خامنه ای در گود هسته ای

در پست قبل اشاره کردم که فرماندهان سپاه و امامان جمعه به هواداران افراطی حکومت، نهیب زده اند برای جلوگیری از حمله به دولت و تیم مذاکره کننده و اسم از آیت الله خامنه ای آورده اند که کاسه داغتر از آش نباشند و به منویات رهبری توجه کنند و از او در مخالفت با تسلیم هسته ای جلو نزنند.
این ساکت کردن مخالفان اما ظاهرا موثر واقع نشد و خود آیت الله خامنه ای در سخنرانی اخیرش حملات طرفدارانش به دولت را نکوهش کرد و حمایتش را از مذاکرات و نتایج آن نشان داد. اما همین حمایت از مذاکرات به شکلی که آیت الله خامنه ای از آن سخن گفت، نشان از اطلاع دقیق او از جزییات دقیق مذاکرات و امتیازات داده و گرفته شده دارد. در حالی که در ماهها و سالهای قبل او به گفتن کلیات بسنده می کرد و اگر از جزییات نام می برد صرفا برای مهار مذاکرات بود، اما این بار با ذکر جزییات و حمایت از گفتگوها این پیام را مخابره کرد که درتصمیم گیری ها دخیل است و مذاکرات تحت نظر او پیش می رود.

این درگیر بودن فعالانه خامنه ای در پرونده هسته ای آن هم در جهت تعامل با جهان بی سابقه است. این می تواند نشانه خوبی از پیشرفت مذاکرات و رسیدن به توافق باشد. چرا که اگر آیت الله محافظه کار اگر احتمال می داد که ممکن است مذاکرات به شکست بیانجامد یا نتایج مد نظر او حاصل نشود، هیچگاه به این صراحت خود را درگیر آن نمی کرد.
در هر صورت می شود گفت که توافق با غرب حاصل خواهد شد و به احتمال زیاد تحریم های بانکی و سوئیفت همزمان برداشته می شود. حتی تحریم صادرات نفت ایران نیز می تواند برداشته شود، چرا که از یک سو شرکت های اروپایی بسیار مشتاق رسیدن به سفره پرنعمت نفت هستند و از سوی دیگر برگشتن ایران به بازار نفت جهانی با وضعیت اشباع کنونی و قیمت های پایین نفت چندان ساده و سودآور نخواهد بود.

در عمل اما برداشته شدن تحریم ها تغیر محسوسی بر اقتصاد نخواهد گذاشت بجز خوشبینی و اثرات ناشی از رفع تحریم ها و احتمالا برگشتن ارزش دلار به زیر 3000 تومان. برای بهبود و رونق اقتصادی نیاز به سرمایه گذاری و ایجاد اشتغال است همزمان با شفافیت و امنیت بسترهای اقتصادی است که رفع تحریم ها، کمکی به آن نخواهد کرد.
بازشدن مرزهای تجارت و تبادل کالا میان جهان اشباع از کالاهای رنگارنگ و کشوری که تتمه کارخانه هایش زیر فشار تحریم و مدیریت نادرست خرد شده اند، جریان یک طرفه ای از ورود خدمات و کالاها خواهد بود. بعید است که بدون تغیر روح حاکم بر حکومت مبنی بر استکبار ستیزی و جنگ با تمام مظاهر تمدن، سرمایه گذاران خارجی یا ایرانیان خارج از کشور اقبالی به ورود به ایران نشان دهند.
البته ورود نمایندگی های فروش و عدم نیاز به دور زدن تحریم و حذف واسطه ها، خود قدم مهمی در جهت سالم کردن فضای رقابت و اقتصاد خواهد بود، اما هنوز تا بهبود اقتصاد فاصله بسیاری وجود دارد.

دولت روحانی اگر بتواند همچنان دست آیت الله خامنه ای را زیر سنگ قرارداد هسته ای نگه دارد، شانس این را دارد که در تمام مسیر بهبود وضعیت کشور در حاشیه امن حملات افراطیون راست قرار گیرد، و احیانا اگر نتواند مسئولیت نتایج گرفته شده را بردوش رهبر بگذارد، بدلیل عدم تغیر وضعیت اقتصادی و اجتماعی مورد هجوم جناح راست حکومتی قرار خواهد گرفت و همزمان ریزش هوادارانی را هم خواهد داشت که چشم امید به فردای توافق هسته ای دارند برای بهبود وضع معیشت و آزادی های اجتماعی و سایر "امید"هایی که دولت "تدبیر و امید" به آنها وعده کرده بود.

همه چیز در روزهای آینده نه به مفاد منتشره از سوی ایران و قدرتهای جهان که به واکنش آیت الله خامنه ای به سند انتشار یافته بستگی خواهد داشت. تقریبا آینده ایران حداقل تا چشم انداز مرگ آیت الله خامنه ای، در چند روز آینده مشخص خواهد شد.

روحانی بازهم عقب نشست

با پیشرفت تکنولوژی های ارتباطی و بالارفتن سواد، سطح آگاهی عمومی رو به افزایش است. مردم آگاه نه تنها از وضعیت افعال سیاسیون و مقامات ایرانی آگاهی می یابند که با مقایسه آن با سران دیگر کشورها مقیاس مطلوبی از مقایسه  ایشان دارند.
با این وضعیت شیوه دولت داری روحانی، که تلاش دارد حیله گرانه اوضاع را بهبود ببخشد راه به جایی نمی برد.

صحنه سیاست ایران به زبان ساده: روحانی تصمیم دارد که طبق شعاری که داده جانب اعتدال را رعایت کند که به قول معروف نه سیخ حکومت بسوزد و نه کباب ملت! اما ساختار و ماهیت حکومت بگونه ای است که هیچگونه نظر مخالفی را تحمل نمی کند و انحصارگراست. به همین دلیل میانه روی روحانی در حاشیه قدرت آیت الله خامنه ای باعث می شود که او بارها و بارها مجبور به تحمل نظر افراطیون شود و به سمت حکومت متمایل شود. در عین این لغزیدن ها، دولت روحانی سعی دارد که با ظاهر سازی همچنان هواداران نیم بند و نظاره گر را فریب دهد غافل از اینکه همانطور که مشخص است دیگر دوران مماشات و شعار و فریب به سر آمده و مردم خواستار "حرکت" و اجرا از سوی روحانی هستند.

در آخرین تقابل دولت و افراطیون هوادار آیت الله خامنه ای برسر ورود زنان به ورزشگاه ها، دولت روحانی بازهم تسلیم خواسته آنان شد، و برای بار چندم بجای تلاش بر احقاق حقوق مردم، سعی کرد که مساله را کم اهمیت و طبیعی جلوه دهد و بلیط به بانوان نفروشد.

درست است که رفتن یا نرفتن زنان به مسابقه ای خاص هیچ تاثیری در سیاست، اجتماع، اقتصاد و... ندارد. اما یک "نشانه" است از تفاوت رفتار و گفتار دولتی که مدعی میانه روی و اعتدال و تحقق شعارهای انتخاباتی است. در بهترین حالت اگر نگوییم "کل ادعاها نمایشی جهت فریب مردم است"، دولت روحانی در مقابل هرگونه فشار افراطیون و انصار حزب الله عقب نشینی کرده است. از لغو کنسرت های مجوز دار تا بدتر شدن شاخص های حقوق بشر در ایران. وضعیت اجتماعی و عقب نشینی های پی درپی دولت کار را به جایی رسانده که حتی سخنرانی خود شخص حسن روحانی را -در کمتر از 2 سال از آغاز ریاست جمهوری- بر هم می زنند و او همچنان تلاش دارد که با لبخندی تلخ و نهایتا چند کلمه ای تمسخر، فشار ناشی از آن را تخلیه کند.

دولت روحانی شاید اگر در زمان دولت خاتمی می زیست وضعیتش به اسفناکی امروز نبود. امروز اما پرده های میان حکومت و مردم دریده شده، فسادهای کلان نمایان است، دست حکومت به خون مردم آلوده شده و ریزش نیروهای حکومت چاره ای نگذاشته بجز افراطی تر کردن فضا به جهت کنترل شرایط و سرکوب خواسته های مردم.

اگر خوشبین به وضعیت نگاه شود، می توان تصور کرد که حسن روحانی در زمان انتخابات ریاست جمهوری تصور می کرد که با سوار شدن بر پتانسیل های فروخفته مردم در سالیان پیش بتواند سیاست "فشار از پایین، چانه زنی در بالا" را پیش بگیرد و آیت الله خامنه ای و اعوان و انصارش را به عقب براند. اتفاقی که رخ نداده و حجم مطالبات مردم بسیار کمتر از چیزی است که پیش بینی می شد، چرا که جامعه بعد از سرکوب های 88 و 89 و همینطور بحران های اقتصادی تکیده تر و رمیده تر از آن است که فشاری به تغیر ایجاد کند. مردم از صحنه خارج و به جمع تماشاچی ها پیوسته اند. اما روحانی در هر سخنرانی که موضوع به وضعیت اجتماعی می رسد، به این تصورش از جامعه و تصور آتش فشان خاموش ایرانیان اشاره می کند با کلید واژه "خواست مردم"  و ترجیع بند "رای به دولت تدبیر و امید رای به تغیر و اعتدال است". (که در سخنرانی در جمع استانداران به اختلاف رای 13 میلیونی اش با کاندید بعدی نیز اشاره کرد.)

از سوی دیگر مردم با نگرانی از وضعیت معیشت و سیاست، به دولت روحانی نگاه می کنند و به خلوص نیت روحانی اعتماد ندارند. علی الخصوص که چالش های پی در پی افراطیون برای دولت روحانی به عقب نشینی گام به گام او منجر شده است. گرچه که همچنان عده ای از هواداران این عقب نشینی ها را به علت "تمرکز دولت بر برنامه هسته ای" تعبیر می کنند.

از منظر هسته ای هم دولت روحانی حداکثر می تواند به تفاهمی سیاسی و محدود با غرب دست یابد و چندان دست دولت در ایجاد روابط با غرب باز نخواهد بود، بخصوص آنکه دول غربی هم با توجه به کارنامه دو ساله دولت روحانی و مواضع آیت الله خامنه ای چندان راغب به ارتباطات گسترده نخواهند بود. از آن بدتر وضع برداشتن تحریم هاست، که احتمالا از نظر اقتصادی کمک کوتاه مدتی به دولت در بر رسیدن به وعده های داده شده و جلب نظر موافقان و مخالفان نمی کند.

همچنین مساله هسته ای چون سالها با دیدگاه "ناموس نظام" برای افراطیون هوادار نظام -بی قانون ترین اقلیت فرمان پذیر- جا افتاده و هرگونه مصالحه را به برباد رفتن شیرازه نظام تعبیر می کنند، دارای پتانسیل انباشته ای هستند که می تواند کل تلاش های چندساله دولت روحانی را تنها با یک سخنرانی آیت الله خامنه ای به ضد خودش تبدیل کنند و از بین ببرند. همانطور که به شکل خنده داری این  روزها فرماندهان سپاه و ائمه جماعت کشور تلاش گسترده ای برای مهار پیاده نظام مخالف دولت -حداقل در پرونده هسته ای- دارند در جلوگیری از پیشی نگرفتن از مواضع رهبر در هجوم به تیم هسته ای!

گرچه که تهدیدات نظامی همچنان ویرانگر کننده ترین سرنوشت مردم ایران است اما نابخردی نظام اسلامی تنها در بمب هسته ای خلاصه نمی شود و برداشته شدن سایه حمله نظامی به ایران، در عمل کمکی به کاهش خطر جنگ نمی کند. همانطور که امروز می بینیم که با کم فروغ شدن شبح هسته ای، چراغ اختلافات با عربستان و سایر کشورهای منطقه روشن شده و سطح تنش در روابط دو کشور به بی سابقه ترین حد در طول تاریخ معاصر رسیده است. اگر قرار باشد در همچنان بر پایه "بی بصیرتی و "لجاجت" های آیت الله خامنه ای بگردد، از این بحرانها در چشم انداز جمهوری اسلامی کم نخواهد بود و با حل موضعی یکی دیگر مشکلات سربرمی آورد.

در یک کلام دولت روحانی اگر خواهان حل معیشت و بهبود زندگی مردم است، چاره ای ندارد بجز مقابله با تهدیدات اصولگرایان و لشگر پیاده نظامشان که به گردنکشی و بی قانونی معروفند، حتی اگر نگوییم که مستقیم به سمت محدود کردن رهبر پیش برود. مماشات در این برهه تنها از وزن سیاسی حسن روحانی کم می کند بدون آنکه هیچ دستاوردی داشته باشد. تلاش برای دادن حداقل آزادی های مدنی، در شرایطی که وضعیت سیاسی و اقتصادی در بن بست قرار دارد حداقل دلخوشی مردم برای حمایت از دولت خواهد بود.

پی نوشت:
1- حسن روحانی حتی در پاسخ خبرنگار از ممنوع التصویری "محمد خاتمی" هیچ اسمی از او نمی برد و با اشاره جواب می دهد. شاید شکستن کلامی انحصار نام "خاتمی"، حداقل کاری بود که از دست او برمی آمد که روحانی دریغ کرد. (وعده های آزادی زندانیان سیاسی و میرحسین موسوی و مهدی کروبی پیش کش!)
2- بی عملی روحانی در ورود بانوان به مسابقه والیبال، نشانه خوبی از موضع دولت در پرونده هسته ای هم ندارد و حتی موجب ناامیدی بیشتر برای برگزاری انتخابات مجلس در پایان سال خواهد بود.
3- روحانی تلاش دارد که مزورانه چه در داخل و چه در خارج و حتی در پیش آیت الله خامنه ای چهره مطلوبی از خود ترسیم کند. گرچه ممکن است این رفتار به مذاق رهبر شیرین باشد اما این "بی صداقتی" او از چشم تیزبین مردم دور نمی ماند، همینطور نمایندگان دول خارجی.  این شیوه دولت داری دقیقا نقطه مقابل خط مشی میرحسین موسوی بود که تصمیم داشت با صداقت و شفافیت با مردم برخورد کند و دارای محبوبیتی کم نظیر است.

محاسبات اشتباه روحانی در فردای بعد از رفع تحریم ها

1- گرچه بعد از روی کار آمدن دولت روحانی فشار اقتصادی کمتری به مردم وارد می شود و شوک های ناشی از سقوط ارزش ریال و تورم های افسار گسیخته مهار شده است، اما برخلاف تصورات و تفکرات مردم و دولت، برداشته شدن تحریم ها تغیر چندانی در وضعیت اقتصادی نخواهد داشت. چرا که اولا آن پولهای بلوکه شده -که گمانه زنی ها در مورد مبلغ آن متفاوت است- به هر میزان که باشد بجز اندک بدهی های دولت به پیمانکاران و البته استفاده های غیررسمی بیت رهبری و سپاهیان و هزینه های رزمنده های عاریتی و کمک به دولت های سوریه و یمن و عراق، تاثیر دیگری در اقتصاد داخلی نخواهد داشت. بعلاوه که تیم ماهر اقتصادی روحانی می داند که تزریق این دلارهای بلوکه شده در اقتصاد تنها به افزایش تورم و قیمت ها منجر می شود بدون آنکه تاثیری در تولید و اشتغال داشته باشد. مشابه اتفاقی که در دوره احمدی نژاد رخ داد.

از سوی دیگر دولت چشم انتظار زیادی نه به شرکتهای تابعه سپاه که پیمانکارهای انحصاری دولت، که به شرکتها و کشورهای خارجی دارد که بعد از تحریم و با کمک آنها چرخ اقتصاد مملکت را به گردش وادارد و از کنار آن هم وضع اشتغال جوانان بهتر شود و هم نانی در سفره مردم -بدون کمک مستقیم و افزایش تورم- برساند.

2- اساسا تحریم ها به این دلیل وضع شدند که "جمهوری اسلامی" با آن سابقه خودسری و شیطنت تلاش داشت که به بمب هسته ای دست یابد و این به بزرگترین معضل جهانی تبدیل شده بود تا جایی که حتی کشورهای روسیه و چین هم در ایجاد تحریم ها همکاری کردند. دیری نپایید که ایران ورشکسته با ناخدایی آیت الله خامنه ای به گِل تحریمها نشست و آیت الله خامنه ای دستور به مذاکره و حل مساله اتمی داد. این تغیر سیاست به رفع تحریم ها، با انتخاب حسن روحانی سرعت گرفت و جمهوری اسلامی تلاش کرد تا وجهه دیگری از منطق و همکاری را نشان دهد، اما این نمایش طولی نکشید و با اعلام رسیدن به توافق شفاهی و اولیه، به ناگهان سکوت و صبر حکومتیان تمام شد و سرخوش از رسیدن به توافق قریب الوقوع باز شروع به کوبیدن بر طبل تهدید و جنگ طلبی و دشمن سازی کردند، این بار در یمن.
گرچه این بار جبهه دشمن از سمت اسراییل به عربستان چرخش کرده اما نه در ماهیت تبلیغات چیزی عوض شده و نه عربستان متحد و نفوذ کمتری نسبت به اسراییل در جهان دارد.
ساده انگاری خواهد بود اگر تصور کنیم که جمهوری اسلامی بخواهد مسیر سابقش را ادامه دهد و تنها با تعطیل کردن چند مرکز غنی سازی از شر فشارهای سنگین تحریم ها خلاصی یابد. چرا که تحریم ها درست است که در ظاهر و متون حقوقی به مسایل فنی و فیزیکی ارتباط دارد اما در روح و ماهیت آن خواستار تغیر رفتار "تهدید آمیز" ایران است. و تا این گردنکشی ها مهار نشود تحریم ها رفع نخواهند شد.
بعلاوه که چندی پیش دولت های عربی با عدم حضور قوی در اجلاس امریکا، نشان دادند که هیچ علاقه ای به رفع تحریم های ایران ندارند و قطعا پشت پرده بسیار بیش از این لابی می کنند و فشار می آورند تا تحریم ها لغو نشود.

3- حال دولت روحانی از یک سو به دنبال رسیدن به توافق و رساندن پول به اداره کشور است و از سوی دیگر کشورهای جهان تلاش میکنند که درعین اجرای توافق -بستن برنامه اتمی ایران-، برداشته شدن تحریم ها را تا تغیر رفتار پایدار ایران به تعویق بیاندازند.  علاوه بر مشکلات سیاسی که بر بهبود وضع اقتصادی موثرند، خود ذات سرمایه گذاری، با چنین آشفتگی مدیریتی هماهنگ نیست. مثلی است که می گوید: "سرمایه مانند آهویی تیزپایست که به محض احساس خطر پا به فرار می گذارد". حال در جنگل مدیریتی ایران نه تنها هیچ قانون حامی سرمایه گذاری -خارجی- وجود ندارد بلکه اساسا شناسایی مراکز قدرت و افراد ذی نفوذ هم میسر نیست. در این حال ورود شرکتهای موثر خارجی به هدف "سرمایه گذاری" و "اشتغال" و.. تقریبا محال است. البته ممکن است با مرحله اول رفع تحریم ها، شرکتهایی برای "عرضه محصولات" و گرفتن سهمی از بازار ایران وارد شوند اما این ورود کمکی به ورود سرمایه و کار نمی کند و حداکثر در حد نمایندگی و دفاتر فروش باقی خواهند ماند.

با این شرایط و با همراهی و حداکثر سکوت دولت روحانی نسبت به اتفاقات سیاسی و منطقه ای، به نظر می رسد که دولت حتی بر سرنوشت وضعیت هسته ای هم آگاهی ندارد و نمی داند که تنها با فشار دیپلمات های کارآزموده، مشکل تحریم و اقتصاد را نمی تواند حل کند. مسیر فعلی در بهترین حالت به پیش بینی های آیت الله خامنه ای در مورد "غیرقابل اعتماد بودن غربی ها" منتهی خواهد شد! که در صورت این اتفاق دیگر دلیلی برای مماشات و حضور دولت روحانی نیست و عمر دولت او هم میتواند حتی زودتر از موعد به پایان برسد.

پیش بینی می شود که در با ادامه وضع فعلی توافق هسته ای به جهت بستن دست ایران از دسترسی به جنگ افزار هسته ای انجام خواهد شد، اما برداشته شدن حقیقی تحریم ها به موعدی دیگر موکول می شود. حداقل تا زمانی که دولت بشار اسد سقوط کند و قدرت ایران درمنطقه کاهش یابد. خبرها از کمکهای بیشتر به مخالفان اسد حکایت می کند و در نظر تحلیلگران دولت سوریه تا از دست دادن پایتخت و سقوط فاصله چندانی ندارد.

ورود سرمایه جهانی به ایران جدا از موانع مستقیم اقتصادی مانند تحریم ها به شرایط فرهنگی و سیاسی داخلی نیز بستگی تام دارد. نمی توان، از یک سو به نظام سرمایه داری جهانی -با نماد امریکا- فحاشی کرد و از سوی دیگر انتظار داشت که همان سلول های نظام سرمایه داری جهانی به کمک معیشت مردم ایران برسند. تغیر رفتار نظام جمهوری اسلامی که هاشمی رفسنجانی با کمک "خاطره هایش از امام" بدنبال آن است! پیش شرط اصلی پذیرش ایران و ورود سرمایه و اشتغال خواهد بود.

پی نوشت:
1- دولت روحانی برای آیت الله خامنه ای موقعیت منحصر به فردی دارد از جهت دیپلماسی خارجی و کمک به رفع تحریم های جمهوری اسلامی. روحانی باید بتواند از این نقطه قوت برای بهبود وضع داخلی استفاده کند که اگر این اتفاق رخ ندهد دست این دولت در جنگل تنازع و بقای جمهوری اسلامی به هیچ جایی بند نیست و بزودی -به خواری- از صحنه حذف خواهد شد.
2- تمرکز بیش از حد دولت بر حل مشکل هسته ای باعث پیشروی افراطیون در عرصه های داخلی شده است، و نه تنها این فشار بر مردم وارد می شود که دولت و شخص حسن روحانی نیز از آن مصون نخواهد بود. نمونه آن را در سخنرانی پرمشقت او در مرقد آیت الله خمینی می بینیم.
3- آزاد شدن ارتباطات بانکی، تجاری و حتی دارایی های بلوکه شده ایران بطور مرحله ای، نوشدارویی خواهد بود به جهت نمردن دولت روحانی در تنگنای اقتصادی، اما رونق اقتصادی جز در سایه صلح و ثبات و امنیت محقق نمی شود و همچنان معضلات اجتماعی اقتصادی گلوی مردم و خانواده های ایرانی را خواهد فشرد.