افزایش جمعیت مهلک ترین تصمیم جمهوری اسلامی


اخیرا ویدئوهای اظهارات روحانیون و مسئولین مختلف مربوط و نامربوط کشوری در رابطه با افزایش جمعیت، دستمایه خنده مخاطبان و البته اندوه ناشی از حاکمیت چنین تفکرات نازلی در ایران شده است. حتی سخنان رهبر عظیم الشان انقلاب که در جمع ماماها در حال تبین "جزییات زایمان" و "شیوه فرزند آوری" هستند بیشتر به طنز شبیه است تا نصیحت!

اینکه چرا ناگهان آیت الله خامنه ای تغیر موضع داد و شروع به توصیه برای افزایش جمعیت کرد، در ذات دشمن زایِ جمهوری اسلامی نهفته است. بعد از ربع قرن حاکمیت نامتوازن آیت الله خامنه ای و نگرانی هرروزه او از سقوط حاکمیتش، وی سیاست های مختلفی را برای تقویت شرایطش در پیش گرفته است. شاید آشنا ترین و مهم ترین سیاست دفاعی اش، سرمایه گذاری بی حساب و کتاب او بر ساخت نیروگاه هسته ای -بخوانید "بمب هسته ای"- بود/است. اما با فرسایشی شدن پروژه و احتمال شکست نه چندان دور آن، چشم به دیگر راهکارها دارد. او یکراست به سراغ سخت ترین و پایدار ترین سیاست دفاعی و بقایی رفته است که بتواند عمر "جمهوری اسلامی" را تضمین کند، یعنی افزایش جمعیت.

این سیاست افزایش جمعیت که نادانانه بر آن تاکید می شود، درست است که از نظر دفاعی و استراتژیک موثر و مهم است؛ و اگر  همزمان با توسعه اقتصادی و همراه با توسعه زیر ساخت های رفاهی باشد، می تواند باعث توسعه و شکوفایی اقتصادی شود. اما -این اما مهم هست!- وضعیت امروز ایران کوچکترین نشانی از توسعه اقتصادی و رفاهی ندارد. و حتی برای جمعیت فعلی هم چشم انداز روشنی موجود نیست.

از نظر معیشتی و اقتصادی، رکود سراسری همراه با رشد منفی اقتصاد در سالهای اخیر، به فقیرتر شدن خانواده ها، گسترش بیکاری و به تبع آن افزایش ناامنی دامن زده است. به اعتراف آمارهای رسمی، وضعیت جرایم خُرد و تن فروشی زنان افزایش یافته و روز به روز افراد بیشتری ریسک مجازات های سنگین اسلامی را با کسب چند ده هزار تومان پول عوض می کنند.

علت -مغفول مانده- وضع فعلی هم علاوه بر تحریم و سوء مدیریت اقتصادی، ورود جمعیت عظیم دهه 60 به بازار کار و زندگی است. سیاست افزایش جمعیت غلطی که تحت تاثیر تعالیم ایدئولوژیک و شرایط جنگی گرفته شد. درحالی که هیچ فکری برای آینده این جمعیت رو به رشد نشد و در آن زمان  شاید تنها تصمیم صحیح گرفته شده تشویق و تبلیغ کنترل موالید بود، که برای کشوری در سطح ایران موفقیت آمیز قلمداد می شود.

امروز این جمعیت کثیر خود در سن فرزند آوری قرار دارند و خود به خود شاهد افزایش جمعیت زیادی خواهیم بود. این تبلیغات مضاعف تنها می تواند ایران را با شرایط غیر قابل برگشت و تاثیرات مهلک و ابدی جمعیت زیاد قرار دهد. اتفاقی که برای خیلی از کشورهای توسعه نیافته و درحال توسعه افریقایی و آسیایی افتاده است. کشورهایی که علیرغم کمک های بین المللی و توسعه اقتصادی، به دلیل جمعیت زیاد، با فقر، بیماری و بیسوادی دست به گریبان اند و نمی توانند سطح رفاه اجتماعی یا سرانه درآمد و بهداشت خود را بالا ببرند.

البته بعید است که رهبر 75 ساله نظام، چندان نگران وضع مردم ایران در چند ده سال آینده باشد، و بیشتر درحال مقایسه شاخص های استراتژیک ایران و کشورهای "دشمن افکار خود" بر روی کاغذ است.

جدا از کلیه شاخص های استراتژیک و اقتصادی، زیست بوم ایران -فلات ایران- نمی تواند پاسخگوی رفع نیازهای اولیه حیات انسانی مانند "آب" این جمعیت باشد؛ و مشکل افزایش جمعیت بغیر از گسترش فقر اقتصادی و فلاکت عمومی، باعث تخریب محیط زیست بطور پایدار خواهد شد. همانطور که امروز براثر برداشت بی رویه آب، بسیاری از دریاچه ها یا خشک شده اند یا درحال خشک شدن هستند. همینطور کمبود آب، گسترش بیابانها را تشدید خواهد کرد و این عامل بر کاهش زمین قابل کشت، کاهش تولیدات کشاورزی و کمبود غذا اثر مستقیم خواهد داشت. در نتیجه آن، استقلال غذایی کشور برای همیشه از بین خواهد رفت و دولت برای همیشه ناچار به واردات عمده غله و مواد غذایی مصرفی همان جمعیت کلان کشور خواهد بود.
حتی عده ای از محققان زیست محیطی اعتقاد دارند که جمعیت 77 میلیونی امروز، بسیار بیشتر از ظرفیت شکننده اقلیمی -و آب- ایران است و برای نمونه تغیرات زیست محیطی؛ خشک شدن رودخانه ها و دریاچه ها و روند رشد کویر مرکزی را نشان می دهند. مشکلاتی که علاوه بر کمبود آب، کیفیت آب را هم شامل می شود.

با همه این توصیفات جای امیدواری هست که تبلیغات افزایش جمهوری اسلامی به دلایل زیر نتواند در عمل اجرا شود:

اول- سطح بالای تنفر عمومی و بخصوص زنان از جمهوری اسلامی-به نماد آیت الله خامنه ای- است. دلیل عمده آن هم زنانی هستند که از یک سو مورد نگاه "زن ستیزانه" حکومت قراردارند و بطور کلی با محدودیت ها و تحقیرهایی مانند حقوق اسلامی، حجاب اجباری، سهمیه های تحصیلی؛ کار و... مواجه اند، و از سوی دیگر مسئولیت اصلی فرزند آوری را برعهده دارند، که بدیهی است کمتر اهمیتی به این سخنان نخواهند داد.
دوم- آگاهی زنان و جوانان از عواقب و مشکلات بزرگ کردن فرزندان و سایر ابعاد کلان جمعیتی که خود متولدین دهه 60 با آن مواجه بوده اند و حداقل رویای داشتن زندگی بهتر برای فرزندانشان دارند که باعث می شود تبلیغات حکومت تا حد زیادی خنثی شود. حتی در جمیعت قلیل طرفداران حاکمیت.
سوم- شرایط مالی خانواده ها جایی برای فراغت والدین باقی نگذاشته که بخواهند به مسئله بچه دار شدن فکر کنند. امروزه زنان خانواده نیز پا به پای مردان مجبور به فعالیت اقتصادی و درگیر تامین نیازهای اولیه زندگی هستند و فرصتی برای مادر بودن باقی نمانده است. همه اینها بجز هزینه های سرسام آور نگهداری و بزرگ کردن بچه است که به خانوار تحمیل می شود.
چهارم- شرایط بحرانی فعلی زیست محیطی مانند کمبود آب است که همین امسال هم بیش از 500 شهر را به وضع بحرانی فرو برده است و مشکلات تهیه نیازهای اولیه زیستی -برای دولت- ترمز شدیدی بر سیاست های افزایش جمعیت خواهد بود.

نکته امیدوار کننده دیگر، وضعیت اقتصادی جمهوری اسلامی است که به هیچ عنوان درحدی نیست که بتواند از اهرم مشوق های مالی برای اجرای این سیاست های نابخردانه استفاده کند و تنها چهره خندان روحانیون مبلغ و اوامر ولی امر مسلمین ضامن اجرایی طرح شده است!

پی نوشت:
1- نگرانی های اقتصادی از کاهش نیروی کار در 30 سال آینده، (زمانی که کار باشد اما کارگر نباشد)  براحتی با پذیرش مهاجران کارگر قابل رفع است، و این بهانه کمترین اهمیت را در سیاست گذاری جمعیتی ندارد. فراموش نشود که با 40 میلیون بیکار و اقتصاد زمین گیر این تصور بیشتر به یک افسانه شبیه است!
2- برای مطالعه جزییات بیشتر در زمینه تاثیرات اقتصادی جمعیت و شرایط کشورهای مشابه می توانید به این مقاله سری بزنید.

3- تصویر احتمالی کودکان ایرانی در آینده که حاکمیت می خواهد با رسیدن به جمعیت 150 میلیون نفری ایجاد کند:
(کودکانی که بجز تلاش برای یافتن غذا، روزانه باید بدنبال جرعه آبی برای رفع تشنگی باشند.)

۱ نظر:

ناشناس گفت...

مرگ بر الله
مرگ بر محمد
مرگ بر اسلام
مرگ بر آخوندها (بلند)

«مسلمانان سابق»