شکافی که ایران در حاکمیت امریکا انداخته است!

دیدار ظریف با کری
گرچه نتایج مذاکرات هسته ای برای عموم قابل دسترسی نیست اما از مجموع واکنش های طرفین مذاکره می توان فهمید که اوضاع چگونه پیش می رود.
نامه تحقیرآمیز گروهی از نمایندگان کنگره امریکا به حکومت ایران نشان می دهد که جمهوریخواهان تندرو امریکا -مشابه افکار نتانیاهو- چطور خشمگین از رسیدن به توافقی مساوی -برد برد- هستند. همینطور این نامه بطور ضمنی اذعان دارد که تیم دیپلمات و دیپلماسی ایران چگونه توانسته با منطق و زبان عرف بین المللی با قدرتهای جهان گفتگو کند که اولا به خواسته هایش برسد و ثانیا از موضعی برابر با دنیا صحبت کند. برابری که بر روی کاغذ، حق تمامی ملل بوده و از دلایل اصلی بنای انجمن های جهانی و سازمان ملل است.

حدود یک سال و نیم پیش بود که حسن روحانی ادعا می کرد که با مذاکرات به سبک جدید -با دیپلمات های جایگزین- می خواهد در سازو کار تحریم ها شکاف بیاندازد. در آنزمان با توجه به موضع ضعف ایران پیش بینی می شد که ایجاد شکاف در تحریم ها و گروه 5+1 تنها از طریق اختلاف نظر در نگرش دولتها با نگاه خاص به چین و روسیه امکان پذیر است. احتمال می رفت که دولت ایران به شکل استعماری امتیازات زیادی به این دولتها بدهد که در مذاکرات طرف ایران را بگیرند و بنای اتحاد و تحریم ها شُل شود. خصوصا که بحران اکراین از سوی دیگر در میان بلوک غرب و شرق اختلاف انداخته بود. اما بعد از مدتی مذاکرات به شکل دو جانبه میان ایران و امریکا پیش رفت و امروز مشخص شد که این شکاف درون امریکا و میان جناح های حاکم این کشور در حال باز شدن است!

نامه ای که نمایندگان کنگره امریکا -مثلا- خطاب به ایران نوشته اند، بیشتر از آنکه توصیه ای به حکومت ایران باشد، تحقیر دولت امریکا و جناح دموکرات محسوب می شود. نباید فراموش کرد که رئیس جمهور امریکا قدرتمندترین فرد در ساختار سیاسی است که کنترل کاملی بر دولت، قوای نظامی و کنترل نسبی بر سایر نهادهای مقننه و قضاییه دارد. گذاشتن نام او در کنار آیت الله خامنه ای بیشتر از آنکه به رهبر ایران اعتبار ببخشد، باعث مخدوش شدن اعتبار شخص اوباما -رییس جمهور- و "جایگاه ریاست جمهوری" در امریکا محسوب می شود.

علاوه برشکاف درحکومت و خشم جناح تندروی امریکا، انتشار این نامه نوعی خودزنی سیاسی است چرا که نه تنها مفاد ذکر شده در نامه بی خاصیت است که در محتوا برضد اعتبار دیلماسی خارجی امریکاست!
حتی در کشورهای عقب افتاده سیاسی و حکومت های نوظهوری که به علت نوسانات سیاسی -مانند انقلاب و کودتا و ...- برسر کار می آیند، معمولا در اولین قدم تمامی قراردادها و تعهدات سیاست خارجی، دوران قبل را به رسمیت می شناسند که این موضوع به پذیرش دولت جدید و حکومت نوپا از طرف دولت های خارجی هم کمک می کند. حال اینکه مجلس امریکا اعلام می کند که دولت آینده این کشور به تعهدات دولت اوباما پایبند نخواهد بود بیشتر به مزاحی بیمزه شبیه است و یا بر نادانی نویسندگان نامه از سازوکار روابط بین الملل دلالت دارد. بجز آنکه در هرحال اعتبار سیاسی اعضای کنگره امریکا را مخدوش می کند.
چرا که این ادعا اولا لازمه اش رای آوردن رییس جمهوری از حزب جمهوریخواه در دوسال دیگر خواهد بود که نوشتن نامه بر اساس حوادث نامشخص آینده چندان عاقلانه نیست، دوما لغو تعهدات یک کشور آن هم امریکا با تغیر شخص رییس جمهور بیش از آنکه ضربه به ایران باشد، ضربه به اعتبار و ثبات "سیاست خارجی" کشور امریکاست، سوما، این عهدشکنی نه تنها از طرف ایرانی که از طرف هیچکدام از همپیمانان امریکا قابل پذیرش نخواهد بود چرا که موضوع برسر تعهدات خارجی امریکاست و درصورت پذیرش این منطق، هرکشوری دومی می تواند به هربهانه ای مورد پیمان شکنی امریکا قرار بگیرد (غیرقابل تصور). و چهارما به فرض انجام چنین تهدیدی، اعتبار دولت های امریکا در حد یک دولت کودتایی و محلی و موقت کاهش خواهد یافت، چرا که با تغیر احزاب در امریکا امکان دارد که تمامی تعهدهای خارجی باطل شود (بازهم غیر ممکن برای حکومتی با پیشینه و اقتصاد امریکا) همه اینها بجز بی اعتبار کردن دولت فعلی اوباما در سالهای باقی مانده از ریاستش خواهد بود.
به دلایل بالا اعتبارِ نامه بسیار ضعیف است و موضوعی جناحی و خرد محسوب می شود (نه تاثیرگذار در توافق هسته ای) که ادامه این رفتارهای ناشیانه می تواند حتی به برد دموکراتها در انتخابات آتی ریاست جمهوری امریکا منجر شود.

البته به نظر می رسد که محتوای نامه و حرکت نمایندگان سفیه جمهوریخواه، از قبل به اطلاع جواد ظریف رسیده بود، چرا که قبل از انتشار این نامه او بیان می کند که هرگونه تفاهمی که بدست بیاید باید در شورای امنیت سازمان ملل به تصویب برسد که برای تمامی دولت های جهان فارغ از گرایشات سیاسی محلی، الزام آور باشد. البته این صحبت غیرمنتظره علاوه بر محکم کاری کردن، جواب پیشدستانه ای به حرکات نمایندگان مجلس امریکاست که امروز در موضع اقلیت و ضعف قرار دارند و یک درصد احتمال دارد که از فرط ناراحتی دست به کار غیرعاقلانه ای بزنند. (مانند انتشار همین نامه بیمنطق و بشکل خودزنی!)

گرچه که مانند دیگر ایرانیان، اعتمادی به جمهوری اسلامی ندارم و هنوز به یقین مشخص نیست که توافق هسته ای در انتها به نفع مردم ایران تمام شود. اما نمی توانم خوشحالی و افتخارم به تیم مذاکره کننده هسته ای را پنهان کنم که توانسته اند بدور از جنجال های سیاسی هردو طرف، مذاکرات را به نقطه ای برسانند که دست جنگ طلبان داخلی و خارجی چنان کوتاه شود که بیانیه های سیاسی شان -مثل دلواپسان ایرانی- تنها باعث آبروریزی خودشان و مضحکه عام و خاص باشد. بدون درنظر گرفتن نتایج هم، چنین مذاکراتی در سطح بالای بین المللی و با این سطح از منطق و پشتکار، موجب اعتبار و غرور ملی است.

مذاکره از موضع برابر یکی از خواست های تاریخی ایرانیان بوده که بعد از حکومت صفویان تا امروز سابقه نداشته است. البته امروز هم نه بدلیل صرفا قوت داخلی بلکه به علت تغیر ارزشها در جهان و رشد خردگرایی ممکن شده، و امیدوارم که با انتشار بیشتر جزییات توافق،  این حد از منطق در تیم دیپلماسی خارجی ایران و مواضع برابر ایران در گفتگوها اولا اثبات قطعی شود. و ثانیا این منطق بتدریج به سایر بدنه حکومت هم تسری بیابد و هیاهوکنندگان پوچ از قدرت رانده شوند.

پی نوشت:
1- اگر تنها توشه مردم ایران از یکسال پرچالش 93 همین غلبه "منطق دیپلماسی خارجی" بر "هیاهوهای محافظه کاران داخلی" باشد، ارزش تقدیر دارد و حرکتی رو به جلو بعد از سالها عقبگرد جمهوری اسلامی بوده است.
2- قطعا نتیجه انتخابات اسراییل در مواضع افراطیون کنگره امریکا موثر خواهد بود و در صورت شکست افراطیون اسراییل (محتمل)، سنگ اندازی های این نمایندگان امریکا هم کمتر خواهد شد.
3- در شرایط کنونی، رسیدن به توافق نوعی از پیروزی "اعتدال و خرد" بر افراطی گری -عقل بسته ها و دهان بازها- است. این توافق دست دولت بالا را به دولت روحانی در داخل خواهد داد که موجب بهتر شدن وضعیت اجتماعی، اقتصادی و همینطور تاثیر مثبت بر انتخابات مجلس در سال آینده خواهد شد.
4- نمایندگان امریکا گرچه به هدف انصراف ایران این نامه را نوشته اند (خنده حضار!)، اما اصلا متوجه نیستند که اجرای تهدیدشان می شود همان "توافق کوتاه مدت" که خواسته ایران است!

۲ نظر:

ناشناس گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
پراگماتیست گفت...

درود بر شما

نظر من نیز دقیقا منطبق با تحلیل ارزشمند شماست.