با مرگ آیت الله هاشمی، چه کسی جانشین پدرخوانده می شود؟


کمتر از یک ساعت از اعلام بیماری و اعزام به بیمارستان، تا تایید شایعه خبر مرگ هاشمی رفسنجانی بیشتر طول نکشید. اتفاقی که بنوبه خود در طول عمر جمهوری اسلامی -بجز در اعلام خبر شهادت نظامیان- کم نظیر است.
این اتفاق ناگهانی اما تاثیرات شگرفی در موضع گیری های سیاسی و نقش سیاستمداران رده بالای نظام خواهد گذاشت.
اولین اتفاقی که قابل پیش بینی است تلاش برای پر کردن فضای خالی ایجاد شده خواهد بود. نقشی که می توان به نام "پدر خوانده" نظام نام برد. این فضا فرصتی برای افراد میانه رو در همه جناح ها خواهد بود تا تلاش کنند به جامعیت و سیطره هاشمی نزدیک شوند. که بدلیل وابستگی های سیاسی سابق طبعا هیچ کس در قامت هاشمی پیدا نخواهد شد و این پست بکل از میان خواهد رفت.

شخصا اعتقاد دارم نقش هاشمی رفسنجانی که به عنوان وزنه بالانس نظام محسوب می شد را تنها آیت الله خامنه ای می تواند به عهده بگیرد و خواه ناخواه گرایشش به میانه روی بیشتر خواهد شد. چرا که اولا دیگر دو قطبی هاشمی-خامنه ای وجود ندارد که خامنه ای ترس همیشگی اش از رقیب قدر داشته باشد و در کنش و واکنش قرار بگیرد و ثانیا چون او برای اثبات قدرت و بقایش دست بدامن طیف خاص فکری تندرویی شده باید در نبود هاشمی آنها را هم متعادل نگه دارد چرا که نقش رهبری بر دوش اوست و او باید یک نفره کشتیبان و راهبر نظام باشد. در مقال مثال می شود گفت که هاشمی و خامنه ای دو پدرخوانده رقیب بودند که هرکدام فرزندان زیادی را سرپرستی می کردند و امروز با مرگ یکی دیگری حتی حضانت فرزندان خانواده دیگر را هم باید به عهده بگیرد.

این اتفاق پیچیدگی بسیاری را در فضای سیاسی ایران ایجاد خواهد کرد. که حتی ممکن است به نارضایتی طرفداران کنونی رهبر از او منجر شود و حتی باعث شلعه ور شدن فضای رقابت خشن سیاسی قبل از مرگ آیت الله خامنه ای باشد.
در کوتاه مدت اما بزرگترین اتفاق قابل پیش بینی تمدید ریاست جمهوری حسن روحانی برای دوره دوم خواهد بود. سیاست سالهای اخیر خامنه ای نشان داده که او -احتمالا بدلیل کهولت سن- بشدت محافظه کار شده و توان و علاقه تشنج و تنش سیاسی را ندارد و تصمیم گرفته تا پایان عمر با کمترین تنش مملکت را اداره کند.
خصوصا که حدود 10 روز دیگر دولت غیر قابل پیش بینی ترامپ برسرکار خواهد آمد و تنها سیاستمداران به معنای واقعی کلمه در فضای سیاسی ایران که با زبان دیپلماسی جهانی آشنا هستند همین شخص روحانی و کادر وزارت خارجه او هستند که می توانند عصای دست آیت الله در عبور از جهان متلاطم پیش رو باشند.

اما صدای این مرگ ناگهانی، در روز جانشینی رهبری بعدی شنیده می شود. جایی که نه تنها بر اساس پیش بینی خود هاشمی، بلکه تمامی طرفداران و حتی همه مردم ایران چشمشان به دستان او بود که با چه ترفندی شخصی بعدی را به مقام رهبری ایران می رساند. چرا که در اتفاقات سیاسی می توان بطور گروهی و حزبی کم و بیش فعالیت کرد و اشخاص تاثیر زیادی ندارند. اما در جایی مانند مجمع خبرگان تعداد افراد تصمیم گیر قلیل است و نقش هر یک نفر بسیار کلیدی و حساس است و شخصیت فردی فراتر از وزنه سیاسی یا پشتوانه مردمی تاثیر گذار است.

باید منتظر بود و دید که واکنش فرزندخواندگان هاشمی به این یتیمی چیست و آیا خامنه ای می تواند این بار بر کینه های شخصی اش غلبه کند و وظیفه پدرخواندگی دو خانواده را برعهده گیرد؟ آیا خلا عقلانیت هاشمی در اداره کشور می تواند طبق پیش بینی آیت الله خمینی -"نهضت زنده است چون هاشمی زنده است"- باعث فروپاشی نظام جمهوری اسلامی شود؟ 

پی نوشت:
1. در حین نوشتن این متن تسلیت رهبر منتشر شد که همچنان از پیام آیت الله خامنه ای بوی کینه و قدرت طلبی استشمام می شود.
2. تمامی رسانه های مخالف هاشمی و نزدیک رهبر، با کمترین حساسیت ممکن به خبر درگذشت هاشمی پرداخته اند و تلاش دارند همچنان بی اثری هاشمی را -در مقابل رقیب خامنه ای بزرگ- تلقین کنند.
3. هنوز جامعه و نخبگان در شوک درک خبر درگذشت هاشمی هستند چند هفته ای طول خواهد کشید تا اتاق فکرهای گروههای سیاسی مواضع جدیدشان را مشخص کنند و شاید آن زمان بشود دقیقتر نگاهی به وضع جدید سیاسی ایران پرداخت. هرچه هست این اتفاق نمونه آزمایشی مرگ احتمالی آیت الله خامنه ای خواهد بود.

۱ نظر:

خُسن آقا گفت...

می‌خواستم بنویسم که گمان نمی‌کنم خامنه‌ای مواضع‌اش را نرم تر کند بعد دیدم خودتان در پ.ن. متذکر شده اید.
خامنه ای به این باور رسیده است که اگر یک قدم عقب بگذارد تا سقوط دیگر نخواهد توانست متوقف شود. این را خودش هم بعضی مواقع تلویحاً گفته است.
او تا سقوط تخته گاز خواهد رفت.
اینکه نوشتید "نقش هاشمی رفسنجانی که به عنوان وزنه بالانس نظام محسوب می شد" تحلیل درستی است حداقل در این چند سال اخیر و شاید هم رفتن او باعث شود کل حکومت سقوط کند زیرا مردم دیگر چشم به انتظار یک منجی نیستند.