آگاهی عمومی و حذف جایگاه "ریاست جمهوری"


تقریبا بعد از رویداد های سال 88 و برخورد های احمدی نژاد با خامنه ای و هواداران وی پیش بینی کردم که احمدی نژاد هوشمندانه سعی در از بین بردن جایگاه ریاست جمهوری و اهمیت آن دارد.
دقیقا در روزهایی که خیلی ها فکر میکردند که پس از او چه کسی دیگر توانایی این را دارد که سکان اجرایی را در دست بگیرد و مشکلات پیش آمده را رفع و رجوع کند. به این قضیه فکر میکردم که احمدی نژاد آخرین رییس جمهور ایران خواهد بود و پس از خود صندلی ریاست را نیز با خود خواهد برد. البته این کار را انجام داد اما به این روش که اهمیت قضیه آنقدر کم بشود که دیگر برای هیچکس مهم نباشد که چه کسی رییس جمهور است.

مدتی بعد از این پیش بینی، سخنان رهبر در کرمانشاه مبنی بر حذف سیستم رییس جمهوری کاملا قانعم کرد که درست شرایط را درک کرده ام و برخلاف تمامی برداشت ها و تحلیل ها مبنی بر حذف این انتخابات و جایگاه به دلیل "مسایل امنیتی" و ترس از "حضور مردم" و وقوع 22 خرداد. دانستم که حذف این جایگاه به دلیل بی اهمیت شدن و بی خاصیتی آن صورت گرفته است، که بی توجهی مردم جهت مشارکت در انتخابات را درپی دارد و نه بالعکس، (ترس از وقوع "حضور در صحنه" مردم).
مشکل آنقدر حاد است که حتی در میان طرفداران حکومت نیز "جایگاه ریاست جمهوری" خاصیت خود را از دست داده و دیگر برای کسی چندان مهم نیست که چه کسی سکان قوه مجریه را به دست می گیرد.

شاید پس از 5 دوره ریاست جمهوری در کشور و مشکلات رییس جمهوران با رهبر و سیستم حکومتیِ همیشه پشت پرده و البته همه کاره، برای اولین بار است که پرده این نمایش افتاده و مردم در حال نظاره گوشه ای از اتفاقات درون سیستم هستند.
که البته نمایش این روزهای کشور به دلیل مشکلات پیش آمده و اضمحلال حکومت، شامل دعواهای سهم خواهی مادی و دزدی های عیان مالی است. کشمکش هایی که تا قبل از این بیشتر بر سر سهم خواهی های برسر قدرت و انتصابی و جناحی بود.
چرا که این روزها حکومتیان بیش از آنکه به فکر آینده سیاسی و پست و مقام خود باشند درصدد نقد کردن اعتبار سیاسی انباشه این سالهای خود هستند که این خود نشان دهنده به پایان نزدیک شدن این حکومت دارد.
دلیل بر مدعایم بسیار است از اختلاس ها گرفته تا رانت های مالی و زمین خواری و غیره و حتی دادن امتیاز به خرده حکومتیان برای حقوق مادام العمر!

شاید بازیگران صحنه سیاست آنقدر سرگرم کشمکش هایشان هستند که اولا نمیدانند که پرده پاره شده -که البته می دانند اما منفعتشان ایجاب نمیکند که توجهی به آن بکنند برای ترمیمش- و دوما نمایش هماهنگ اتفاقی شان برای بهره بردن هرچه بیشتر مادی و مالی از خوان بیت المال!

خوشبختانه اقتصاد دروغ و تعصب و جهل و شعار نمی شناسد و حریف نابلد را به زمین میزند و ناکارآمدی را افشا میکند. براحتی میتوان تصور کرد که بازنده نهایی میدان سیاسی- اقتصادی ایران کیست. خصوصا هنگامی که با شعارهای "مشت در دهان غرب کوبیدن" و "تحریم ها هیچ اثری ندارد" بدون پشتوانه همراه می شود.

جالب اینجاست که تمامی این فسادها در سیستمی اتفاق می افتد که در ادعا شانه به شانه فرشتگان و الله حرکت میکند و از رهبر تا ذیل همگی شعار "ساده زیستی" و "زندگی رهبانی" می دهند!
همراه شدن بی اهمیتی ریاست جمهوری -به عنوان شخص اول اجرایی- همراه با انتشار گسترده و روزانه فساد مالی حکومتیان باعث شده که همگی بدرستی درک کنند که یک جای کار می لنگد. نه بخاطر کمبود زهد و کوشش یا نداشتن تقوا بلکه مانند گفته های "مطهریِ فرزند" بخاطر نبودن سیستم پاسخگو.

کم کم همه می فهمند که مهم نیست سیستم ریاستی باشد یا پارلمانی. احمدی نژاد باشد یا رفسنجانی یا موسوی یا قالیباف، مشکل سیستم حکومتی است!
این را دیگر حتی اکثر نمایندگان حکومتی هم فهمیده اند و البته این نتیجه خیلی مهمی است که ملت به دنبال کسی براه نیافتند. به دنبال اسم نباشند -حتی خوب- و بدانند باید سیستم درست باشد تا همه چیز درست شود حتی افراد خلاف درستکار شوند (بهتر بگویم فرصت خلافکاری نیابند.)
نتیجه ثانویه آن نیز این است که همه پی میبرند با جایگزینی"امام" به جای "شاه" و "فرشته" به جای "دیو" مشکلی حل نخواهد شد.
باید سیستم دیو صفتِ خلافکارساز اصلاح شود نه خلافکاران را مثلا با صالحان جایگزین کنیم.

باز هم لازم است یادآوری کنم که این فعل و انفعالات نتیجه همان تلنگر حضور مردم پس از انتخابات در صحنه است که آگاهی همان حضور نتیجه دهه ها رنج و خون مردمی آزاده و آزاد اندیش است. و برخلاف سایر ملل منطقه که هنوز در ابتدای راه اند و در حال کشته دادن و پرداخت هزینه و آزمون و خطا، ایرانیان امروز تنها به ثمر نشستن آن تلاشها نگاه می کنند و نزدیک هستند به پایان مسیر عبور از جهان سوم به جهان اول. نه فقط با از بین رفتن این حکومت بلکه با تغییر فکر از شخص به سیستم.

پی نوشت:
اتفاقا امروز جمله ای خواندم به این مضمون:
"بیایید باهم کاری شیطانی کنیم و در برابر آدمها سر تعظیم فرود نیاوریم."