تقلای جمهوری اسلامی در دوران همه گیری و تحریم های کشنده


1. می شود گفت تابستان گرم سال 99 سختترین فصل تاریخ جمهوری اسلامی رقم خواهد خورد. تا اینجا حوادثی پرشتاب رخ داده که هرکدام برای هر حکومت مسلط و مقتدری چالش بزرگیست، همه گیری و تعطیلات ناشی از آن برای اقتصاد های مولد و پررونق ضربه مهلکی بوده، روند مصرف و تولید جهانی کند شده و چرخ اقتصاد آرامتر از گذشته می گردد. حکومت اما اصرار دارد که احتمال خطر از جانب بیماری کمتر از رکورد بیش از پیش اقتصادیست.
طبعا انتظار صیانت از جان مردم از جمهوری اسلامی در روز عادی انتظار نابجایی بود که چه برسد به دوران تحریم و محاسبات اقتصادی غلط از آب درآمده و فروش نفتی که دیگر وجود ندارد.

2. اسراییل حملات بشدت تعیین کننده و راهبردی به تاسیسات موشکی و هسته ای نظام وارد کرد که احتمالا نه تنها دکترین دفاعی و نظامی جمهوری اسلامی را تغییر می دهد که حتی در آمال ها، آرزوها و سیاست های کلان نظام در کم کردن مساله اسراییل ستیزی هم دیده شود.
هم سایت نخجیر و هم مجموعه هسته ای نطنز هردو از سایتهای بشدت مخفی و محرمانه و با سیستم های پدافندی عظیم با نهایت تکنولوژی های دفاعی ج.ا در عمق استراتژیک و هسته مرکزی ایران هستند. که به اعتراف سازمان انرژی هسته ای این حمله به تنهایی دستیابی به قدرت غنی سازی و سلاح هسته ای را -با تخمین- دو سال عقب انداخته.

تشابه هر دو حمله، حمله به زیر ساخت و تاسیسات "ساخت" موشک/ سانتریفیوژ است. نه خود انبارهای موشکی یا سالن های سانتریفیوژی که هردو آنها هم بشدت محافظت می شود. همینطور زمان حمله که یا تلفات انسانی نداشته یا بسیار مختصر بوده. و طبعا نظام هم انگیزه ای برای تلفات احتمالی انسانی ندارد. و تقریبا در بالاترین سطح ممکن برای اسراییل -به عنوان دولت مستقر- مسئولیت این حملات پذیرفته شده!
همانطور که ناامید کردن سیدعلی خامنه ای در دستیابی به سلاح هسته ای و چنین رویایی منجر به تغییر سیاست از "انرژی هسته ای حق مسلم ماست" به "نرمش قهرمانانه"، تعطیلی بساط هسته ای و برجام شد. این ناامیدی توام با ترس از حملات بیشتر و تخریب آنچه تاکنون انباشته شده، احتمالا به مذاکره و پذیرش دیگری منجر خواهد شد.

3. مذاکره با چین و عقد قرارداد همکاری 25 ساله برخلاف هیاهوهای برپا شده بیشتر از اینکه ارزش استراتژیک یا حتی اقتصادی داشته باشد. در بهترین حالت از سوی چین بدست آوردن اهرمی جهت فشار بر انگلیس و امریکا در رها کردن حاکمیت و معترضان هنگ کنگی است و از سوی جمهوری اسلامی،  فیگوری در زمان مذاکره با امریکاست که نشان بدهند هنوز چند سانتیمتری تا زمین سقوط فاصله دارند و با دستان کاملا خالی مذاکره نمی کنند.
محتوای قرارداد هرچه باشد، اجرایش نه از اندک پروژه های نفت و گاز عسلویه سختتر است نه از خرید خام نفت ایران بجهت کمک استراتژیک چین به ملاهای تهران. کاملا مشخص است که این قرارداد مگر در حدود الحاق فلات ایران به حزب خلق چین باشد! هیچ رغبتی را در چین برنخواهد انگیخت که بازهم نه دنیای امروز چنین چیزی را می پذیرد نه کمکی به بقای نظام می کند.
بجز جنبه شعاری و حواس پرت کن این خبر و سایر خبرهای داخلی ایران که صرفا رسانه های حکومتی را تبدیل به "حواس مردم پرت کن" کرده است. هیچ ارزش دیگری بر چنین قرار داد فرضی متصور نیست. و صرفا سلامی به پایان جمهوری اسلامی به شکل فعلی خواهد بود.

4. کاهش مستمر ارزش ریال وضع اقتصاد و معیشت مردم را دیگر حتی از مرحله تراژدی عبور داده... دیگر رسما دهک پایینی جامعه ایران که تخمین 20 میلیونی از تعداد آنها زده می شود عملا بدون کمک های دولتی قادر به ادامه حیات نیستند. و طبقه متوسط و متوسط بالا همراه با گسترش بیماری تلاش می کند که همچنان وضعیت شکننده اش را حفظ کند و چشم به گشایش نه چندان دوری داشته باشد و دعا کند که اتفاقی -تا قبل از انتخابات امریکا- گره از زندگی اش باز کند.

بنظر میرسه که دولت روحانی عامدانه از تزریق دلار به بازار خودداری میکند احتمالا برای زیر فشار گذاشتن رهبر و گرفتن مجوز مذاکره و یا اینکه حقیقتا دلارهایی که تا به امروز ذخیره شده بدون هیچ گونه سروصدایی از ایران خارج و هزینه اقدامات جنگجویانه گروههای طرفدار نظام شده است. باید در نظر گرفت که حدود یک سوم از درآمد نفتی خارج از محاسبات رسمی و دولتی و در اختیار رهبر و جهت هزینه های خارجی -سپاه قدس- و با هدف شیعه گستری و ایدئولوژیک است (این بجز ارقام مصوب و رسمی نهادهای تبلیغاتی و مذهبی و ردیف های بودجه است).


5. متن زیر بن بست جمهوری اسلامی و نتیجه 30 سال زمامداری آیت الله خامنه ای را به زیبایی توصیف میکند:

وضعیتی در بازی شطرنج وجود دارد که بازیکن شطرنج‌ نه کیش است نه مات و نه پات
حق حرکت دارد اما آرزو میکرد ایکاش اين حرکت هم نداشت حق حرکات بسیار دارد اما فایده‌ای ندارد چون با هرحرکتی، توسط حرکت بعدی حریف مات می‌شود به این حالت اصطلاحا "زوگ زوانگ"گفته می‌شود
جمهوری‌اسلامی پس از چهل‌سال امروز به وضعیتی در صحنه شطرنج سیاست بین‌الملل رسیده، که نه کیش است نه مات شده و نه در شرایط پات قرار دارد
نخست آنکه آچمز است آچمز در برجام نافرجام و بی‌سرانجام یعنی در برجام حضور دارد اما عملاً هیچ حرکتی صورت نمی‌گیرد وهیچ سودی از آن نمی‌برد بی‌حرکت است اما حق حرکت دارد می‌تواند این وضعیت را ادامه دهد یا از آن خارج شود ولی نتیجه هردو انتخاب برایش "هیچ" است
می‌تواند FATF را تصویب کند و به شبکه بین‌المللی حساب و کتاب‌های پولی شسته و رفته بپیوندد و دروازه پولشویی را ببندد اما مع‌الاسف مبتلا به مصیبت‌های دیگر می‌شود
می‌تواند درهمین حالتی که الان قرار دارد بماند ونابودی واضمحلال کشور ومردم را با چشم باز وبا توسل به سرکوب نظاره کند و یا لاجرم دست به حرکتی بزند
نمی‌تواند حرکت هم نکند چون در داخل بشدت تحت‌فشار است اقتصادش فروپاشیده است و در آستانه فروپاشی محتوم اجتماعی‌ست که فاجعه‌آمیزترین نوع از فروپاشی‌‌هاست
دارد آن تتمه مشروعیت‌اش را هم ازدست می‌دهد و هرلحظه امکان دارد باشورش کور گرسنگان مواجه شود
می‌تواند دست به یک حرکت انتحاری بزند مانند خروج ازبرجام و دوباره فعالیت هسته‌ای‌اش را از سربگیرد یا یک موشک شلیک کند بطرف اسراییل
اما با کدام پشتوانه؟با کدام اقتصاد؟
با این وضعیت فروش نفت یعنی نفت دربرابر غذا و دارو و در شرایط بغرنج و رنج‌آور اقتصاد داخلی، که هر روز مردم گرسنه‌تر ومتلاشی‌تر از پیش می‌شوند
نظام در بررسی وتصویب لایحه بودجه سال آینده کشور دچار سرگیجه شده است
گیج می‌زند هرچند گاهی دچار توهم است چون نمی‌داند اصلاً آیا سال آینده می‌تواند نفتی صادر کند یا نه
به چه مقدار و چگونه؟
به کدام کشور متقاضی؟
آیا اساساً مشتری‌ای برایش مانده؟
با توجه به سفر مشکوک اخیر محمدبن‌سلمان ولیعهد عربستان به سه کشور پاکستان، هند و چین که عمده خریداران نفت ایرانند و تازه به چه قیمتی و اصلا چگونه پول آنرا دریافت کند
با این فشار سهمگین تحریمی از سوی ایالات متحده واینکه اساساً با این رشد تورمی افسارگسیخته و کمبودها
از آنسو با نارسایی‌ها و اعتراضات جسته و گریخته داخلی چه کند
اینکه طی مدت یکسال گذشته چه در تورم نقطه‌به‌نقطه چه درتورم سالانه ارزش پول ملی بیش ازدویست‌درصد کاسته شده چگونه می‌تواند حقوق کارمندان را افزایش دهد
اگر هم بخواهد افزایش دهد از کدام منبع یا منابع
مشکل نظام جمهوری اسلامی(سوای فساد فراگیر که اكثر بنگاه‌ها و نهادهای مالی و اداری کشور را در برگرفته)از آنجایی آغاز شد که سیاست استراتژیک خود را برخلاف همه کشورهای دنیا
بجای آرایش بر مبنای منافع‌ملی، بر مبنای سست منافع ایدئولوژیک خود تبیین و تعیین کرده است
حساب وکتاب جمهوری‌اسلامی در مواجهه با جهان خارج نیز نه هیچگاه براساس منافع‌ملی وسنجش سود وزیان آنی مصالح کشور ورفاه مردم کشورش بود نه براساس مشی آینده‌نگرانه بلکه همواره آن بوده که در رابطه با فلان کشور آیا می‌تواند به گسترش منافع ایدئولوژیک خود دست یابد یا خیر
که ابداً برای او مهم نیست نفع ملی ومالی می‌برد یا نه
واگرنه کیست که نداند فی‌المثل رابطه با دیکتاتوری بدنام به نام بشار اسد و ایضاً با این سوریه لت و‌پارشده تنها موجب زیان ملی درخطر افتادن منافع‌ استراتژیک و زوال اقتصاد کشور ودر نهایت منجر به تلاشی بنیان حکومت خویش می‌شود
که هم‌اینک در آستانه آن قرار گرفته است
اینکه دل بسته است به حمایت دواختاپوس وراهزن بین‌المللی روسیه وچین
این دو کشور برخلاف تصور ما تمام گردونه ومدار سیاست خارجی‌شان علی‌رغم حاکمیت نظام کمونیستی سوسیالیستی همواره غایت انتفاع ملی وتامین منافع‌ کشورشان بوده و اولویت نخست تدابیر سیاسی‌شان بهره کشی از کشورهای بحران زده باحداکثر توان است و اگرگاهی درسطوح کلان بین‌المللی دست به جنبش‌هایی می‌زنند نه با هدف حمایت ازسیاست ما بلکه با هدف ایجاد توازن قوا وحفظ هژمونیک قدرت وصیانت از بازار تجاری خود وتامین آن دربرابر توان بالای اقتدار آمریکا و اروپاست
گری کاسپاروف اسطوره شطرنج جهان معتقد است زوگ زوانگ وحشتناک‌ترین وضعیت دربازی تماماً فکری شطرنج است که یک بازیکن ناشی یا ابله در نهایت بدسلیقگی می‌تواند خودش را در آن وضعیت غیرقابل بازگشت گرفتار کند این وضعیت مرگبار از هر صد هزار دفعه تنها یک بار اتفاق می‌افتد و از دردناک‌ترین انواع خودکشی‌های شطرنجی ا‌ست..!!
پی نوشت:
1. تصویر بالا، بهترین توصیف مجلس دوره یازدهم، مجلسی که در گوشه اتاق رهبر گوش به فرمان اجرای دستورات اوست!