با خروج اورانیوم غنی شده ایران به مقصد روسیه، قدم دیگری در اجرای توافق هسته ای برداشته شد و به احتمال زیاد در کمتر از یک ماه آینده تحریم های ایران هم برداشته خواهد شد.
اما شرایط امروز بازگشت ایران به اقتصاد جهانی با آن روزی که بر اثر تحریم ها ایران از دور اقتصاد خارج شد بسیار تفاوت دارد.
مهم ترین تغیر برای ایران در حال حاضر وضعیت انرژی در جهان و تولید نفت است. در مدتی که ایران در بازار نفت جهان حضور نداشت، امریکا توانست با تکنولوژی جدید استخراج حضور جدی در بازار نفت پیدا کند و از سوی دیگر سرعت رشد اقتصادی چین کند شد.
بعلاوه که عربستان که تعهد داده بود جای خالی نفت ایران در بازار جهانی را پر کند، به قولهایش عمل کرد و تا حد اشباع بازار نفت را لبریز از نفت ارزان کرد. با این افزایش صادرات عربستان به دو هدف عمده می رسید، اول فشار بر شرکت های نفتی جدید امریکایی برای خارج شدن از بازار و دوم فشار بر روسیه و ایران که از نظر سیاسی در طرف مقابل سیاست های عربستان در منطقه قرار گرفته بودند.
علاوه بر تمام این تغیرات بازار نفت، بدلیل 3 رقمی شدن قیمت نفت و افزایش آلودگی جهانی و تغیرات اقلیمی، مسیر بسیاری از تحقیقات و پروژه ها به سمت انرژی های جایگزین و پاک سوق یافت. این خود پتانسیلی ایجاد کرده که در فردای بدون سوختهای فسیلی بشر همچنان می تواند به حیات ادامه دهد.
از سوی دیگر برای اولین بار در تاریخ تمامی کشورهای جهان توانستند به توافقی برای کاهش تولید گازهای گلخانه ای -عمدتا با منشا فسیلی- برسند. این زنگ خطری است برای تمام کشورهایی که اقتصاد و درآمدشان بر پایه سوخت فروشی بنا شده که قریب به یقین قبل از تمام شدن منابع نفت و گازشان با محدودیت های جهانی ناچار به پلمب چاه هایشان هستند برای حفظ زمین.
و طبیعی است که با پیش رو بودن این چشم انداز و شنیده شدن هشدار هر کشوری تلاش می کند تا حداکثر استفاده را از روزهای باقی مانده ببرد و پول بیشتری برای روزهای ممنوعیت و نداری پس انداز کند. همین تلاش بی مهابا باعث می شود که نه تنها قیمت نفت و انرژی فسیلی بیش از پیش پایین بیاید بلکه به مانند اجلاس اخیر اوپک، هیچ توافقی بر سر سقف تولید به نتیجه نرسد.
حال با وجود وقایع بالا ایران دوباره می خواهد به بازار اقتصادی و انرژی جهان بپیوندد. مشخص است که حضور سختی خواهد بود و بعلاوه ایران برای رونق تولید نیاز دارد که سرمایه گذاری هایی در بخش نفت و گاز انجام دهد که با چشم انداز کنونی قیمت ها کمتر شرکتهایی حاضر هستند در بازار پر ریسک و کم بازده ایران حضور پیدا کنند.
بازگشت ایران به بازار، توسعه میادین نفتی عراق و سایر کشورهای صادرکننده، تضمینی برای نفت ارزان آینده است و نه تنها این میزان تولید، جوابگوی مصرف خواهد بود که در صورت نیاز به میزان بیشتر آن و افزایش قیمت نفت، بازهم تولید کنندگان امریکایی هم می توانند به بازار اضافه شوند و دیگر دیدن قیمت نفت 3 رقمی محال خواهد بود. بعلاوه که روز بروز با پیشرفت تکنولوژی، انرژی های جایگزین و تجدید پذیر رقبای جدید و جدی برای انرژی های سنتی می شوند که بمراتب از مقبولیت بیشتری نزد مردم برخوردارند.
این وضعیت انرژی و قیمت نفت فشار سنگینی به حکومت برای بازگشت به بازار جهانی وارد می کند. از یک سو دولت می کوشد با تمام امکانات سرمایه های خارجی را به کشور وارد کند و نشان دهد که شرایط ایران عوض شده و از سوی دیگر مخالفان دولت و آیت الله خامنه ای می خواهند نشان دهند که اوضاع مثل سابق است و هیچ چیز تغیر نکرده.
با ادامه وضع فعلی حضور شرکت های خارجی در ایران نه به قصد سرمایه گذاری های کلان که به سمت جذب بازار مصرفی ایران خواهد بود. همانطور که ایران نیز بعد از سالها تحریم تشنه خرید کالاها و خدمات است.
اما اینکه چقدر ایران بتواند از این رونق اقتصادی سود ببرد، اشتغال ایجاد کند و سرمایه گذاران را راضی به حضور سرمایه ای در ایران کند به جهت گیری های سیاسی رهبر و هوادارانش بستگی دارد. تاکنون آیت الله خامنه ای خواسته که دامنه تغیرات در حد سیاست خارجی ایران بماند و فعالیت های اقتصادی از انحصار نهادهای تحت نظرش خارج نشود و آن را با مردم و دولت تقسیم نکند.
در این شرایط شرکتهای خارجی چندان تمایلی به حضور در بازار ایران نخواهند داشت و با توجه به قیمت نفت و درآمد ایران ریسک حضور را بالاتر از سود عایدی می بینند چرا که از سوی دیگر رفتار حکومت نیزغیرقابل پیش بینیست و نوسانات سیاسی هر لحظه می تواند به خروجشان از کشور منتهی شود.
پی نوشت:
1- مردم، قربانی اصلی بی ثباتی تصمیم گیری هستند همانطور که این سالها هزینه کلانی بابت رویاهای هسته ای آیت الله خامنه ای پرداخت کردند.
2- اعتماد یک شبه بدست نمی آید اما می تواند یک شبه از بین برود. در صورت گشایش ارتباطات با جهان باید بدون اشتباه این اعتماد ساخته شود تا وضعیت اقتصادی کشور بهبود پیدا کند. چنین چیزی با آشفتگی تصمیم گیران حکومتی و در راس آنها آیت الله خامنه ای ناممکن به نظر می رسد.
اما شرایط امروز بازگشت ایران به اقتصاد جهانی با آن روزی که بر اثر تحریم ها ایران از دور اقتصاد خارج شد بسیار تفاوت دارد.
مهم ترین تغیر برای ایران در حال حاضر وضعیت انرژی در جهان و تولید نفت است. در مدتی که ایران در بازار نفت جهان حضور نداشت، امریکا توانست با تکنولوژی جدید استخراج حضور جدی در بازار نفت پیدا کند و از سوی دیگر سرعت رشد اقتصادی چین کند شد.
بعلاوه که عربستان که تعهد داده بود جای خالی نفت ایران در بازار جهانی را پر کند، به قولهایش عمل کرد و تا حد اشباع بازار نفت را لبریز از نفت ارزان کرد. با این افزایش صادرات عربستان به دو هدف عمده می رسید، اول فشار بر شرکت های نفتی جدید امریکایی برای خارج شدن از بازار و دوم فشار بر روسیه و ایران که از نظر سیاسی در طرف مقابل سیاست های عربستان در منطقه قرار گرفته بودند.
علاوه بر تمام این تغیرات بازار نفت، بدلیل 3 رقمی شدن قیمت نفت و افزایش آلودگی جهانی و تغیرات اقلیمی، مسیر بسیاری از تحقیقات و پروژه ها به سمت انرژی های جایگزین و پاک سوق یافت. این خود پتانسیلی ایجاد کرده که در فردای بدون سوختهای فسیلی بشر همچنان می تواند به حیات ادامه دهد.
از سوی دیگر برای اولین بار در تاریخ تمامی کشورهای جهان توانستند به توافقی برای کاهش تولید گازهای گلخانه ای -عمدتا با منشا فسیلی- برسند. این زنگ خطری است برای تمام کشورهایی که اقتصاد و درآمدشان بر پایه سوخت فروشی بنا شده که قریب به یقین قبل از تمام شدن منابع نفت و گازشان با محدودیت های جهانی ناچار به پلمب چاه هایشان هستند برای حفظ زمین.
و طبیعی است که با پیش رو بودن این چشم انداز و شنیده شدن هشدار هر کشوری تلاش می کند تا حداکثر استفاده را از روزهای باقی مانده ببرد و پول بیشتری برای روزهای ممنوعیت و نداری پس انداز کند. همین تلاش بی مهابا باعث می شود که نه تنها قیمت نفت و انرژی فسیلی بیش از پیش پایین بیاید بلکه به مانند اجلاس اخیر اوپک، هیچ توافقی بر سر سقف تولید به نتیجه نرسد.
حال با وجود وقایع بالا ایران دوباره می خواهد به بازار اقتصادی و انرژی جهان بپیوندد. مشخص است که حضور سختی خواهد بود و بعلاوه ایران برای رونق تولید نیاز دارد که سرمایه گذاری هایی در بخش نفت و گاز انجام دهد که با چشم انداز کنونی قیمت ها کمتر شرکتهایی حاضر هستند در بازار پر ریسک و کم بازده ایران حضور پیدا کنند.
بازگشت ایران به بازار، توسعه میادین نفتی عراق و سایر کشورهای صادرکننده، تضمینی برای نفت ارزان آینده است و نه تنها این میزان تولید، جوابگوی مصرف خواهد بود که در صورت نیاز به میزان بیشتر آن و افزایش قیمت نفت، بازهم تولید کنندگان امریکایی هم می توانند به بازار اضافه شوند و دیگر دیدن قیمت نفت 3 رقمی محال خواهد بود. بعلاوه که روز بروز با پیشرفت تکنولوژی، انرژی های جایگزین و تجدید پذیر رقبای جدید و جدی برای انرژی های سنتی می شوند که بمراتب از مقبولیت بیشتری نزد مردم برخوردارند.
این وضعیت انرژی و قیمت نفت فشار سنگینی به حکومت برای بازگشت به بازار جهانی وارد می کند. از یک سو دولت می کوشد با تمام امکانات سرمایه های خارجی را به کشور وارد کند و نشان دهد که شرایط ایران عوض شده و از سوی دیگر مخالفان دولت و آیت الله خامنه ای می خواهند نشان دهند که اوضاع مثل سابق است و هیچ چیز تغیر نکرده.
با ادامه وضع فعلی حضور شرکت های خارجی در ایران نه به قصد سرمایه گذاری های کلان که به سمت جذب بازار مصرفی ایران خواهد بود. همانطور که ایران نیز بعد از سالها تحریم تشنه خرید کالاها و خدمات است.
اما اینکه چقدر ایران بتواند از این رونق اقتصادی سود ببرد، اشتغال ایجاد کند و سرمایه گذاران را راضی به حضور سرمایه ای در ایران کند به جهت گیری های سیاسی رهبر و هوادارانش بستگی دارد. تاکنون آیت الله خامنه ای خواسته که دامنه تغیرات در حد سیاست خارجی ایران بماند و فعالیت های اقتصادی از انحصار نهادهای تحت نظرش خارج نشود و آن را با مردم و دولت تقسیم نکند.
در این شرایط شرکتهای خارجی چندان تمایلی به حضور در بازار ایران نخواهند داشت و با توجه به قیمت نفت و درآمد ایران ریسک حضور را بالاتر از سود عایدی می بینند چرا که از سوی دیگر رفتار حکومت نیزغیرقابل پیش بینیست و نوسانات سیاسی هر لحظه می تواند به خروجشان از کشور منتهی شود.
پی نوشت:
1- مردم، قربانی اصلی بی ثباتی تصمیم گیری هستند همانطور که این سالها هزینه کلانی بابت رویاهای هسته ای آیت الله خامنه ای پرداخت کردند.
2- اعتماد یک شبه بدست نمی آید اما می تواند یک شبه از بین برود. در صورت گشایش ارتباطات با جهان باید بدون اشتباه این اعتماد ساخته شود تا وضعیت اقتصادی کشور بهبود پیدا کند. چنین چیزی با آشفتگی تصمیم گیران حکومتی و در راس آنها آیت الله خامنه ای ناممکن به نظر می رسد.