مشکلات "جمهوری اسلامی" ایران


این روزها بطور تصاعدی حکومت برای خودکامگان سخت تر می شود و جمهوری اسلامی هم از این وضع مستثنی نیست.
در همین عمر کمی بیش از 3 دهه جمهوری اسلامی، برخورد با مخالفان حکومت بسیار سخت تر و هزینه دار تر میشود. بطور خاص اشاره دارم به قتل "ستار بهشتی" فردی عادی و کم برخوردار از تحصیل و زندگی مانند میلیونها ایرانی دیگر، بدون هیچ رانت و امتیاز ویژه.
اما برخورد با وی بدلیل نوشتن وبلاگ و البته هوشیاری خانواده اش (که اغلب دست کم یا نادیده گرفته میشود). تبدیل می شود به یکی از چالش های حکومت پر چالش ایران. اتفاقی که کمتر از 20 سال پیش شاید همسایه وی هم خبردار نمیشد. حالا به بحث مجلس، دولت و قوه قضاییه بدل می شود حتی بدون واکنش های جهانی.

از طرف دیگر حکومت ایران جهت برخورد با قضیه تنها به تنگ تر کردن فضای تنفسی شهروندان و البته دست آویزی به دروغ متوسل میشود و سعی میکند هر روز خط قرمز ها را تنگ تر کند. گرچه که راه دیگری برای بقای رژیم فعلی خامنه ای با محتوای جمهوری اسلامی باقی نمانده اما دقیقا این روش نتیجه معکوس میدهد چرا که با کوچک تر شدن خط قرمز ها. افراد نزدیک به خط قرمز دوحال بیشتر برایشان نمی ماند یا آنکه با تعطیل عقل -گرچه چندان بهره ای هم ندارند- و بیان حرفهای افراطی تر وضعیتشان را حفظ کنند و خود را در جمع کوچکتر سوار بر اسب قدرت نگه دارند یا ضمن آنکه احساس خطر از بیرون افتادگی از حلقه قدرت میکنند، توان تعطیل مغز را ندارند و بناچار از ترس عقوبت بیرون ماندگی دست و پا زده و تلاش می کنند.
نمونه های افراد اول را در تمامی خبر گذاری های حکومتی می توانید ببینید از بیان کرامات خامنه ای توسط روحانیون مانند ارشد یزدی گرفته تا مصاحبه های اغلب نمایندگان مجلس جهت ابراز خاکساری و سرسپردگی به شخص خامنه ای. اما افراد گروه دوم بیشتر شناخته شده هستند از راس آنها احمدی نژاد تا برادران لاریجانی و پسر مطهری معروف.

و اینگونه هست که روز به روز اوضاع مملکت اعم از اقتصادی و سیاسی و  اجتماعی و .... به هم میریزد. چرا که حتی رییس جمهور فعلی نیز حتی جان خودش را بعد از اتمام دوره اش در امان نمیبیند پس تلاش میکند که برای حفظ بقا هم که شده وقتی میبیند دیگر توان بازی ندارد میز بازی را چپه کند. و همانطور که در کلام مداحان اطراف خامنه ای میبینید رییس جمهور فعلی جمهوری اسلامی هم میشود اپوزیسیون! و برانداز.
قطعا طولی نمی کشد که "جمهوری اسلامی" که از ابتدا اسمش با تناقض معنایی همراه است و دچار تناقض های پی درپی است از هم بپاشد. خصوصا امروز که حتی احمدی نژاد - شخص دوم مملکت- هم در جهت واژگونی می کوشد.

نکته آخر اینکه،
در این میان تحریم ها تنها اثر کاتالیزوری دارند نه بیشتر چرا که ایران مملکت بزرگی هست و مردمی بدون هیچگونه استاندارد زندگی دارد. پس علی القاعده شدید ترین تحریم این مملکت حداقل دهها سال زمان میبرد تا اثر کند (اگر که تازه اثر کند!) مثلا تحریم مطلق ناوگان هوایی. که بعد از 33 سال چندان فشاری خرد کننده ای ایجاد نکرده است.
بنابر این فردا تبلیغات حکومت های خارجی علی الخصوص امریکا جهت تاثیر تحریم ها در فروپاشی جمهوری اسلامی چندان محلی از اعراب ندارد.

هیچ نظری موجود نیست: