رابطه محکم اقتصاد و امید در سال جدید- آیا خامنه ای به سخنان خود باور دارد؟


سال جدید آغاز شد، با میراثی از مشکلات اقتصادی از سال و سالهای قبل. مشخص است که آیت الله خامنه ای چند سالی است که زنگ خطر اقتصاد را شنیده و هر سال -به تکرار- مساله اقتصاد را یادآوری می کند همراه با چاشنی سیاست و فرهنگ و غیره. اما نتیجه که نمی گیرد هیچ، اوضاع بدتر هم شده است.
اما امسال وضعیت اقتصاد متفاوت از همه سالهای گذشته است و بنا به پیش بینی قریب به یقین بدتر از همه سال ها خواهد بود و احتمال عبور هردولتی علی الخصوص دولت روحانی از آن کم است، مگر به کمک یک عامل و آن هم حضور و بقای "امید" در جامعه و صبر مردم.

اما اینکه چرا بدترین سال اقتصاد در پیش است (5 دلیل مهم):

1- اقتصاد داخلی- وضعیت تولید و گردش اقتصاد در داخل در بدترین حالت سالهای گذشته (منظور بعد از احمدی نژاد) است. چرا که تورم سرسام آور و افزایش هزینه ها از یک سو کمر تولید را خم کرده و از سوی دیگر -بر اساس سیاست دولت- ارزش دلار ثابت مانده و این به معنی افزایش هزینه تولید و ثابت ماندن نرخ فروش است. این وضعیت برای فروش داخلی هم مشابه است و سیاست ثبات قیمت ها همان فشار را بر بخش تولید وارد می کند، نتیجه آن کمبود تناوبی کالاها در بازار است. همین روند بعد از فاز دوم هدفمندی که، قیمت آب و برق و دستمزد و ... افزایش می یابد شدیدتر هم خواهد شد. این به معنی تعطیلی بیشتر کارگاه ها و تولید کننده ها خواهد بود. و بیکاری بخش بیشتری از اقشار جامعه. از سمت دیگر وضعیت ثبات سیاسی و اقتصادی هم هنوز به حدی نرسیده که سرمایه گذاران جدید به عرصه تولید وارد شوند، و حتی از زمان تصمیم گیری ایشان تا بهره وری و نتایج ملموس زمان زیادی صرف خواهد شد.

2- اقتصاد خارجی- با اینکه وضعیت اقتصاد جهانی در حالت بهبود و مثبت است اما در وضعیت روابط اقتصاد خارجی ایران، تحریم ها همچنان پابرجا هستند و بجز زمزمه هایی، عملا بایکوت اقتصادی ایران ادامه دارد و خواهد داشت. حتی -در بهترین حالت- اگر بعد از مهلت شش ماهه، ایران به توافق با غرب برسد-بخوانید کلا برنامه هسته ای تعطیل شود-، اولا برداشتن تحریم ها خود چند ماهی زمان خواهد برد و ثانیا بازگشت به دوران قبل از تحریم و رخنه در بازار جهانی بسیار سخت و زمان بر خواهد بود و حتی اگر همه چیز به درستی پیش برود حداقل چند سالی تا رسیدن به وضعیت بهبود اقتصادی زمان لازم است (حداقل تا پایان این دولت). پس سال آینده میراث دار سنگین ترین تحریم ها خواهد بود چرا که "تحریم های گذشته" اثراتش با گذشت زمان بروز می کند و روز به روز اثراتش بیشتر آشکار می شود. در عین حال برداشتن آنها -بجز اثر روانی- نتیجه فوری و عملی نخواهد داشت.

3- توقعات- روی کار آمدن دولت جدید و توافق های هسته ای انجام شده، نوعی خوشبینی و امید را در جامعه زنده کرده است که بعد از سالها انزوا و مشکلات مالی، بخشی از این خوشبینی به بهبود وضعیت اقتصادی برمی گردد. به عبارت دیگر همراه با تقویت "امید" در دولت تدبیر و امید، توقعات اقتصادی و مالی هم در مردم بیدار شده است در حالی که بالعکس دولت جناب روحانی امروز با فاکتوری از هزینه ها و خوشگذرانی های دولت سابق روبروست و در نهایت هنرمندی، می تواند بدهی ها و دیون دولت احمدی نژاد را صاف کند. مثلا رشد اقتصادی را -از منفی- به اندکی مثبت برگرداند یا تورم ناشی از نقدینگی "یارانه" و "مسکن مهر" را کنترل کند و البته باز هم قیمت حامل های انرژی مانند بنزین که زمانی قرار بود واقعی شود را دوباره واقعی کند!
متاسفانه "توقعات مردم" در دولت احمدی نژاد -بی دلیل- بسیار افزایش یافت و دولت جدید هم نه تنها حقیقت را نگفت که هم در زمان انتخابات آن را افزایش داد و هم امروز سکوتش مهر تایید محسوب می شود بر توقعات بیشمار مردم. درحالی که در واقع دست دولت بسیار خالی تر از پاسخگویی به "توقعات رشد یافته مردم" است.
دولت امروز در حدی ضعف اقتصادی دارد که برای پرداخت ماهانه 3500 میلیارد تومان یارانه نقدی، کمبود اعتبار داشته و بر روی انصراف مردم و حتی اقساط آزاد شده پول ایران بر اساس توافق ژنو حساب باز کرده است.
در این شرایط اندک پیام های آیت الله خامنه بر "ریاضت اقتصادی" هم نه از سوی هواداران و نه از سوی مردم و نه حتی از سوی خود او جدی گرفته نمی شود! (آیت الله همچنان به سخنان خود باور ندارد)

4- افزایش قیمت ها- بدهکاری و خزانه خالی، دولت حسن روحانی را ناچار از افزایش قیمت های حامل های انرژی و خدمات دولتی، همراه با کاهش (حذف) تعداد یارانه بگیران کرده است. این تحولات عملا موجب فقیرتر شدن مردم و افزایش دوباره قیمت ها خواهد شد. اگر افزایش مالیات ها را نیز اضافه کنیم، می شود گفت که مجموع این اتفاقات از زمان تحریم ها و کاهش سریع ارزش ریال بی سابقه است و موج این افزایش هزینه ها بر زندگی مردم انعکاس دوچندان خواهد داشت.

5- یکپارچگی حکومت- زاویه دولت حسن روحانی با آیت الله خامنه ای از روز تحلیف تا امروز کمابیش آشکار بوده است و حملات تمامی رسانه ها به دولت در اندک اقدام اقتصادی اش -تخصیص سبد کالا- نشانگر این است که در "روز سختی" سایر اجزای حکومت نه تنها در حمایت از دولت کمکی نمی کنند، بلکه مترصد فرصتی هستند که از نارضایتی مردم چماقی بسازند و بر سر دولت بکوبند. البته هوشمندی دولت روحانی آنجاست که پای آیت الله خامنه ای را به "اقتصاد مقاومتی" باز کرده و خواهد توانست سپری از آن بر حملات گماشتگان رهبر بگیرد. اما این سپر هم چندان کارا نخواهد بود چرا که حتی احمدی نژاد رویین تن و نورچشمی هم از تیر مخالفان در امان نماند، چه برسد به روحانی و دولتش، خصوصا که رهبر چماق "فرهنگ" را هم بدست هوادارانش داد که حتی اگر مستقیم نشود، غیر مستقیم بکوبند! خلاصه آنکه اجرای هر طرح کلان اقتصادی نه تنها به "انسجام حاکمیت" که به اتحاد مردم با حاکمیت هم نیاز دارد و حداقلی از این انسجام در شرایط امروز ایران دیده نمی شود.

به دلایل بالا، بعلاوه فساد و رانت گسترده بوجود آمده زمان احمدی نژاد و مقاومت رانت خوران -سپاه- برای به شکست رساندن دولت، با حمایت بیت رهبری، به مقصد رسیدن دولت بعید به نظر می رسد. چرا که حتی فرض کردیم که وضعیت تحریم ها در بهترین حالت برداشته شود که در عمل بعید می نماید.
تنها کورسوی دولت که احتمال موفقیت و عبور از سال جاری را ممکن خواهد کرد، برقرار نگه داشتن "امید" در مردم است. هرگونه احساس یاس (تاکید می کنم احساس) در مردم،  ناتوانی دولت در کنترل امور و یا از بین رفتن شیب هرچند کم بهبود اقتصادی به واکنش بیشتر مردم و بازار منجر خواهد شد و بلافاصله به سایر حوزه ها مانند جامعه و سیاست کشیده می شود که بجز سقوط دولت روحانی، سایر تبعات عظیم آن قابل پیش بینی نیست.

البته این "امید" می تواند تنها محدود به اقتصاد نباشد و سایر حوزه ها مثل سیاست، اجتماع، فرهنگ، دانشگاه ها و.. هم به حفظ آن کمک کنند. اما با یکدندگی آیت الله خامنه ای بر حفظ فشار همه جانبه بر مردم بعید است که دولت فرصت بیابد امیدی در سایر جنبه ها تزریق کند، گرچه احتمال ضعیفی هم هست که مانند "نعل وارونه" عقب نشینی هسته ای، علیرغم اظهارات نوروزی آیت الله خامنه ای، موضوع دخالت حکومت در مسایل اجتماعی و فرهنگی هم کمتر شود و حاکمیت یاری کند برای حفظ این "امید" باقی مانده به امید خلاصی از وضع موجود. در روزهای آینده احتمال این سیاست بیشتر روشن خواهد شد.

در نهایت آنکه اقتصاد تنها جایی است که در آن سیاستمداران نمی توانند دروغ بگویند. شاید در تبلیغات -یا حقیقت- ایران بتواند میمون یا حتی فضانورد به فضا بفرستد، موشک یا هواپیمای جنگی خارق العاده خلق کند، مرزهای دانش هسته ای و سایر علوم نادر را در نوردد. قوی ترین ارتش -گرسنه- جهان را داشته باشد. اما در واقعیت اقتصاد، نمی تواند قیمت دلار را فتوشاپ کند یا قیمت خانه و ماشین و خوراک را با نمایش کم کند. هر انسانی به هر درجه از ساده لوحی متوجه وضعیت اقتصادی و تفاوت حقوق و هزینه امسال با سالهای گذشته اش می شود. اینجاست که گزارش های وضع اقتصادی، رهبر مسلمین جهان را مجبور می کند که هر سال  "اقتصاد" را به همگان یادآوری کند. البته بدون باور به مشکل عظیم آن و با ارائه راه حل های نامربوط که اینجا بیشتر توضیح داده ام.

پی نوشت:
1- بدلیل اهمیت فوق العاده وضعیت اقتصاد در سال جدید و وضع وخیم مردم که نشانه هایش از شب عید پیداست، ترجیح دادم این موضوع را به عنوان اولین مطلب سال جدید منتشر کنم.
2- عرض تسلیت بابت درگذشت دکتر باستانی پاریزی، از فرهیختگان ایران که تلاش بسیاری برای ارتقای فرهنگ داشت. یادش گرامی.

هیچ نظری موجود نیست: