سیاست جدید آیت الله خامنه ای و نگرانی اش در سال پیش رو

بنا به عادت همه ساله، آیت الله خامنه ای "سخنرانی نوروزی" در مشهد انجام داد و تقریبا مکنونات قلبی و تمرکزهای فکری اش خصوصا در مورد آینده کوتاه و تجربیاتش از گذشته را بیان کرد، سخنرانی امسال حاوی نکات مهمی بود.

1- مهمترین نکته و تغیر در سخنان امسال او -موثر در زندگی ایرانیان- "تغیر استراتژی دفاعی جمهوری اسلامی" بعد از قریب به "ربع قرن" تلاش برای دستیابی به بمب هسته ای بود. آیت الله خامنه ای که خود سکان مباحث هسته ای را از 10 سال پیش در دست گرفته بود هم رسما اعلام کرد که متعهد به نتایج مذاکرات –به معنی تعطیلی تاسیسات غنی سازی و تعلیق و نظارت و..- است و هم بطور غیر رسمی با بی توجهی به  شعار "انرژی هسته ای، حق مسلم ماست" که از سوی مستمعین داده شد سخنرانی خود را دنبال کرد (دقیقه 62)، این پیام را رساند که دیگر سیاست دستیابی به انرژی هسته ای –خصوصا با اهداف مشکوک- به پایان رسیده است.

اما این کوتاه آمدن و قبول اشتباه –ضمنی- به اینجا ختم نشد و همانطور که در سخنرانی قبل خود بطور کودکانه ای اروپا را به تحریم گاز صادراتی آینده! تهدید کرده بود. این بار از دکترین دفاعی جدید و جایگزین "بمب هسته ای" پرده برداری کرد و بطور واضحی اعلام کرد که حامی تمامی "حق طلبان" و "مسلمانان" کشورهای منطقه به معنی ایجاد گروه های عمدتا شیعه وفادار به تهران در کشورهایی مثل عراق و سوریه و یمن و..است؛ دنبال کردن همان سیاست تاسیس حزب الله لبنان در کنار اسراییل یا گسترش مرزهای درگیری به پشت دیوار کشورهای متخاصم.

همانطور که دقیقا یک سال پیش –اینجا- گفته شد، سپاه قدسِ سردار سلیمانی مهمترین نقطه قوت نظام –اسم مستعار آیت الله خامنه ای- است. 14 سال گذشته و بعد از سقوط صدام زمان کافی وجود داشته تا قابلیت های سپاه قدس به فرماندهی سلیمانی کشف و اثبات شود و امروز سیاست خارجی و امنیت ملی با اتکای به او جلو برود. 

سیاست "یارگیری در منطقه" اما اشکالات عدیده و بنیادینی دارد که بمرور زمان ابعاد آن بیشتر مشخص خواهد شد، شاید تنها حسنش -حداقل در بادی امر- این باشد این استراتژی مانند وضعیت هسته ای خطرناک و قابل تحریم به نظر نمی رسد.
اولین اشکال این سیاست آن است که کشورهای عربی منطقه هرچقدر هم متحد غرب و امریکا باشند، اما مسلمانند و بخصوص مقابله باعربستان بدلیل آنکه بالذاته ام القرای جهان اسلام است -حتی اگر سیاست هایش منطبق و حتی سرسخت تر از امریکا باشد- به شیوه ایدئولوژیک بسیار سخت است.  بنابراین ایجاد گروهی شیعه –مسلمان- مانند حزب الله حتی در کنار ریاض هم در زمان حساس کارآیی حزب الله لبنان در کنار اسراییل را نخواهد داشت. چرا که تمام مسلمانان بطور ذاتی و مکتبی دشمن یهودیان هستند، هرچند که در دنیای واقع رفتار متفاوتی داشته باشند، اما در لحظه حساس هرگونه درگیری میان حزب الله و اسراییل تبدیل به جنگ یهودیان و مسلمانان و تماثیل صدر اسلام خواهد شد، و موجب پشتیبانی تمام مسلمانان از همکیشانشان، همانطور که قبلا اتفاق افتاد. این تصور برای سایر کشورهای منطقه بسیار دور از ذهن است، چرا که اعراب مسلمان نه اقلیت یهودی هستند، نه فرهنگ مشابه دارند و نه ماهیت کشورشان به اسراییل شبیه است.

دومین مشکل این سیاست، درگیر کردن ایران در جنگ های قومی و فرقه ای در "کشورهای ثالث" مانند یمن و عراق است که متشکل از دهها قوم هستند و طبیعتا کشورهای مقابل مانند عربستان هم شروع به یارگیری و حمایت بیشتر می کنند و چون هیچ گروهی نمیتواند بر دیگری غلبه کند یا رضایت اکثریت را بدست آورد، این جنگها بطور مزمن و کشنده ای ادامه می یابد که در نهایت نتیجه این "جنگ نیابتی" به ضرر کشورهای ثالث خواهد بود. علت جنگ داخلی در کشورهای ثالث با اندکی تبلیغات می تواند "دخالت خارجی" محسوب شود و در نهایت به ضد هدفش یعنی تنفر و تضعیف جایگاه ایران در میان مردم این کشورها تبدیل شود. همانطور که در عراق شاهد پیدایش ایرانی ستیزی به عنوان یک "کشور مداخله گر مغرض" حتی در جنگ با داعش هستیم.(تفاوت عمده دخالت نظامی ایران و امریکا در عراق).

سومین مشکل ناپایدار بودن گروه هایی است که ایران از آنها حمایت می کند. به عنوان مثال حتی اگر فرض کنیم که فرقه حوثی ها عمده قدرت نظامی را بدست بیاورند و یمن را تصرف کنند معلوم نیست که بعد از پیروزی چه در زمان تشکیل دولت و چه در موضع گیری در زمان های حساس در طرف ایران بمانند. همانطور که حماس در فلسطین در زمان بهار عربی و اعتراضات مردم سوریه علیه بشاراسد از مخالفان دولت حمایت کرد و خواستار سرنگونی اسد شد. دقیقا موضع مخالف سیاست ایران. خصوصا که گرایشات ناسیونالیستی اعراب نسبتا قوی و بطور تاریخی نسبت به ایران خصمانه است.
بدلایل بنیادین بالا -حتی اگر عکس العمل های رقبای منطقه ای ایران را دخیل ندانیم- این سیاست جدید آیت الله خامنه ای اگر بدتر از سیاست هسته ای نباشد در همان حد عقیم و غیرقابل اجراست. چرا که اجرای سیاست های مداخله جویانه -برخلاف انرژی هسته ای که با پیچ و مهره های تاسیسات غنی سازی در زیرزمینها سروکار دارد- با مردم و بطور آشکار است و ظرایف و نکاتی دارد که نه تنها از توان بلکه از حد فهم و بهره هوشی مسئولین جمهوری اسلامی فراتر است. نتیجه مردمداری و اداره ایدئولوژیک حکومت همین امروز هم در داخل ایران عیان است بدون نیاز به بیان!

2- اما بجز اعلام تغیر دکترین دفاعی جمهوری اسلامی، آیت الله خامنه ای مهمترین حرفش، آشتی دادن مخالفان دولت با دولت بود این مساله نشان از آن دارد که در پشت پرده اختلافات میان گروه های سیاسی حکومت بسیار جدیست و نه تنها این اختلافات در مسایلی مانند انتخابات خبرگان و حمله به مطهری خودش را نمایان کرده که با اعلام توافق هسته ای بیم آن می رود که شکاف های موجود تبدیل به گسل های عمیقی شود که بنیان جمهوری اسلامی را به خطر بیاندازد. و این تشتت و اختلاف موجب اعتراضات و بحران های اجتماعی افسار گسیخته شود. دریک کلام آیت الله خامنه ای می خواهد که از امروز جلوی پس لرزه های توافق هسته ای را بگیرد و ضمن آنکه به تسلیم هسته ای و سیاست های اشتباهش اعتراف نکند، نگذارد که هواداران متعصبش، معترض "دولت روحانی" که در اصل "مجری" و "خاتمه دهنده" سیاست های اشتباه خانمان سوز او هستند بشوند.

مجموع این صحبتها نشان می دهد که نگاه آیت الله دیگر به جریان مذاکرات نیست و بیشتر نگران عکس العمل های داخلی و آینده است. از چند ماه پیش او مجوز تسلیم هسته ای را به شرط برداشتن فشارها داده است، و قول یک توافق با حداکثر دستاوردهای ممکن را از دولت روحانی و تیم مذاکره کننده گرفته است. عنوان برداشتن یکجای تحریم ها هم تنها نوعی ژست سیاسی و ایجاد قدرت چانه زنی برای ظریف در مذاکرات است تا تهدیدی واقعی، چرا که حداقل 6 ماه است که حتی عموم مردم هم می دانند که این مساله به هیچ عنوان قابل پذیرش طرف امریکایی نیست!
کشورهای غربی هم تا امروز به اهداف اولیه شان از مذاکرات –توقف برنامه هسته ای ایران- رسیده اند و فرصت باقی مانده را بدنبال گرفتن امتیاز بیشتر و نوعی بهانه جویی قانونی برای حفظ فشار تحریم بر ایران می گذرانند. خصوصا که از یک سو شاهد شدت گرفتن بلندپروازی های ایران در منطقه هستند و از سوی دیگر می بینند که چطور تحریم ها فشار خرد کننده ای به حکومت تهران وارد کرده، تمایلی به کم کردن فشارها ندارند. علاوه بر اینکه در سمت مقابل که عربستان و اسراییل مخاطب سیاست نظامی/دفاعی جدید ایران خواهند شد، تمام تلاششان را می کنند که تحریم ها بر ایران حفظ شود.

از جایگاه یک ایرانی حقیقتا این لجاجت آیت الله خامنه ای برای "تقابل" به جای "تفاهم" با جهان و همسایگان سیاستی بسیار پرهزینه و بیهوده دیده می شود، که هزینه هایش از جیب 75 میلیون ایرانی پرداخت شده است؛ که حتی اگر به فرض محال به نتیجه برسد، دستاوردش تنها مدالی نامرئی بر سینه رهبر ایران و ارضای حس قدرت طلبی اش خواهد بود.
از تمام این سیاست ها و هزینه ها هیچ آبی برای مردم ایران گرم نشده/نخواهد شد. همانطور که از صدها میلیارد دلار هزینه بر سر انرژی هسته ای مردم ایران نه به برق و نه به بمبی رسیدند، و تنها خفت و فقر و بدنامی اش در تاریخ معاصر ایران ثبت شد. حداکثرهزینه بدون رسیدن به هیچ.

پی نوشت:
1- به این دلیل است که عمیقا به هیچ حکومت ایدئولوژیکی باور ندارم، چرا که حاکمان تمام داشته های واقعی را در قماری مجازی خرج می کنند و در پایان کشوری سوخته و ورشکسته و بدنام باقی میگذارند بدون آنکه یه قدم به آرمانهای خیالی شان نزدیک شده باشند.
2- آینده مذاکرات امروز در دست قدرتهای خارجی است، شاید بدتر از "توافق نکردن"، "برهم زدن توافق" بعد از انعقاد قرارداد باشد. باید منتظر ماند و دید که واکنش کشورهای خارجی در قبال اعلام مفاد توافق چه خواهد بود. که در فرصت مقتضی به آن بیشتر خواهم پرداخت.

۵ نظر:

ناشناس گفت...

سال ۲۵۷۴ سال ( الله آدمکش) زدایی از ایران بزرگ.

ناشناس گفت...

به نظر شما آیا یمن باتلاقی برای ایران خواهد شد؟

پراگماتیست گفت...

با درود بر آرسین

با بخشی از این تحلیل مشکل دارم، اما آن را ارزشمند و خواندنی می دانم.

آرسین گفت...

خطاب به ناشناس گرامی،

به نظر من حضور ایران در یمن بزرگنمایی شده است، یا حداقل در ایران هنوز در مرحله ای از استقرار در یمن قرار ندارد که دارای وابستگی ها و منافع مشترک قابل توجهی باشد. از این جهت می توان تنها حمایت معنوی و شفاهی مانند آنچه در بحرین اتفاق افتاد را بیشتر متصور بود.

همینطور یمن برای عربستان نیز مشکل زا نخواهد شد علیرغم تبیلغات ایرانی، چرا که عربستان بیشتر به عنوان وزنه تعادل میان نیروها و قبایل یمنی ایفای نقش کرده و احتمالا خواهد کرد، نه به عنوان عاملی اشغال کننده و احیانا دخالت مستقیم.

تا اینجا حملات هوایی تنها از پیشروی حوثی ها جلوگیری کرده است. این مساله فارغ از ماهیت گروه های درگیر است.

آرسین گفت...

پراگماتیست عزیز کاش شفافتر نظرت را در مورد موضوع بحث و احیانا بخشهایی که موافق نیستی بیان می کردی.