حادثه پلاسکو، نماد اوج درماندگی مدیریت نظام


حوادث همیشه رخ می دهند و بجز پیشگیری های معمول و قابل پیش بینی راهی برای جلوگیری از یک حادثه وجود ندارد. حادثه ساختمان پلاسکوی تهران به نظر می رسد که یکی از این حوادث بوده که بنا به عادت مالوف 50 ساله ساکنینش در این ایام مشغول به تهیه و تدارک پوشاک شب عید بوده اند و احتمالا بر اثر حادثه ای ساختمان مملو از آتش گرفتنی ها آتش میگیرد و اندکی بعد کل ساختمان با انفجاری از درون فرو میریزد.
به قدر کفایت داستان آتش سوزی و فروریختن به لطف وقوع ساختمان در منطقه مرکزی شهر و در ابتدای صبح بودن و ازدحام جماعت راوی مجهز به وسایل تصویر برداری دیده و شنیده شده و نیازی به تکرار مکررات نیست. اما برخورد حکومت با چنین حادثه ای جای تامل بسیار دارد.

از این جهت که حکومت هنوز هم -پس از برجام و در پاسخ به تغیرات دولت درامریکا- بر طبل جنگ و پاره کردن صلح نامه و... می کوبد! فقط کافی است تصور کنیم که این ساختمان که در یک روز آفتابی و با اخطار قبلی -پس از چند ساعت آتش و دود- فرو ریخت با موشک تخریب شده بود و شاهد باشیم که هنوز بعد از گذشت 2 روز از مدیریت زبده ترین مدیران جمهوری اسلامی -مانند قالیباف- و با "واکنش سریع" و "تاکید تند" رهبر معظم انقلاب، مبنی بر نجات جان نیروهای خدماتی و بکار گیری تقریبا تمامی امکانات موجود در "ویترین جمهوری اسلامی" در "نقطه مرکزی" پایتخت و در همسایگی بیت رهبری و دولت و... کار امدادی چنین بدارازا کشیده و تنها به تعداد کمتر از انگشتان یک دست اجسادی بیرون آورده شده اند که آن هم مدام اعلام و تکذیب می شود! و در لحظه نگارش متن، خبر جدید میرسد که با برداشتن آوار بخش جنوبی ساختمان دوباره دود و آتش افزایش یافته است.

به عبارت دیگر این عملیات امداد و نجات و آوار برداری بهترین، سریعترین، مجهزترین و تمام چیزیست که نظام اسلامی در چنته دارد. مانند ابرسازه برج میلاد در کشوری که هنوز ساکنینی کپر نشین دارد. این اتفاق تمام مشخصه های یک مانور واقعی یا فرضی یک جنگ یا حادثه طبیعی مثل زلزه را به بهترین شکل بنمایش می گذارد و چیزی که در عمل مشاهده می کنید، "ویترین نظام" در مقابله با حوادثی از این دست است. در واقعیت روز حادثه حتی به این ایده آلی هم نخواهد بود! چرا که:

ساختمان در مرکز شهر بوده و نزدیک به محل سکونت سران نظام و سفارت خانه های خارجی.
در بهترین ساعت روز شروع شده، واز اولین لحظات حادثه سیستم اورژانسی مطلع شده اند.
مکان حادثه در کنار خیابانی با عرض مناسب است.
فقط همین یک ساختمان در شهر تخریب شده. (حادثه همزمانی وجود نداشته).
اتفاق در تهران، مجهزترین شهر ایران رخ داده. به تبع آن ماهرترین و زبده ترین نیروهای انسانی ممکن در دسترس بوده اند
زیر ساختهای شهری آسیب ندیده اند.
حتی مساعد ترین شرایط جوی یار امدادگران است.
و دهها عامل دیگر موافق کوچک وبزرگ دیگر که اگر تصور کنیم هرکدام نبود می شد بخشی از فاجعه را بگردن آن انداخت. و از ایده آل و ویترینی بودن خارج می شد.
 تنها نکته ای که گفته می شود به ضرر حادثه پلاسکو بوده، نزدیک بودن به بیت رهبری و کاخ مرمر است و منطقه پرواز ممنوع بر فراز آن که این هم صرفا منفی نیست. حداقل از دو جهت یکی هم حسی شخص آیت الله خامنه ای و فرمایش به سرعت در انجام کار و دیگری نزدیک بودن به بالاترین امکانات موجود در کشور. گرچه اساسا نیروهای آتشنشانی مجهز به وسایل پرنده تخصصی نیستند.
در جایی گفته شد که شهرداری تهران حتی طی اعلامیه ای از بخش خصوصی درخواست کمک برای اجاره وسایل فنی مانند دستگاه برش هوا و.. داشته!

اگر تصور کنیم که شهر تهران و مدیریت شهری تهران توان مواجهه با حادثه ای به ابعاد یک ساختمان 15 طبقه را ندارد. آن وقت شهری 12 میلیون نفری که مملو از ساختمان های بلند مرتبه در خیابانها و کوچه هایی تنگ است و در عمده آنها استانداردهای ایمنی یا رعایت نشده یا ناقص است و بر گسلی واقع شده که هر آن لرزشش بی تردید هزاران ساختمان پلاسکو و بدتر از آن ایجاد می کند، مو بر تن هر شنونده و داننده ای سیخ می کند. با وضع موجود و قابل مشاهده، زمین لرزه ای نه چندان قوی می تواند بی تردید تراژدی مرگ میلیونی را رقم بزند.
نمیخواهم تصور کنم که اگر این حادثه در شهر دیگر یا در شهرستانی دور از مرکز بود چه می شد که البته بدلیل پوشش ناقص خبری و دورافتادگی اساسا چنین پیوسته به صدر خبرها هم راه نمی یافت. و بررسی نشده بزودی فراموش می شد.

واقعیت آن است که مدیریت شهری مثل تهران که بنوعی مدرن تلقی می شود و از ابزار و علم نوین برای تاسیس ساختمان و راهش استفاده شده باید "متخصص" باشد از بهترین های جهان. نه هر متخصص فارغ التحصیل از دانشگاهی ناپیدا، که باید سالها تجربه "مدیریت ابرشهر" هم در کارنامه مدیریتش داشته باشد. و بدور او تیمی شامل متخصصین  حوزه های مختلف شهری باشد و علاوه بر آنها از نظر شخصیتی فردی توانا، بروز، قاطع و.. باشد که در وقت تنگنا بتواند مدیریت را بدست بگیرد.
ناگفته پیداست که شخص شهردار -"قالیباف"- فاقد تمامی تخصص و تبحر گفته شده است و انصافا تنها در صفات "پررویی" و "سرسپردگی" سرآمد است. او که روزی نظامی بوده و روزی ورزشی و امروز شهری و معلوم نیست فردا چه باشد.  بدون رعایت حال نادانی خود به محل حادثه رفته و مدیریت یک اتفاق پیچیده و تخصصی را به فرمان گرفته! و خب از نتایجش این می شود که بخشی از نیروهای امدادی مجبورند دستورات بی معنی مصلحت اندیشانه اجرا کنند، مثلا در گیرو دار "آواربرداری و نجات"، پارچه ای بدور محل حادثه بکشند و با جلوگیری از ورود خبرنگاران غیرخودی  بجای "شفافیت و صداقت با مردم" و با "خانواده های نگران قربانیان احتمالی" لحظه به لحظه به فکر چگونه پوشاندن بی لیاقتی و بی کفایتی خودشان باشند. چرا که در آستانه انتخابات و طمع صندلی ریاست بعدی هستند!

اُف بر این حکومت که "مصلحت" را به جای "صداقت" نشاند و پشت پرده حتی با بدترین دشمنانش طرح ها ریخت و تنها مردم در دایره غیرخودی ها جا گرفتند و از دانستن منع شدند. که از قضا چندی از درگذشت معمار و مجری این مصلحت اندیشی نظامانه نمی گذرد.

از بحث اصلی منحرف نشویم، مساله مدیریت در ایران به حد مرگباری از بی کفایتی رسیده است. اگر دولت روحانی و نرمش قهرمانانه مقام ولایتش نبود، مردم ایران امروز دغدغه شان رفع گرسنگی و معیشت روزانه بود. اما این زنجیره تمام نشده و خطرات بعدی همچنان وجود دارد و این بار با لبخند و نرمش و کراوات و ریش و امضا حل نمی شود.
مشکل کم آبی بزرگترین خطر فعلی ایران و چالش مدیریتی است. با ادامه روند فعلی بجز شهرها مابقی ایران تبدیل به بیابان می شود که در بخش هایی از کشور شاهدش هستیم. اما چون هنوز خطر به تهران نرسیده به جریان اصلی رسانه و توجه مردم تبدیل نشده است.

سالهاست مدیران نظامی یا همان "سرسپردگان موجود" مورد تایید نظام، -در خلا نبود و تاراندن متخصصین به خارج از کشور- سکان ارکان مختلف را به عهده گرفته اند؛ و حداقل انتظار می رفت که اینان بتوانند در بخش تخصصی خود یعنی جنگ و دفاع مدنی -امداد رسانی در زمان حادثه و کاهش تلفات انسانی- با دست پر و قوی ظاهر شوند. شاید نتوانند بحران کم آبی یا سیاست خارجی یا صنعت نفت یا حتی یک کارخانه را مدیریت کنند ولی دلخوش بودیم که بتوانند حداقل در حوادث مشابه جنگی و قهر طبیعت سربلند بیرون آیند. که این ادعا را هم ساختمان پلاسکو یک تنه فروریخت!
در این تصور خام فساد سازمان یافته و منفعت طلبانه نادیده گرفته شده. فساد همراه با عدم تخصص نتیجه اش شعارهای پوچی شده که برای حفظ ظاهرش باید پارچه فراهم کرد و دورش را پوشاند. این موضوع خود سردرازی دارد به درازای عمر آیت الله های چسبیده به قدرت و از حوصله این بحث خارج است.

همینجا به تمامی عزیزان و بازماندگان قربانیان این حادثه -که به مقتضای مکان و تصاویر منتشر شده چند صدنفر از هموطنان ارزیابی می کنم- تسلیت عرض می کنم. و به روزی امید دارم که ایرانیان قربانی ضعف مدیریت حاکمان نباشند، که از قابل پیشگیری ترین حوادث است.

پی نوشت:

1. تعداد قربانیان احتمالا به این زودی اعلام نخواهد شد، اگر تصور کنیم روزی اعلام شود. چرا که همین امروز هم فهمیدنش نیازی به کند و کاو و یافتن اجساد متلاشی شده ندارد. با حضور و غیابی ساده از عوامل امدادی و ساکنین ساختمان می شود فهمید که چند نفر در حادثه مفقود شده اند و با اتمام آوار برداری و احیانا یافتن افراد زنده تعداد دقیق قربانیان مشخص خواهد شد. حتی همین یک کار ساده را هم مدیریت "شترگاو پلنگ" نظام، رغبت و انگیزه ای به انجامش ندارد اگر فرض کنیم می داند و می تواند. 
2. هرچه می خواهم تهران فرضی زلزله را تصور نکنم نمی شود. بشدت بیمناک این حادثه طبیعی که با نابخردی شوم می شود هستم.
3. تصویر بالا عکسی ای از شهر حلب است، صحنه ای از این کشور دوست قرض گرفتم برای تصور فردای در انتظارمان.

هیچ نظری موجود نیست: