سعید طوسی و پروژه بی آبرویی از نظام

بدنبال حوادث اخیر در کشور که تقریبا با اعتراضات گسترده مردم آغاز شده است. یک رشته حوادث کاملا غیر معمول در تاریخ جمهوری اسلامی که سنگین ترین ضربات پیوسته به رکن اصلی نظام -رهبری- جمهوری اسلامی می توان قلمداد کرد.
چند هفته ای از خبر شکایت از آیت الله هاشمی شاهرودی بیمار و بستری در آلمان و بی آبرویی فرار او نمی گذرد که بدنبال خبر مجازات پزشک تیم المپبک امریکا به 175 سال زندان بدلیل دستمالی دختران ورزشکار، قوه قضاییه ایران خبر از تبرئه قاری معروف بیت رهبری از اتهامات تجاوز به پسربچه ها منتشر می شود.

این خبر در حالی اعلام می شود که خود این فرد به اعمال تجاوزکارانه اش اعتراف کرده و تقریبا شواهد مستندی در دست است برای اثبات محکومیتش. اما ظاهرا پرونده شکایت از او از مجرای قانونی خود خارج شده و بعد از سالها بیرون از جریان دادرسی بودن، به یکباره با حکم تبرئه جامعه را در بهت فرو می برد.

محمود صادقی -نماینده مجلس- خبر می دهد که نزدیکی او به بیت رهبری باعث انحراف پرونده اش از روال عادی بررسی شده و بقولی پارتی بازی در رده بالای نظام و درون قوه قضاییه صورت گرفته است. این خبر علاوه پرده برداری از شنیع ترین افراد نزدیک به آیت الله خامنه ای، ضربه ای هم به قوه قضاییه تحت نظر آیت الله لاریجانی است که در حال صدور احکام محکومیت معترضان به نظام فاسد ولایت فقیه است.

انتشار این خبر در این بازه زمانی به نظر تصادفی نمی رسد. همانطور که افشای اسناد بکلی سری نظام راجع به مشروعیت رهبری آیت الله خامنه ای و همه را در یک امتداد "مشروعیت زدایی از رهبر" می توان بررسی کرد.
زشتی و قبح تجاوز به کودکان قابل ترجمه و توجیه حتی برای وفادارترین افراد به نظام و رهبر ایران هم نیست. و پایین کشیدن آیت الله خامنه ای از صندلی جایگاه معصوم که چندی بود ملقب به لقب "امام خامنه ای" شده بود است.

از سوی دیگر، مرگ مشکوک هاشمی رفسنجانی، به عنوان جایگزین و گزینه رهبری بعد از آیت الله خامنه ای، باعث شد که مقام ولیعهدی، بی سمت بماند. نه افرادی مثل علم الهدی، مصباح و مکارم شیرازی مقبولیت مردمی دارند برای جایگزینی و نه مراجع تقلید -حقیقی- علاقه و انگیزه ورود به سیاست در سطح گرفتن رهبری نظام.
با توجه به اینکه شخص رهبر حتما باید معمم و البته دارای توان رهبری باشد، یکی از مهمترین گزینه ها هاشمی شاهرودی بود که با این شکایت در آلمان و فرار او وجه اش از بین رفت. مابقی جانشینان فعلی رهبر مثل ابراهیم رییسی (که به نظر می رسد مورد نظر خود شخص خامنه ای هم بوده است) و صادق لاریجانی پیشاپیش مقبولتشان را از دست داده اند. تنها گزینه باقی مانده معمم و محبوب باقی مانده -فعلی- شخص حسن روحانی است.
باید دید که در آینده نزدیک چه بر سر او خواهد آمد.

پی نوشت:
1. دوگزینه مجتبی خامنه ای و حسن خمینی گزینه های بسیار ضعیف و ناآشنا برای مردم هستند که به دلیل سرگذشت پدرانشان بخت چندانی به رهبری و اقبال عمومی ندارند.
2. از سوی دیگر و معیشت، هم زمان با بدتر شدن وضع اقتصادی، هیچ چشم اندازی (مثل برجام) برای مردم وجود ندارد. خصوصا که امریکا و سایر قدرتهای جهان هم توجهشان را از ایران برداشته اند و این سکوت مرگبار جامعه، تجمع پتانسیلی برای تغیر از سمتی خواهد بود که هنوز قابل پیش بینی نیست.

هیچ نظری موجود نیست: