نبود آمار، علت بقای جمهوری اسلامی


باز هم 22 بهمنی دیگر گذشت و طرفداران حکومت از شرکت میلیون ها نفر در راهپیمایی های انقلابی خبر دادند و مخالفان حکومت تعداد راه پیمایان را چند هزار نفر شمردند.
این موضوع تکراری بهانه ای شد تا نگاهی به یکی از عوامل اصلی بقای جمهوری اسلامی بیاندازم، آمار.

سالهاست جمهوری اسلامی بدون ذره ای تردید تبلیغ می کند که مخالفان حکومت در اقلیت محض هستند و طرفداران "جمهوری اسلامی" در اکثریت مطلق. این پروپاگاندای رسانه ای باعث شده که حکومت هم بتواند مخالفان داخلی و ایرانی خود را ساکت و سرکوب نماید و هم در مقابل کشورهای خارجی خود را نماینده حقیقی مردم ایران معرفی کند و با آنان تعامل داشته باشد.

در ایران امروز هیچ کس نمی داند که طرفداران حقیقی"نظام جمهوری اسلامی" چند نفرند؟ (یا مثلا چند درصد مردم با حجاب اجباری زنان موافقند.) افراد مختلف با جهت گیری های فکری متفاوت، ارقام مختلفی را تخمین می زنند. مثلا تعداد طرفداران حکومت در بازه ای از 20 میلیون نفر تا 100 هزار نفر برآورد می شوند. بدیهی است که این گمانه ها بسیار پراکنده و فاقد ارزش محاسباتی هستند.
نداشتن عدد و رقم صحیح باعث شده که حکومت به عنوان تنها متولی آمارگیری رسمی کشور هر عدد متناسب با میل و منافع خود را اعلام نماید. و بدون شک، طرفداران خود را بسیار بزرگتر از چیزی که در حقیقت هست نمایش دهد.
البته مشکل آمار نادرست، از دوعامل فرهنگی دیگر هم ناشی می شود:
1- پنهان کاری ذاتی ایرانی ها -که عادت دارند در هر محیط به شکل محیط خود را نمایش دهند و باعث نامعتبر شدن هر "نمونه برداری" شوند.2- تفاوت فکری و فرهنگی زیاد بین اقوام و جمعیت های ایرانی که قابلیت هرگونه تخمین و تعمیم را از بین می برند. (تفاوت فکری شهرنشینان و روستا نشینان، تفاوت قابل توجه نظرات اقوام مختلف ایرانی، ترک، فارس، عرب و...)

باید توجه شود که منظور از "آمار" سرشماری تک تک افراد یک جامعه، و "نظرسنجی" نوعی نمونه برداری کوچک و تعمیم نتایج آن به کل جامعه است.

دنیای حقیقی

شاید تنها پادزهری که می تواند کل سیستم رسانه دروغ پرداز چنین حکومت های توتالیتری را خنثی کند حضور فیزیکی مردم در خیابان هاست. به همین جهت است که جمهوری اسلامی به شدت تلاش می کند از هرگونه تجمع مردمی جلوگیری کند. چرا که اولا حضور فیزیکی مردم معترض در خیابانها -از سوی هیچ حکومتی- قابل انکار نیست، خصوصا آنکه امروزه ابزار مختلف تصویر برداری و مخابره اطلاعات بسیار همه گیر شده است. و ثانیا به شکل مفتضحانه ای نداشتن پایگاه مردمی حکومت افشا خواهد شد.
تبعات نداشتن پایگاه مردمی برای هرحکومتی معادل سرنگونی آن است. چرا که در جهان دموکراتیک امروز تنها عامل مشروعیت دهنده به حکومت ها "خواست مردم" است. و حتی دیکتاتور ترین حکومت ها هم تلاش می کنند که نشان دهند  طرفداران بسیاری دارند.( حتی در کره شمالی هم تظاهرات خودجوش مردمی در حمایت از کیم جونگ اون برگزار می شود!)

از تبعات نداشتن پایگاه مردمی می توان به حضور 3 میلیونی مردم معترض تهران در 25 خرداد 88 و به دنبال آن تضعیف شدید اعتبار "جمهوری اسلامی" در عرصه جهانی، که باعث شد حکومت زیر سنگین ترین تحریم های اقتصادی قرار بگیرد اشاره کرد. و نتیجه آن شود که امروز "رهبر معظم انقلاب" دستورکار حکومت را "نرمش قهرمانانه" -به معنای عقب نشینی از مواضعش چندساله اش- تعیین کند.
البته در بعد داخلی تنها همان راهپیمایی عظیم مخالفان کافی بود که "خطر فتنه 88" بعد از سالها همچنان بحث داغ رسانه های حکومت باشد، تمامی آمارهای حکومتی به چشم تردید نگریسته شوند و سران خودی نظام تا آخر عمر در حبس نگه داشته شوند.

جالب اینکه هر دو گروه حاکم در ایران بر اهمیت مشروعیت مردمی تاکید دارند، تنها تفاوت آنها در این است که طرفداران رفسنجانی و البته دولت روحانی بر جلب نظر حقیقی مردم تاکید دارند. اما طرفداران خامنه و گروه های تندرو اولا نداشتن مقبولیتشان را قویا انکار می کنند و ثانیا به تبع آن به شیوه های کاذب و آمار سازی سعی در نشان دادن حمایت مردمی دارند.

دنیای مجازی

با توسعه اینترنت، افزایش کاربران و گسترش شبکه های اجتماعی، فضای مجازی محل دیگری شده برای قدرت نمایی مخالفان و موافقان حکومت، البته با ضریب اهمیت کمتر. بی جهت نیست که آیت الله خامنه ای/ نظام تاکید بسیاری بر توسعه "کاربران اینترنتی کاذب طرفدار حکومت" با عنوان "افسران جنگ نرم" دارد. و به عنوان شغل رسمی از آنها می خواهد که "محتوا" تولید کنند! به عبارت دیگر به طرفداری از حکومت کامنت بگذارند و مطلب بنویسند.
در همین راستا ارگان هایی تاسیس شده اند که وظیفه اصلی آنها این است که نشان دهند "طرفداران نظام جمهوری اسلامی" کم نیستند.

"نظام" با انحصار رسانه، ممنوعیت نظرسنجی های خصوصی، ممنوعیت اعلام نتایج هرگونه آمار دولتی، دروغ های رسمی به اسم "سیاستگذاری"، تشکیل "سپاه سایبری" و بکارگیری تمامی تکنولوژی های موجود جهت بزرگنمایی استفاده می کند تا طرفداران خود را زیاد نمایش دهد و البته چندان ناموفق هم نبوده است. شاید بزرگترین موفقیت حکومت این است که مخالفان از قدرت حقیقی خود بی خبر مانده اند و طرفداران روحیه مضاعف پیدا می کنند.

پی نوشت:
آمارهای کذب تنها به مسائل سیاسی محدود نیستند، مسائل اجتماعی مثل اعتیاد و خودکشی و..، اقتصادی مثل آمار تورم و قاچاق، بهداشتی مانند مبتلایان به ایدز و سقط جنین، مسائل انسانی مثل قربانیان زلزله یا زندانیان عقیدتی، آمارهای محیط زیستی و سایر حوزه ها هم شامل این سانسور و دروغ سیستماتیک هستند. که هرکدام فرصتی جهت بررسی جداگانه می طلبد.

هیچ نظری موجود نیست: