اقدامی به مراتب مخربتر از اختلاس

در سخنرانی اخیر آیت الله خامنه ای راجع به دانشگاه ها چندین نکته قابل توجه به چشم می خورد.
ابتدا زمینه صحبت رهبر، خطاب به دولت روحانی است که بشدت از عدم توجه دولت به فرمانهایش در رابطه با دانشگاه ها شکایت دارد. همین علنی کردن اختلافش با دولت نشان دیگری از نارضایتی شدید اوست. حتی اشاره می کند که "صحبت های ما را به شکل نصیحت منبری تلقی می کنند!" و اهمیتی نمی دهند.
علاوه بر این سخنرانی، استیضاح چندی قبل وزیر علوم به جهت پی گیری "بورسیه های غیرقانونی" نشان می دهد که دولت روحانی به فرامین رهبر توجهی نکرده و حتی دستور آیت الله خامنه ای به مجلس برای برکناری "فرجی دانا" هم مانع جلوگیری دولت از لغو بورسیه های غیرقانونی و تابعیت از نظرات رهبر نشده است.

نکته دوم اما خود مساله "بورسیه های غیر قانونی" و حمایت آشکار رهبر از افرادیست که با این بورسیه ها مشغول به تحصیل شده اند. کمتر پیش آمده که شخص آیت الله خامنه ای به گروهی از افراد چنین توجه خاصی نشان دهد. این مساله نشان می دهد که این افراد برای حکومت و منافع او بسیار مهم بوده اند و روی آنها حساب ویژه ای داشته است. حتی بعید نیست که در دولت قبل نیز این بورسیه ها به دستور مستقیم او اعطا شده باشند.
به نظر می رسد حمایت آیت الله خامنه ای از تحصیل طرفدارانش رسیدن به دو هدف عمده است:
اول پیدا کردن پایگاهی در میان قشر نخبه. چرا که اکثر طرفداران رهبر را افرادی بیسواد، خشکه مذهب، فاقد فکر و تاثیرگذاری تشکیل می دهد (تجسمی از مقلد در شرع)،
و دوم کنترل دانشگاه ها و خصوصا فارغ التحصیلان "علوم انسانی"، که خاری در چشم او هستند ، که سعی می کند به نحوی با فلج کردن و از بین بردن این رشته های موثر که توان تاثیرگذاری مثبت بر اجتماع را دارند، بقای خود و حکومت دینی را تضمین کند.

سومین نکته از سخنرانی آیت الله اما باز هم به "علوم انسانی" و رنجی که از آن می کشد اختصاص دارد، او همچنان از "اسلامی کردن دانشگاه ها" راضی نیست و گویی کل سیستم علمی عروسک خیمه شب بازی او هستند و باید بجای پژوهش های علمی، منویات ملوکانه او را تحت عنوان "علم" بازتولید کنند. در این شکایت نیز، باز اشاره مستقیم به دولت روحانی دارد و گلایه از اینکه چرا برنامه های او در دانشگاه ها "اجرایی" نمی شود!
(او هنوز آنقدر آگاه نیست که اساسا تراوشات ذهنی اش، قابلیت پوشیدن جامه عمل ندارند و با بخشنامه و دستور نمی شود محیط علمی را اداره و هدایت کرد.)

برآیند این سه نکته مهم اما نقطه دیگری را نشان می دهد. نقطه ای که آیت الله خامنه ای و الیگارشی حکومت مذهبی تصمیم دارد به آن برسد. به نظر می رسد که در دهه سوم انقلاب بعد از تلاش های دهه اول برای "اسلامی کردن دانشگاه ها" و "انقلاب فرهنگی" و همینطور در دهه دوم تلاش برای تاسیس دانشگاههای اسلامی مانند دانشگاه "آزاد اسلامی" و همینطور دانشگاه های مدیر سازی مثل "امام صادق" یا "الزهرا"، همچنان جمهوری اسلامی نتوانسته بر جریان فکر و آزادی اندیشی دانشگاه ها غلبه کند و آنها را مطیع اوامر حکومت دربیاورد. به همین منظور تلاش پنهانی دارد بر نقشه دیگری مبنی بر حمایت از تحصیل "سرسپردگان وابسته به حکومت" و تلاش برای در اکثریت قرار دادن این "اقلیت تابع" در محیط های دانشگاهی. که اگر موفق به اجرای این نقشه شوند، احتمالا می توانند مطمئن باشند که نسلهای تحصیل کرده بعد از آن نیز با اعتقاد راسخ به "ولایت سید علی خامنه ای و جانشینان او" مردمی تابع و رام پرورش خواهند یافت.

آیت الله خامنه ای بدلیل آنکه در دوران تحصیلی هیچ ارتباطی با محیط های علوم نوین نداشته و حتی در دروس حوزوی هم شخص ممتازی نبوده است، نمی داند که دانشگاه و بطور کلی علم، دستور پذیر نیست و هرگونه فشار دستوری مساوی با اضمحلال سیستم علمی خواهد بود. همینطور اطلاعی ندارد که چیزی به نام علوم اسلامی و علوم غربی در هیچ کجای جهان وجود ندارد! و علم یک ذات واحد است که از سرزمین چین تا امریکا یکسان است. و دروغ در یافته های علمی -به نام اسلامی کردن- هیچ دستاوردی بجز پرورش شیاد و اندک تبلیغات کاذب ندارد.

این تلاش مخفیانه آیت الله در دولت قبل که امروز به آشکار بیان شد، نشان از آن دارد که "نظام" به نابودی سیستم آموزشی در ایران همت گمارده است. احتمالا با این انگیزه که یا سیستم آموزشی طبق "رهنمودهای رهبری" تغیر خواهد کرد، یا بکل از محتوا خالی خواهد شد و پوسته ای بی خاصیت باقی می ماند، طبق همان ضرب المثل معروف "دیگی که برای من نجوشد، سرسگ در آن بجوشد!". و این زنگ خطری برای جامعه علمی و البته کل جامعه ایران است.

گرچه که با وجود هزاران یا صدها هزار نخبه ایرانی در اقصی نقاط جهان، احتمال تهی کردن جامعه ایران از دانش و دانشمند، بسیار کم است، اما حتی همین میزان اندک از سوقصد حکومت به جامعه علمی کشور هم زیاد است و اگر به احتمال چند صدم درصد هم این احتمال، امکان وقوع داشته باشد، نتیجه آن ازمیان رفتن علم و دانش در ایران خواهد بود و تمام صد سال راه رفته "ورود دانشگاه و علم و دانش نوین به ایران" بعد از جمهوری اسلامی بایستی دوباره از ابتدا طی شود.
و سخت تر از آن بیدار کردن مردمی است که "نادان تربیت شده اند" از خواب غفلت و نادانی، که شاید نسلها به طول انجامد. این سیاست در کنار سیاست "افزایش جمعیت" -تخریب پایدار ایران- می تواند حداقل ده ها سال بدبختی و نکبت را برای ایران به ارمغان بیاورد.

پی نوشت:
1- تخریب فرهنگی یا تخریب جامعه انسانی بدترین نوع اضمحلال و سخت ترین و زمانبرترین قسمت توسعه است. تمامی تخریبهای اقتصادی، محیطی و حتی زیربنایی در مدت زمانی کم و با همت جمعی، قابل رفع و بازگشت هستند، مانند بازسازی کشور با خاک یکسان شده آلمان بعد از جنگ جهانی دوم، اما ساختن جامعه ای با تفکرات عقب مانده و قرون وسطایی به نسلها زمان و تلاش نیاز دارد، مانند توسعه در کشور افغانستان.
2- در تمام سخنرانی منتشر شده، آیت الله خامنه ای با غیظ زیادی از دولت نام می برد که به احتمال زیاد ناشی از عصبانیت در پذیرش شکست هسته ای و مسبب دانستن دولت روحانی در این حقارت است.
3- در داستان "قلعه حیوانات" خوکهای پیروز در انقلاب، بتدریج نسلی از "سگان شکاری" را آموزش می دهند که تنها تابع فرامین آنها باشند. این فراز از داستان، شباهت صوری جالبی با تلاشهای اخیر دارد!

۲ نظر:

پراگماتیست گفت...

متاسفانه ارسال کامنت برای وبلاگ شما به دلیل مشکل تکنیکی امکان پذبر نبود. به دلیل این که نظرات مستقیم منتشر می شود و از ترس اسپم سیستم کامنت واکنش منفی می دهد.

آرسین گفت...

پراگماتیست گرامی
ممنون از دقت شما،
شخصا متوجه هیچ وضعیت غیرعادی در سیستم انتشار نظرات نشده بودم، امیدوارم این مشکل که مطمئنا به کل وبسایت بلاگر مربوط می شود برطرف شده باشد.