آیا رفع تحریم ها موتور دولت را روشن می کند؟

1- بالاخره بعد از سالها زیان، نقطه پایانی بر اشتباه استراتژیک آیت الله خامنه ای به شکل کاملا محترمانه گذاشته شد و با کمترین عوارض مشکل هسته ای ایران حل شد. با اینکه نه آیت الله خامنه ای و نه مشاوران و تصمیم گیران حکومت تصمیمی به عذرخواهی ندارند و اساسا چنین چیزی حتی در مخیله بسیاری هم نمی گنجد، اما حل تحریم ها و مشکل های ایران با جهان تازه رسیدن به خط شروع مسابقه جهانی است.
خلاص شدن از فشار تحریم ها گرچه خوشایند است و احساس سبکی می دهد، اما این سبکی به معنای پرگشودن و پرواز نیست. امروز تحریم ها برداشته شده و امکان تعامل و تبادل با جهان وجود دارد، اما هنوز برای به فعل رساندن این فرصت و پتانسیل یک گام بزرگ دیگر هم لازم است و آن تشویق و دعوت از جهان است برای حضور در ایران، و استفاده از این فرصت فراهم شده. چرا که برداشته شدن تحریم ها "خود بخود" کمکی به وضع اسفناک ایران نمی کند یا حداقل به سرعت دلخواه و ملموس نمی کند.
شرایط ایران مانند دونده ای است که تا بحال اجازه حضور در میدان دو را نداشته و برداشته شدن تحریم ها تنها مجوز حضور در مسابقات است نه آنکه مدالی برگردنش آویخته باشد. خوشبختانه ایران پتانسیل مقام آوری در این رقابت جهانی را بذاته دارد اما باید آن را تسریع و تقویت کرد. چرا که اگر این روند پیوستن به جامعه جهانی سرعت نگیرد، نه تنها مشکلات به شکل و شتاب دلخواه حل نمی شود، که ممکن است دوباره "ایدئولوژی" و "آرمانهای بی سر وته اش" گریبان مردم را بگیرد و به ناکجا آبادی دیگر ببرد. و در بهترین حالت چند سالی دیگر عمر 80 میلیون ایرانی به رویاهای "رهبری جاه طلب" تلف شود.

دولت روحانی انصافا در چند روز اخیر بسیار عالی عمل کرده و برخلاف روند بی عملی و شعارهای بی خاصیت که تا همین اشغال سفارت عربستان و حوادث بعد از آن امتداد داشت، بخوبی از پس بحران "دستگیری ملوان های امریکایی" بر آمد. بحرانی که بازهم سپاه برای دولت ایجاد کرد اما با واکنش سریع دولت و مهار تندروها بخوبی و تقریبا "بدون هزینه" برای ملت خاتمه یافت. همینطور آزادی چند زندانی که به بهانه های عمدتا خبرچینی و جاسوسی! دستگیر شده بودند و نقطه فشاری بر ایران از سوی غرب و بخصوص امریکا محسوب می شدند که با تلاش دیپلماسی روحانی این نقطه سیاه هم از دامن مردم ایران پاک شد.
اولین سخنرانی روحانی در مجلس بعد از رفع تحریم هم نشانه خوبی از حفظ همین فشار بر بخش های متحجر و تندروی حکومت مثل شورای نگهبان دارد که اگر نتیجه اش به حفظ کاندیداهای اصلاح طلب و نهایتا مجلسی غیر یکدست و نه بله قربان گوی رهبر تبدیل شود بسیار دستاورد خوبی است و زمینه را برای بهبود شرایط در آینده فراهم می کند. گرچه حرف و عمل روحانی بسیار متفاوت است اما اگر بتواند چِک پیروزی -عقب نشینی- هسته ای را تنها به "مجلسی غیر فرمایشی" -و نه حتی هم جهت- نقد کند، یک قدم بلند به جلو -در داخل- و در مهار بخش ایدئولوژیک حکومت برداشته است.

2- حُسن حسن روحانی و تفاوتش با محمد خاتمی در این است که روحانی با رهبر بازی می کند و تغیرات را نه در پایه قدرت و سطح مردم و فعالان سیاسی که در نوک هرم قدرت و با آیت الله خامنه ای انجام می دهد. به نظر می رسد که او می داند و پذیرفته که "رییس جمهور" در "جمهوری اسلامی" صرفا یک جایگاه "تشریفاتی و تدارکاتچی نظام" است و بجای پافشاری براستقلال و اقدام مجزای دولت، بر نقش یک "مشاور خیرخواه رهبر" ظاهر شده و در قدم اول بجای اقدام مستقل سعی دارد که نظر مساعد رهبر را جلب کند و از زبان او تغیرات هرچند بطئی را فرمان دهد.
مزیت این روش برای حکومت در این است که هم بتدریج فشار تصمیم گیری از روی آیت الله خامنه ای کهنسال برداشته می شود و هم از خطرات بالقوه مانند حمله نظامی و آشوب داخلی کم می شود و این ثبات باعث افزایش اعتماد رهبر به اعتدالیون است -در مقابلِ وابستگان تندروی مذهبی و سپاه- و اگر ادامه یابد، اولین قدم در رهایی از وضع فعلی خواهد بود. مشابه روشی که ایرانیان بعد از حمله مغول انجام دادند و از طریق استحاله درونی و "مشاوره به هلاکوخان" نظام خونخوار مغولی را به نظامی ادب پرور و مترقی که پیگیر اهداف ملی ایرانیان بود، تبدیل کردند!

زمان مشخص خواهد کرد که این روش آیا به شکل قدیمی اش عمل خواهد کرد یا خیر. چرا که عیب عمده آن این است که برای انجام تغیرات به این شکل نیاز به زمان زیادی هست و در جهان مدرن که دوره ریاست جمهوری تنها 4 سال است، نتیجه استحاله از طریق مشاوره به سلطان مانند زمانهای گذشته چندان مشخص نیست. آیت الله خامنه ای بیش از ربع قرن بر ایران فرمانروایی کرده و تا پایان عمر قدرت را در اختیار خواهد داشت اما دولت ها در ایران در بیشترین حالت 8 سال می توانند تاثیر گذار باشند که آن هم فراز و فرودهای بسیاری دارد.
نباید فراموش کرد که فاکتور زمان روز بروز اهمیت بیشتری می یابد و "زمان انجام تغیر" گاهی از "ماهیت تغیر" مهم تر است. 

پی نوشت:
1- اگر سیاست روحانی به همین شکل گفته شده در بالا باشد، عامل محرکه و جهت دهنده به آن خواست مردم خواهد بود و اعتراضات و فشارهای مردم ماده خام و لازم برای چانه زنی های در قدرت خواهد بود.
2- عربستان نقش بسزایی در به سرانجام رسیدن معامله هسته ای داشت. شوک ناشی از واکنش عربستان به تسخیر سفارتش باعث شد که روحانی سریعتر و قاطع تر با چنین رفتارهایی مقابله کند و اگر واکنش سریع روحانی از طریق خامنه ای به سپاه انجام نشده بود نه تنها سرنوشت اجرای برجام مشخص نمی شد که موضوع گروگان گیری سربازان امریکایی خود به یک بحران شدیدتر از اشغال سفارت برای ایران تبدیل می شد.

هیچ نظری موجود نیست: