فرصتی به نام "کرونا" برای جمهوری اسلامی

1. کم رونق ترین انتخابات جمهوری اسلامی در زیر هراس از اپیدمی ویروس کرونا پنهان شده. بنظر می رسد این بار مهندسی انتخابات به شیوه بدیعی انجام شده است: پنهان کردن شکست رهبر ایران!
خبررسانی جمهوری اسلامی در رابطه با ویروس کرونا همزمان با انتخابات به شکلی انجام شد که تمرکز و فرصت فضای مجازی برای شایعات و موضوعات مربوط به اپیدمی بیماری و نگرانی ها و پیشگیری ها و... استفاده شود.
بجز چند تیتر خبری، کمتر توجهی به این شکست تاریخی جمهوری اسلامی بعد از 30 سال رهبری آیت الله خامنه ای و شعارها و دستاوردها معطوف نشد.
حتی عدد 42.5 درصد اعلام شده از سوی اپوزیسیون به عنوان حقیقت پذیرفته شد و هیچ چالشی برسر اینکه از کجا معلوم که چنین عددی از مشارکت صحت داشته باشد مطرح نیست. شاید برای مخالفان جمهوری اسلامی همین که آخرین انتخابات کمترین مشارکت تاریخ را داشته کافی باشد اما اعتماد به حکومتی چنین دروغ پراکن در اعلام نتیجه صحیح مشارکت که چشم و چراغ رهبر و کل نظام جمهوری اسلامی است ساده انگاریست.
بگذریم از اینکه اساسا مشروعیت و بقای نظام در گروی همین آمارها و اعداد است و با همه وجود تلاش می کند از کاه کوه بسازد برای بزرگ جلوه دادن اقلیت حاکم.

همانطور که در پست پیشین گفتم، از سوی حکومت کم رونق بودن انتخابات چندان بد نیست. چرا که اولا هزینه تشویق "مردم ناراضی" به مشارکت بسیار بالا رفته، ثانیا پژواک جمعی از مجیزگویان رهبر در برهه سیاسی کنونی (مذاکره با امریکا)، کاراتر از حضور پرشکوه فرضی با نمایندگانی زاویه دار با خط مشی نظام (رهبر) است. فارغ از هزینه های این مشارکت.
خصوصا که مشخص شده کچلی مشارکت مردم، بخوبی با خبرهای کرونایی پوشش داده می شود و مشی آیت الله خامنه ای این است که بدترین شکست و خفت را هم -با جان و دل- پذیراست بشرطی که "کش" داده نشود! و توجه افکار عمومی را بر نیانگیزد، که ظاهرا پروپاگاندای حکومت در این مورد خیلی خوب عمل کرده است.

شاید از این زاویه حتی هجوم ایرلاین های سپاه به خدمت رسانی به مردم چین را هم بشود توجیه کرد. در زمانی که تمامی ایرلاین های جهانی با حساسیت و وسواس گسترش ویروس جدید الانتشار چینی را دنبال و پروازها را لغو یا کم می کردند.
سیاستگذاران در نظام و سپاه در این آشفته بازار هم اندک سودی بجیب زدند، هم ژست نوعدوستی گرفتند و هم به کشور حامی، جان نثاری نشان دادند و هم انتخابات کم فروغ را به شیوه ای جدید -و پنهان- مهندسی کردند.
در مقابل اینهمه سود تنها هزینه سلامت عمومی و جان ایرانیان است که آن هم هزاران، فدای یک روز بقای بیشتر امام خامنه ای، باکی نیست!

2. نه تنها شکست انتخابات مجلس، که باقی ماندن ایران در لیست سیاه FATF هم در این زمان پشت نگرانی کرونا قرار گرفت و عواقب اقتصادی ناشی از آن که تیرخلاص نظام بانکی و مکمل تحریمهاست هم مورد توجه نبود.
گرچه بازار به این خبر واکنش نشان داد و قیمت ارزها و طلا و اجناس یکشبه جهش داشت، اما طبعا افزایش چند درصدی قیمت خودرو یا سایر کالاها در مقابل افزایش چند صد درصدی و نایابی ماسک و لوازم بهداشتی اولیه روزمره و حیاتی دیده نمی شود.

پتانسیل مثبت کرونا برای جمهوری اسلامی بیش از چیزی است که تصور می شد. شاید اگر انتخابات ریاست جمهوری امریکا برگزار شده بود بلافاصله نمایندگان آیت الله خامنه ای برای مذاکره اعزام شده بودند.
اما هنوز آیت الله کورسوی امیدی دارد که از آسمان به کمکش می آیند و شاید نیازی نباشد که با ترامپ "قمارباز" سردارکش مذاکره کند!


پی نوشت:
1. این پست بسیار سیاسی شد! چرا که به اندازه کافی حرف و شایعه کرونایی در فضای مجازی پراکنده شده و تقریبا فضای اجتماعی که در این ایام بتدریج رو به تعطیلی آخر سال می رود بحق نگران سلامتی عمومی با محوریت ویروس کرونا است. 
2. تکراری و شاید بدیهی است که ورود و اپیدمی ویروس کرونا در کشوری منزوی مثل ایران امروز تنها و تنها ناشی از مدیریت غلط، دولت بی توجه به جان شهروندان، نظام دروغپرداز و بسته بودن فضای اطلاع رسانی و آزادی بنگاه های خرافه پردازی است، که همگی به عمد توسط نظام جمهوری اسلامی بر مردم ایران تحمیل می شود.
3. مهم و جهت یادآوری، لطفا بعد از خواندن و ثبت نظر دستتان را بشویید!

از پرتاب موشک تا رد صلاحیت انتخابات، جمهوری اسلامی برای مذاکره آماده می شود

1.این روزها اتفاقات در ایران بسرعت رقم می خورد. در سالگرد چهل و یکم انقلاب 57 حکومت بار دیگر تلاش کرد که در زمینه موشکی بتواند گامی فراتر از چیزی که تاکنون نشان داده بود و اتهام وارداتی بودن داشته بردارد که شکست خورد.
در تصاویر منتشر شده دیده می شود که بازهم موشکی نسبتا عظیم بدون هیچگونه هماهنگی با شمارنده و گزارشگر، پرتاب می شود و طبق روند آزمایشهای موشکی جمهوری اسلامی هیچ خبری از اتاق کنترل و فرماندهی و ارتباط با ماهواره یا موشک پرتابی نیست. برخلاف پرتاب قبل که موشک روی زمین منفجر شد، این موشک به هوا رفت اما به مداری که می بایست نرسید.

گرچه این آزمایشهای موشکی با نفس تحریم و بی پولی دولت ناسازگار است اما همانطور که پیشتر گفتم تنها ستون باقی مانده دفاعی جمهوری اسلامی بعد از ترور قاسم سلیمانیست. (استراتژی دفاعی نظام بعد از جنگ 8 ساله بر 3 پایه موشکی، جنگجویان نیابتی، و سلاح هسته ای شکل گرفت که بعد از 20 سال تلاش و مخفی کاری و دهها میلیارد دلار هزینه، نظام به این نتیجه رسید که تکنولوژی هسته ای از دسترسش خارج است و بر دو محور دیگر متمرکز شد که با ترور قاسم سلیمانی ضربه شدیدی به بازوی بلند جنگجویان نیابتی وارد شد و تقریبا آن هم در کوتاه و میان مدت از کار افتاد)
نظام تلاش کرد در ملایم ترین شکل ممکن (موشک ماهواره بر!) کارت برنده ای برای مذاکرات آتی بسازد که البته تا اینجا شکست خورده است.

2. از سوی دیگر با کنار گذاشته شدن پرونده استیضاح ترامپ، و نتایج نظرسنجی های انتخاباتی امریکا، جمهوری اسلامی کورسوی امیدش به تغییر سیاسی در مدیریت امریکا کمرنگ شده و آیت الله خامنه ای دیگر چاره ای نمی بیند بجز آنکه بنوعی آبرومندانه با "ترامپ قمارباز!" وارد مذاکره شود. چرا که دولت بر روی کاغذ بودجه 99،  50 درصد کسری دارد و تقریبا بجز افزایش قیمت فروش دلارهای باقی مانده راهی برای جبران کسر بودجه نمانده که این افزایش قیمت دلار هم خود باعث بیشتر شدن نارضایتی عمومی می شود که خود با زور سرنیزه اندکی آرام گرفته است. و عامه مردم و بخصوص قشر متوسط و مستضعف تا اینجا هم تحت فشار شگرفی برای امرار معاش هستند.

3. زمان به ضرر نظام اسلامی در حال گذار است و جرقه های بی سابقه پیشنهاد مذاکره بشرط رفع تحریم هایی که ظریف با نادیده گرفتن ترور سلیمانی زد، با واکنش سرد دولت امریکا روبرو شده است. دیگر نظام جسارت شیطنت های منطقه ای به قصد تحت تاثیر قرار دادن امریکا را ندارد.
همین صادرات قاچاقی نفت اندک هم سال آینده، آینده ای ندارد! اژدهای اقتصاد چین اکنون درگیر ویروس کرونا شده و نه تنها ترمز رشد اقتصادی را کشیده -و به تبع نیاز به انرژی و نفت کاهش خواهد یافت- که حتی بنظر میرسد دیگر نیازی به اندک نفت پر دردسر ایران هم نباشد اگر حتی بهای نفت ثابت بماند.
بنظر میرسد تنها امید نظام ایجاد یک صدایی در درون برای نشستن پای میز مذاکره است.
نظام می رود که برای یک مذاکره بسیار جامعتر از آنچه در برجام دیده شد قدم بردارد. و ناچار است بجای از دست رفتن غنی سازی های هسته ای و قاسم سلیمانی، بر نمایش اتحاد درونی پافشاری کند. چرا که همین تجربه یکسال گذشته اش نشان داد که اتکا بر کثرت موشک آنطور که تصور می کرد نمی تواند برگ برنده مذاکره بشمار برود.
4. در همین راستا، رد صلاحیت های گسترده شورای نگهبان برای انتخابات مجلس آتی، حتی به قیمت از دست دادن آرای عمومی معنادار می شود. این شکل دستچین کردن نمایندگان نشان از عزم نظام برای سوار کردن هرآنچه از طرفداران و وابستگان دارد به قصد بزرگ و یکپارچه نشان دادن حاکمیت در مذاکرات ناگزیر پیش رو.
آیت الله خامنه ای و مشاوران می دانند که این بار سیرک "بد و بدتر" به هیچ عنوان کارگشای مشارکت مردمی نیست خصوصا در انتخابات مجلس. و حتی چه بهتر که بجای نمایندگان میانه روی رای جمع کن، نمایندگان جناح راست افراطی منفور حتی با رای کم به صندلی های مجلس برسند. چرا که اولا هزینه کشاندن مردم جان به لب رسیده به انتخابات بسیار زیاد است. و ثانیا با اندکی دستکاری و معماری و تبلیغات انتخابات می توانند حداقلی از ظاهر را حفظ کنند و از سوی دیگر تاثیر 4 سال حضور نمایندگان ولایی در مجلس بمراتب بیشتر از چندروز آبروریزی مقطع انتخابات است (که بزودی مردم هم فراموش خواهند کرد!)

در کل آنکه حکومت در بلند مدت یک قدم دیگر بسمت استبداد ولایی سیدعلی خامنه ای پیش می رود به ناچار از مسیری که انتخاب کرده و در دوراهی فروپاشی از درون یا امتیاز دادن به دولتهای غربی با اولویت امریکا و دست کشیدن از شعارهای آرمانی/انقلابی -با اولویت اسراییل- راهی ندارد.
متاسفانه تفکر و نگاه مذهبی بر پایه دوقطبی حق و باطل و حلال و حرام و... شکل گرفته و علمای اسلام مگر تحت زور به هیچ راهی تمکین نمی کنند، و هیچ فضایی برای میانه روی و مذاکره وجود ندارد و تا لحظه سرکشیدن جام زهر -تحت فشار- یا مرگ، ایشان بر طبل آرمانها و تخیلاتشان می کوبند. دنیا هم کم کم زبان مذاکره با ملایان حاکم بر ایران را یاد گرفته است!


پی نوشت:
1. زمان مذاکره طبعا بعد از مشخص شدن نتایج انتخابات ریاست جمهوری امریکا خواهد بود، در سال آینده.

2. مشارکت در این انتخابات بشدت برای حکومت مهم و سرنوشت ساز است. حتی بنوعی آینده ایران در گروی این رای گیری است. شخصا با اینکه طرفدار عدم مشارکت در جهت رساندن پیام نارضایتی به حکومت و شاید تصمیم گیری متفاوت سران نظام هستم، اما نمی توانم و نمی خواهم که دیگران را به رای ندادن تشویق کنم. تنها می توانم توصیه کنم که اگر تصمیم به مشارکت دارید، به آینده خود و نسل های آینده بیاندیشید و به کاندیدایی رای دهید که اندکی کمتر بد باشد!