چرا "مناظره تلویزیونی" توهین به شعور ایرانی نبود؟


برنامه ای به اسم مناظره 8 نفره کاندیداهای ریاست جمهوری برگزار شد که البته بیشتر از مناظره، "مقایسه کاندیداها در پاسخ به سوالات مجری" بود.
فراتر از محتوای و نوع سوالات، این شکل از "مناظره" (یا بهتر بگویم "مقایسه") در فرهنگ ایرانی بیشتر به عنوان مسابقه یا پرسش اطلاعات عمومی شناخته می شود. و با توجه به انتظار شرکت کنندگان و بینندگان از یک مناظره چند نفره، این شیوه مقایسه "توهین آمیز" تلقی شد و مورد تمسخر قریب به کل مردم قرار گرفت.

در اینجا نمی خواهم از شیوه این "مقایسه" دفاع کنم چرا که اولا نسبتا ناقص بود و ثانیا فرهنگ و انتظار ایرانی را در نظر نگرفته بود، اما انتقادهای بی اساس را هم صحیح نمی دانم. اتفاقا این شیوه "مقایسه" و "پرسش های اساسی" همراه با غافلگیری کاندیداها نشان داد که چه کسانی می خواهند سکان هدایت کشور را در دست بگیرند و روحیات و تصورات آنان چیست. (خصوصا بخش تصویری مقایسه که برداشت آزاد بود و به قول شاعر "هرکسی از ظن خود شد یار من" را به خوبی نشان می داد). جالب اینکه خیلی از کاندیداها خود را برای یک بحث 8 نفره آماده کرده بودند و تعداد زیادی کتاب و جزوه و تبلت!(شاید برای بگم بگم!) با خود همراه داشتند اما هنگام غافلگیری و بداهه گویی نیات درونی و شخصیت شان بهتر آشکار شد. اینکه اکثر آنان علیرغم شعار "شفافیت و پاسخگویی" از پاسخ به صریح ترین "سوالات مهم" طفره رفتند تا اینکه چقدر شخصیت مستقل دارند یا حرف دیگران را تکرار می کنند.

به نظر من حتی همین ناهمگونی میان انتظارات شان و اتفاقات رخ داده شاخص خوبی برای سنجش ایشان بود. خصوصا هنگامی که همگی احساس کردند که به شخصیتشان توهین شده، اما اغلبشان "به روی خودشان نیاوردند" و 3 نفری هم که اعتراض کردند در حد بسیار محافظه کارانه و تحت تاثیر رفتار همقطارانشان بود، خصوصا محسن رضایی. شاید کسی از حدادعادل، ولایتی یا جلیلی انتظار اعتراض نداشت چرا که همگی از وابستگان درجه یک حاکمیت -خامنه ای- بودند، اما از قالیباف انتظار می رفت که با توجه به ژست های مدرن انتخاباتی اش موضع گیری نسبت به این رفتار توهین آمیز داشته باشد - که نداشت- و شاید معمای ائتلاف او با حدادعادل و ولایتی در اینجا پاسخ داده شد.

رفتار و پاسخ های تعدادی از کاندیداها شبیه تصوری بود که همه از آنان داشتند، مثلا حدادعادل، جلیلی و ولایتی دقیقا همان کسانی بودند که از قبل شناخته می شدند. اما افراد دیگر مانند عارف، قالیباف و روحانی برخلاف تصور عامه ظاهر شدند.
عارف که از تحصیلات عالیه برخوردار است و حداقل 4 سال معاونت ریاست جمهوری را در کارنامه دارد، در فهم یک تصویر نسبتا واضح آچمز شد. قالیباف برخلاف وجهه مدیریتی اش آنچنان درگیر تلاش برای "صحیح ترین پاسخ ها" بود که شکل و ماهیت برنامه و جایگاه خود را گم کرده بود و باز هم امتیاز از دست داد، و روحانی که در برنامه اول تلویزیونی اش محکم شروع کرده بود کاملا خسته و منفعل حرف های دیگران را تکرار می کرد.
در این میان رضایی با تجربیات مناظره های 4 سال گذشته کاملا آماده در این به اصطلاح مناظره حاضر شده بود که نتوانست خود را عرضه کند و -همانطور که بیان کرد- اندک اعتراض او هم به این غافلگیری اش بود. و علیرغم مناصب بالای فرماندهی اش نشان داد که بدون "فکر قبلی" و "کلیشه" چندان نمیتواند آنی و محکم تصمیم بگیرد. و غرضی تنها کسی بود که -مانند کل برنامه ریاست جمهوری اش- کلا این برنامه را هم چندان جدی نگرفته بود و خصوصا بعد از اعتراض های دیگران، عامدا با زبان طنز به همه سوالات پاسخ داد و چون نوبت پاسخ او قبل از قالیباف و ولایتی بود این سخنان طنزش در کلام این دو نفر به "شکل جدی" ترجمه و تکرار می شد!

بعید می دانم که در صدا و سیمای دولتی آنقدر "عقلانیت و مدرنیسم" حاکم باشد که این تغیر مسیر را با آن بتوان توجیه کرد و بیشتر به شیطنت های حزبی و گروهی و در کل حاکمیت شبیه بود برای تخریب بیش از پیش جایگاه رییس جمهور -در قالب فرهنگی ایرانی-، اما همین نیت شوم تبدیل به محل آشکار شدن ماهیت کاندیداها و همزمان سخیف شدن انتخابات و مشارکت مردم شد.

خیلی ها این برنامه را توهین به شعور ایرانی تفسیر کردند اما اعتقاد دارم که توهین به شعور ایرانیان هنگامی شده است که سایر سلیقه ها و مدیران حتی اجازه شرکت و نام نویسی در انتخابات را ندارند و تنها افراد خودی از فیلتر "شورای نگهبان" خارج می شوند. این برنامه تنها آینه ای بود که نقش زشت "خودکامگی" و بی کفایتی نامزدهای ارشدترین مقام اجرایی ایران را نمایش داده است.

هیچ نظری موجود نیست: