اجبار توام با ترس چکیده سخنرانی خامنه ای

توافق هسته ای طبق پیش بینی ها انجام شد و مهمتر از محتوایش، واکنش آیت الله خامنه ای به آن بود.
آیت الله خامنه ای برخلاف عادت سخنرانی های پیشینش که تنها سرتیتر موضوعاتش را در کاغذ کوچکی یادداشت می کرد و ذهنیاتش را در چندین فصل عرضه می کرد، در روز عید فطر حساب شده تر و با دقت بر متن سخنرانی کرد، اما حرف هایش محتوایی نداشت بجز مهر تاکیدی بر توافق انجام شده که با نظر و نظارت او صورت گرفته و البته تلاش بر جمع کردن قبیله سرگردانش که بعد از توافق با شیطان بزرگ، دیگر نمی دانند راه و روش چیست و از فردا باید به چه کسی زنده باد، مرده باد سردهند. آیت الله خامنه ای به شکل ناامیدانه ای عنوان کرد که مسیر همچنان همان مسیر دشمنی است! اما مشخص است که زمانی دشمن دشمن است که هیچ رابطه ای ولو پشت پرده نباشد و دشمنی که در روز روشن با او مذاکره شود و به نشانه صلح دست دوستی داده شود و از سوی دیگر همان دشمن در ازای معامله منافع آیت الله ها را تامین کند که دیگر دشمن نمیشود، هرچقدر هم که قسم حضرت عباس دشمنی بدهند!
اساسا نمی شود با امریکا در مساله هسته ای دوست بود، اما در سیاست یا ماهیت دشمن. سخنان یک بام و دوهوای آیت الله خامنه ای حتی در کندذهن ترین طرفدارانش هم باور پذیر نیست، گرچه که صورت قضیه همان شعارهای پوچ "مرگ بر" باشد.

در قسمت تحلیل خارجی سخنان رهبر، دقیقا عکس اتهاماتی که او به مقامات کشورهای غربی و امریکا زد در مورد او مصداق دارد. سخنان اوست که نه تنها مصرف داخلی بلکه مصرف درون حزبی دارد و بجز قبیله اندک طرفدار رهبر، مساله تسلیم هسته ای به یک شکل واحد دیده می شود.
آیت الله خامنه ای در این سخنرانی نه تنها نتوانست این توافق و شکست بزرگ را گردن بگیرد، - که قبول شکست لازمه هر رهبر بزرگی است- بلکه تلاش کرد با خفیف کردن این مساله آن را بی اهمیت و موضوعات دیگر را بزرگ جلوه دهد. تهدیدها و تلاش برای مداخله در امور سایر کشورها نکته جدیدی از سخنان آیت الله خامنه ای نیست، اما از سوز درون او و تلاش برای جلوگیری از شکست هیمنه اش حکایت دارد.

نهایت آنکه سخنان آیت الله خامنه ای و طرز بیان آنها نشان داد که وی چقدر از محتوای متن توافق و واکنش کشورهای غربی به این توافق خشمگین است، در عین حالی که دستش برای هر حرکتی بسته است و حتی هیچ تهدید و اعتراض مستقیم شفاهی هم نمی تواند به توافق داشته باشد. او بهتر از هرکسی میداند که تاوان برهم زدن توافق چقدر سنگین است و شاید پذیرفته شدن شروط سنگین رد توافق از تیزهوشی های محمدجواد ظریف و حسن روحانی باشد برای بستن راه آیت الله خامنه ای در برگشت از توافق انجام شده، با این استدلال خود رهبر که دشمن ممکن است خدعه کند و راه را باید بر به هم زدن توافق بست!

با این توافق برگ جدیدی از زندگی رهبر ورق خورد.  فصل جدیدی آغاز خواهد شد که در آن رهبری به سمت کمرنگ شدن پیش خواهد رفت. مطمئنا بیشتر از داخل، در میان هواداران خارجی اش کم اهمیت می شود. شاید اگر آیت الله خامنه ای می توانست شکست هسته ای را برعهده بگیرد، بنوعی "بزرگی و اقتدار" فرمانده شکست خورده ای را تداعی می کرد. اما فرار از مسئولیت و بی تفاوتی تنها اعتقاد لشگریان به فرمانده را از بین خواهد برد. مساله ای که بزودی با شواهد و نشانه های بیشتر به آن اشاره خواهم کرد.

پی نوشت:
1- توافق هسته ای بیشتر از یک گشایش اقتصادی برای مردم ایران مفید خواهد بود، شکستن هیمنه خامنه ای در بین هوادارانش بزرگترین هدیه دولت اوباما به مردم ایران بود.
2- واکنش رهبر به توافق هسته ای و نقشه غرب برای خنثی کردن خطر ایران در عین آنکه به حکومت لطمه نخورد، یاد آور سیاست جدید غرب برآگاه سازی مردم بجای تغیر حاکمان است. تقدس زدایی از رهبران خودخوانده ای که هستی شان به این تقدس در ذهن هواداران وابسته است. (یادآور پیام اصلی فیلم کمدی "مصاحبه")
3- کاریکاتور بالا از مانا نیستانی

هیچ نظری موجود نیست: