آرگو، اسکار و سیاست


جایزه اسکار 2013 امسال به فیلم آرگو داده شد. این فیلم که برداشتی از ماجرای گروگانگیری کارکنان سفارت امریکا در سال 1358 در تهران است توانست جایزه بهترین فیلم را از آن خود کند. اما امسال برخلاف رویه گذشته اعلام برنده جایزه اسکار را بانوی اول امریکا یعنی میشل اوباما انجام داد.

طبیعی است که مناقشات هسته ای ایران و مشکلات سیاسی منطقه این نکته را برجسته کند که انتخاب فیلم آرگو دلایل سیاسی داشته است. خصوصا که انتخاب این فیلم با حضور همسر رییس جمهور امریکا انجام شده است.
باید این نکته را در نظر گرفت که انتخاب فیلم های سینمایی توسط افرادی انجام می شود که مانند من و شما انسان هستند و ناگزیر تحت تاثیر محیط و اتفاقات پیرامون. همانطور که ما -ایرانیان- از دیدن صحنه های فیلم آرگو به دلیل نشان دادن ایرانیانی خشن یا ساده لوح برآشفته می شویم. این افراد نیز در زندگی روزمره خود بارها نام ایران را شنیده و می شنوند.

برخلاف نظر عمومی -ایرانی- و اولین واکنش های رسانه های جمهوری اسلامی که حضور میشل اوباما را نشانه ای از سیاسی بودن انتخاب برترین فیلم امسال بیان می کنند. به نظر من این کاخ سفید و شخص اوباما بود که از این اتفاق -برگزیده شدن فیلم آرگو- استفاده تبلیغاتی و سیاسی کرد. چرا که در اسکار هیئتی 6000 نفره رای خود را بصورت مخفی بیان می کند و تنها اعلام نتایج می ماند و مراسم اهدای جوایز که بصورت عمومی برگزار می شود.
نوع حضور میشل اوباما -که بصورت تله کنفرانس بود- هم نشان می دهد که این قسمت از برنامه مانند وصله ای به سایر قسمت ها چسبانده شده بود، و برنامه ای از مدتها قبل برای حضور وی فراهم نبود.
به عبارت دیگر اگر فیلم دیگری مورد انتخاب قرار می گرفت بعید بود که باز هم اعلام آن توسط همسر اوباما انجام میشد.

در نهایت آنکه شاید بخاطر حجم حضور ایران در صدر اخبار دنیا و تحلیل ها و مسایل ناشی از آن مسایل ایران حتی در حوزه های دیگر مانند هنر سینما در ضمیر ناخودآگاه رای دهندگان اسکار باشد اما اینکه صرفا انتخاب آرگو بخواهد نشان دهنده یک مساله صرفا سیاسی باشد بی معنی است چرا که این فیلم صرفا برداشتی از ماجرای تسخیر سفارت امریکا و گروگانگیری است (به شکل هالیوودی) و نه چیزی را سفید و نه سیاه نشان نمی دهد (برخلاف فیلم هایی مانند 300 که سیاه نمایی عمدی در آنها است).

البته این نکته هم باید در نظر گرفته شود که کل دیدگاه امریکایی نسبت به مساله تسخیر سفارت امریکا در سال 1979 بسیار منفی و سیاه تر از چیزی است که ما -ایرانیان- از خاطرات آن سال به یاد داریم. و منفی تر بودن تِم فیلم در جامعه امریکایی -که رای دهندگان هم عمدتا از آن هستند- اصلا دیده نمی شود. شاید اگر روایت ایرانی مشابه از فیلم وجود داشت در مقایسه این تفاوت به چشم میرسید. مانند عمده فیلم هایی که در مورد آلمان نازی و جنگ جهانی دوم تاکنون در جهان ساخته شده است.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

سلام، ممنون، مطلب خوبی بود، من با نظرت تا حدید زیادی موافقم. موفق و شاد باشی همیشه