یک سال دوری از وبلاگ و گردگیری دوباره!


امروز یک سال از آخرین پست قبلی می گذرد و خب در طول این مدت حوادث زیادی رخ داده است. با این گرایش که برآیند اتفاقات جهت رکود و منفی داشته اند در کوتاه مدت و قطعا روندی از بهبود و ثبات در بلند مدت. البته نیاز به شکافتن این مطلب هست که دقیقا منظور چیست و مصداق بیرونی این صحبت کدام است. که در دنباله مطالب سعی میکنم به ان هم بپردازم در پست های بعدی.
اما برای آغاز دوباره بهتر است نگاهی گذرا به اتفاقات اخیر بیاندازیم که البته کمی هم مشوق من بودند در نوشتن دوباره و گردگیری کردن این خانه. از مسائل اقتصادی و مشکلات تحریم ها و به تبع آن مشکلات اجتماعی و امنیتی گرفته تا بی هدفی و گیجی مسئولان جمهوری اسلامی و حوادث منطقه ای و جهانی.

شاید روزی که انگیزه نوشتن را از دست دادم بیشتر مشکل شخصی ام ناشی از رکود ناشی از ثبات شرایط در وضعیت بد بود که سیستم با شیبی ثابت به سمت سقوط میرفت. و دیگر حضور و عدم حضور وبلاگی چون من تاثیری روند اجتماعی نداشت. و بیشتر شاید از باب خبر رسانی اهمیت داشت. که دیگران بهتر و کاملتر این وظیفه را انجام می دادند.
اما امروز بنا بر شواهد و البته حسی که دارم حضور هر فرد در جامعه چه مجازی و چه واقعی پر اثر و مایه تغیراتی خواهد بود.
حالا اینکه تشخیص امروز من مصادف شده با یک سالگی دوری -از وبلاگ- کاملا تصادفی هست. در سالگرد دوری از وبلاگ -اگه نگم سالمرگ!- بنا به یمن ماجرا شاید!

به هر صورت خوشحالم که باز هم اینجا هستم و امیدوارم بتوانم نقشی هرچند کوچک در جامعه ایرانی داشته باشم. تا چه پیش آید...

سخنی از حافظ:

بر سر آنم که گر ز دست برآيد     دست به کاری زنم که غصه سر آيد

هیچ نظری موجود نیست: