توقیف محموله بنزین ایران و ضعف شدید اقتصادی

چند روز پیش وال استریت ژورنال پرده از اتفاقی بزرگ در اقتصاد تحریمی ایران برداشت. برای اولین  بار محموله بنزین ایران که بسمت ونزوئلا در حرکت بود توسط دولت امریکا توقیف شد. این خبر با انکار اولیه مقامات ایرانی همراه بود که کشتی ها ایرانی نبوده اند و خبر جعلی است و سایر تکذیبیه هایی که روش معمول دستگاه دروغ پراکنی جمهوری اسلامی است بعلاوه مسئولانش. تا اینکه دیروز دولت امریکا با ذکر جزییات و تصاویر نشان داد که 4 کشتی حامل 1.1 میلیون بشکه بنزین ایران به مقصد ونزوئلا که با روش های غیرمرسوم بارگیری در دریاها و حرکت با ردیابهای خاموش همراه بوده توقیف شده اند و به بندر هیوستون امریکا منتقل شده اند.

جالب آنکه در این توقیف هیچگونه نیروی نظامی و قهریه استفاده نشده و تنها تماس و اعلام درخواست امریکا کافی بوده که مالک تصمیم به تغییر مسیر کشتی هایش دهد!

کمدی تلخ آنجاست که کمتر از یکسال پیش نظام اسلامی به بهانه کاهش و مدیریت مصرف، قیمت بنزین را ناگهانی گران کرد و صدها جوان معترض را کشت، هزاران را مجروح و بازداشت کرد و... که همین بنزین توقبف شده را از دست ایرانی ها بگیرد تا صادر و درآمدی دلاری کسب کند. و البته همان مصرف داخلی را هم بمراتب گرانتر به مردم بفروشد. اما حال امریکا از راه رسیده و تمام آن بنزین هایی که ولی فقیه از دست مردم بیرون کشید را از دست ولی فقیه ربود بدون آنکه حتی رهبر و گردنکشانش بتوانند بروی مبارکشان بیاورند!

دولت امریکا پیشنهاد کرده که درآمد ناشی از فروش 1.1 میلیون بشکه بنزین ایران صرف جبران خسارتهای تروریسم دولتی شود. به عبارت دیگه جبران خسارت ماجراجویی ها و شیعه گستری های نظام ولایت فقیه. مردم بینوای ایران از یک طرف باید هزینه سیستم عریض و طویل نظامی و ایدئولوژیک و گروههای وابسته را بپردازند و از سوی دیگر هزینه خسارت های وارد شده به کشورهای منطقه و قربانیان

توقیف محموله بنزین دو پیام مهم دیگر را هم در خود دارد. اول آنکه نظام اسلامی به قدری تضعیف شده که حتی جرات و جسارت قبول مسئولیت و حتی اعتنا به این اقدام را ندارد که البته هر واکنشی باید با مقابله به مثل یا تهدید همراه باشد یا حداقل چند شعار و نفرین و وعده به انتقام سخت! دوم شناسایی تمامی مسیرهای دور زدن تحریمهای امریکا و پا گذاشتن به گلوی اقتصاد ولایی در مرحله میدانی و بدون ترس از هرگونه واکنشی

همانطور که در پست قبل گفتم، حزب الله لبنان بدلیل کاهش کمک های مالی جمهوری اسلامی و جنگ سوریه توان هیچگونه حرکت و ابتکار عملی ندارد. از 3 دکترین دفاعی بمب هسته ای، نیروهای نیابتی و توان موشکی.
بمب هسته ای با خرابکاری و هویج توافق از دست ولی فقیه خارج شد. تحریم نفت، جنگ سوریه و ترور قاسم سلیمانی شیرازه نیروهای مزدور وفادار به ج.ا را از هم پاشید و حمله به تاسیسات نفتی عربستان هم نشان داد توان موشکی چندان قدرت نقد شوندگی و چانه زنی ایجاد نمیکند.

امروز دولت ناامید از هرگونه درآمد خارجی چشم به سرمایه های خانگی و ذخیره های خارج از نظام بانکی ایرانیان دارد. و چون چیز جذابی برای فروش نمانده، تصمیم گرفته نفت سالهای آینده که هنوز زیرزمین است و استخراج نشده را با قیمتی بیشتر از مشتری خارجی به مردم ایران بفروشد!

دقت کنید، نفت خام! کالایی که برای هرگونه استفاده نیازمند پروسه صنعتی پالایش است. و مقدار کم یا جریان ناپیوسته آن اصلا به درد هیچ شرکت و صنعتی هم نمیخورد چه برسد افراد معمولی با توان خرید چند بشکه ازین ماده سیاه بدبوی چسبناک! مگر آنکه دولت همزمان مراکز پالایش و تصفیه نفت برای خریداران خانگی تاسیس کند که به رایگان نفت خامشان را تبدیل به فراورده های متنوع نفتی کنند! فارغ از اینکه این طرح به معنی آن است دولت بعد از روحانی دیگر هیچ عایدی از نفت استخراج شده سالهای بعد نخواهد داشت. چرا که پول نفتشان را دولت روحانی پیشاپیش گرفته و خرج کرده! حتی فکر به این مثلا ابتکار دولت هم خنده دار است چه برسد به تحقق آن.
اما بنظر می رسد روحانیان بر سادگی و فریب دادن مردم بسیار حساب باز کرده اند و تلاش می کنند تا اندک ماه های باقی مانده تا پایان سال میلادی که مترادف با تغیر احتمالی در دولت امریکاست را بدون فروپاشی اقتصاد سپری کنند

حال اینکه دولتی با این حد از استیصال و فلاکت با چه اهرم فشار و چانه زنی میتواند پای میز مذاکره بنشیند که بتواند از منافع ملت دفاع کند مشخص نیست
و همچنان منافع، زمان و ثروت مردم ایران است که تلف می شود

پی نوشت:
1- این معامله نفتی بسیار پیچیده، توسط افراد مورد اعتماد و توانای نظام انجام شده که کشف آن ضربه ای مهلک به جریان فروش غیررسمی داشته و شاید دیگر قابل جایگزینی نباشد
2- بدلیل رکود اقتصاد جهانی، قیمت نفت و فرآورده های نفتی در کمترین دهه های اخیر است و فروش غیررسمی با چنین مکانیسم پیچیده و مافیایی هزینه مازاد زیادی به فروشنده وارد می کند، به عبارت دیگر درآمد چندانی از این شکل فروش نفت و میعانات نصیب دولت نمی شود، بالعکس برای واسطه ها و کاسبان تحریم فرصت مغتنمی است برای استفاده از حماقت ملایان و دزدی منابع ایرانیان

انفجار بیروت و حساسیت به نیترات آمونیوم و حزب الله


خبر انفجار مهیب بیروت پیش از خبر بشکل کلیپ اعجاب آور ویدئویی به جهان مخابره شد. ابر انفجاری که بدلیل رطوبت هوا بصورت قارچ سفید اتمی زنده کننده اولین خاطره بشر در استفاده از بمب اتم 75 سال پیش شد. تقریبا با چند روز اختلاف مترادف با سالگرد این حادثه!

منبع این انفجار همانطور که در داستانهای خبری ذکر شده، کشتی ای بوده که سالها پیش از اقمار روسیه به سمت افریقا می رفته و بنا به حادثه ای در بندر بیروت پهلو گرفته و بنا به شکایت و بروکراسی طولانی و.. محموله دوگانه نیترات آمونیوم آن در بندر تخیله شده و ظاهرا سالها این محموله خطرناک در این بندر مانده است تا چند روز پیش که به یکباره منفجر میشود و 300هزار نفر را بی خانمان می کند بجز چند هزار نفری که مجروح و کشته شده اند.

در بادی امر ارتباطی بین حزب الله لبنان و این حادثه دیده نمی شود  و دبیرکل حزب الله هم هرگونه اطلاع یا نظارت و دخالت را رد می کند.
اما نگاهی دقیق به فعالیت های حزب الله لبنان در اروپا و آسیا نشان می دهد که تقریبا از سال 2012 انبارهایی از نیترات آمونیوم مرتبط با اعضای حزب الله لبنان در کشورهای تایلند، بلغارستان، یونان، آلمان و انگلیس کشف و این افراد به زندان محکوم شده اند. آخرین خبر قبل از انفجار بیروت، مربوط به چند ماه پیش در جنوب و غرب آلمان است که سازمان اطلاعاتی آلمان با همکاری موساد، این محموله های مواد منفجره را کشف و خنثی می کند. (جنوب و غرب المان)

البته هنوز معلوم نیست که منبع آن مواد، انبار منفجر شده در بیروت باشد، یا حتی قرار بوده که حزب الله ازین مواد منفجره در عملیاتی برنامه ریزی شده استفاده کند. اما چیزی که مشخص است این است که چند سالی است که نیترات آمونیوم به ماده منفجره مورد توجه و علاقه این گروه تبدیل شده است، احتمالا بخاطر کاربرد دوگانه و مخفی.
ویدئویی از شخص حسن نصرالله در شبکه های اجتماعی دست به دست می شود که او مدعی است بمب هسته ای دارد و بمب هسته ای را با خنده چنین تعریف میکند "چند موشک از ما بعلاوه مخازن آمونیاک در حیفا!"
این ویدئو مربوط به سال 2016 است اما او بازهم تابستان گذشته با اشاره به منابع آمونیوم اسراییل چنین تهدیدی را تکرار میکند.

بنظر می رسد که انفجار عظیم بیروت از یک سو زنگ هشداری برای حزب الله لبنان و ثبت تصویری دردناک در ذهن مردم لبنان است و از سوی دیگر باعث حساس شدن افکار عمومی مردم جهان به ماده "نیترات آمونیوم" و ایجاد حساسیت روی نقل و انتقالات و ذخیره این پودر سفیدرنگ است. و ناگفته پیداست که چه کشوری می تواند پشت این آموزش و اطلاع رسانی جهانی باشد!
البته اینکه چطور این اتفاق رخ داده و عملیات اطلاعاتی یا نظامی مستقیم اسراییل بوده یا خیر شاید هیچگاه مشخص نشود. اما چیزی که مشخص است همزمانی خوب این حادثه با سالگرد بمب اتمی هیروشیما و البته ضعف شدید حزب الله لبنان در هرگونه پاسخگویی یا حتی گرفتن ابتکار عمل مشخص است.

حزب الله لبنان هم بمانند سایر ارگان های داخلی وابسته به بیت رهبری، با کاهش درآمدهای نفتی و تحریم تضعیف شده است و نه فقط حزب الله که تحریم های امریکا و کاهش کمک های مالی ایران حتی کمر اقتصاد لبنان را هم خم کرده است.
همانطور که ایران نتوانست تقریبا هیچ پاسخی در مقابل کشته شدن فرماندهان سپاه قدس توسط اسراییل در سوریه به این کشور بدهد. حزب الله لبنان هم طوری زمین گیر شده است که علیرغم تهدیدهای چند هفته پیش هنوز هیچ تحرکی نداشته است و بعید است در چنین شرایط اسفناکی هم انگیزه یا توان مقابله را داشته باشد.

بسته شدن منابع پولی آیت الله خامنه ای برخلاف ادعاهای بوقهای تبلیغاتی پروپاگاندا. بشدت بر توان نظامی و عملیاتی جمهوری اسلامی و گروههای طرفدارش در منطقه تاثیر گذاشته و دست ایران را از تاثیرگذاری بر حوادث خالی کرده. خصوصا که بخش بزرگی از این تاثیر و نفوذ بر مبنای منافع مالی شکل گرفته بوده
طی سالهای بعد از سثوط صدام و بر محور قاسم سلیمانی که مامور مخصوص و مخفی آیت الله خامنه ای در منطقه بود این یارگیری شکل گرفت و در آن زمان بخش قابل توجه درآمد نفتی خارج از بودجه های دولتی که به آیت الله خامنه ای اختصاص داشت تحت فرماندهی قاسم سلیمانی به یارگیری و تقویت گروه های وابسته به نظام ایران هزینه شد. و امروز بدون سلیمانی و پول نفت، حتی گروههای وفادار و ایدئولوژیک هم دیگر توانی برای تحرک ندارند. حتی اگر هنوز زاغه مهماتشان پر باشد

پی نوشت:
1. حزب الله لبنان در مقایسه با دولت لبنان یا حتی دولت های خارجی مثل فرانسه بسیار دیر واکنش نشان داد که نشان دهنده شوکه شدن این گروه از این اتفاق است.
2. انفجار بیروت و زمینگیر شدن حزب الله لبنان از هرگونه فعالیت نظامی یا حتی سیاسی می تواند از نشانه ها و مقدمات مذاکره ایران و امریکا باشد. که در پستی دیگر و با مشخص شدن نشانه های بیشتر به آن خواهم پرداخت.