خود روسیه و توافقی که با غرب شکل خواهد داد بستگی دارد. اگر روسیه بتواند در نقش منجی و همراه با کشورهای غربی مانند آلمان ظاهر شود، -که به احتمال زیاد اینطور خواهد بود علیرغم چانه زنی ها و مواضع متفاوت- می تواند به حفظ منافع و حتی پایگاه های نظامی اش در سوریه مطمئن باشد. اما اگر نتواند خود را دوست نشان دهد آن وقت در بهترین حالت تنها دوست دولت سوریه خواهد ماند.

اسراییل
و البته پیروز واقعی اتمام این مناقشه اسراییل است که بدون زحمت زیادی "دست دراز ایران" -حزب الله- را تضعیف کرد. یک همسایه ضعیف و محتاج برای 20 سال آینده دارد و البته فرصت ساختن آینده مطمئنی برای اسراییل را بدست خواهد آورد.

عزم جهانی برای پایان جنگ داخلی سوریه جدی است و بزودی خبر مذاکرات گروه های درگیر و دولت بشاراسد شنیده می شود. احتمال دولت ائتلافی که در آن اکثریت سنی هم نقش داشته باشند بعید نیست. که به تبع شرایط گفته شده تغیر خواهد کرد، عمدتا به نفع عربستان و ترکیه و ضرر ایران و روسیه.

۱ نظر:

خُسن آقا گفت...

من بعد از توافق ایران با غرب نوشتم که در پس زمینه توافق هسته‌ای یقینا پشت پرده توافقی هم بر سر عاقبت سوریه شده. هنوز هم بر این باورم که در آن توافق ها این یکی توافق هم کنجیده بوده به همین دلیل هم هست که اوضاع سوریه به سرعت دارد بسوی آرامش پیش می‌رود.