بحران زایی بی دلیل حکومت ایران برای مردم با آزمایشهای موشکی

حاکمیت ایران بشکل بسیار ترسناک و بدون توجیحی، تصمیم گرفته که دولت جدید امریکا را با انجام آزمایش های موشکی بیازماید. آن هم در اولین روزهای به قدرت رسیدن پرزیدنت ترامپ که از قضا جنجالی ترین و بی تجربه ترین روزهای ریاست جمهوری بی تجربه ترین رییس جمهور امریکاست.
یک قمار دوسر باخت و بی فایده. که حتی مثل "کشتن گربه دم حجله" را هم بشکل معکوس القا می کند!

تمثیل آن بمانند راننده ای است که در جاده ای دوطرفه تصمیم می گیرد از ماشین جلو سبقت بگیرد درحالی که کامیونی از سمت مقابل نزدیک می شود. اگر محاسبات راننده درست باشد و همه چیز بدون نقص اجرا شود، سود راننده پیشی گرفتن از ماشین جلویش بوده -یعنی هیچ-. اما اگر به هر علتی راننده اشتباه کرده باشد آن وقت جان و سرمایه اش را در تصادفی هولناک از دست می دهد!
وضعیت ایران امروز با امریکا تقریبا با چنین حالتی مشابه است با اندک جزییات متفاوت. مثلا راننده خودرو جان خودش را در خطر نمی بیند و تصور می کند "دیگران" هزینه مانورهای خطرناکش را می دهند همانگونه که در ربع قرن گذشته پرداخته اند.

امروز بعد از مدتها ایران که از صدر خبرهای روز جهان -ابتدا بدلیل دسترسی خطرناک هسته ای و بعد بدلیل چانه زنی ها و تسلیم هسته ای-، خارج شده بود باز به میدان بازگشته و با نابخردی آیت الله خامنه ای و منصوبان او در ستادهای نظامی در حال فروغلتاندن ایران به بحران دیگری هستند، این بار با عنوان دخالت ایران در منطقه و زرادخانه موشکی تهدید آمیزش.
کلید اول بحران اخیر با آزمایش موشکی بی خاصیت، و حساس کردن هیئت حاکمه جدید امریکا زده شده است. مسلما تندترین واکنش های دولت امریکا همیشه با تاخیر و تدبیر لازم همراه بوده و نتیجه موشک بازی های ایران با وقفه ای چند ماهه پاسخ داده خواهد شد.

این شیوه بحران زایی و نگه داشتن ایران در بحران روند ده های اخیر حاکمیت جمهوری اسلامی و شخص آیت الله خامنه ای است. گویی بقا و حیات رژیم به داشتن دشمن و جنگ پیوسته و سرد گره خورده است. گرچه به اعترافش، مدیریت او انقلابی است یعنی در بحران و غیر پاسخگو! و اساسا نمی داند و نمی تواند مدیریت کشوری امن و با ثبات و متعارف را بدست بگیرد.

البته زمانه برای ایشان هم عوض شده است. هم او در سنین کهولت بسر می برد و ناخودآگاه تمایلش به آرامش بیشتر است و هم ایران بعد از جولانهای هسته ای، دیگر به سر دوراهی جنگ، صلح -با امضای قدرتهای جهان- رسیده. و در بعد سوم هم قدرت نفوذ ایران در منطقه کاهش یافته و هم از نظر ایدئولوژیک و هم وسعت، توان سابق وجود ندارد. و رقبای ایدئولوژیک و نظامی منطقه ای عرصه یکه تازی ایران را کاهش داده اند.

حال آیت الله خامنه ای درعین نداشتن قدرت تعقل هاشمی رفسنجانی تلاش دارد بحرانی بیافریند کنترل شده، اما بزودی این تحرکات ایذایی او -بسته به شدت عمل- دستش را نه تنها از تهاجم که حتی از قدرت دفاعی و بازدارندگی هم خواهد بست.
استراتژی غلطی که او به آن عادت کرده و به نظر می رسد تا آچمز کردن کامل نظامی و اقتصادی ایران یا مرگش دست از آن برنخواهد داشت.

پی نوشت:
1. مساله بحران داشتن و مدیریت انقلابی! تا حد زیادی برگرفته از ایدئولوژی شیعه و مذهب است. آیینی که نه تنها براساس ضدیت با جریان حاکم و ثبات شکل گرفته، بلکه قرنها بر اساس همین تفکر فربه شده و هیچگاه برنامه و قصدی بر اجرای طرح هایش نداشته. ایران امروز هزینه قرنها ایدئولوژی اپوزیسیونی شیعه را می پردازد.
بررسی این مساله خود مطلب جدایی را می طلبد که در فرصت مقتضی به آن خواهم پرداخت.

2. شخص ترامپ بشدت نیازمند اثبات خویش در جایگاه کبیر ریاست جمهوری امریکا و بدنبال فرصتی برای نشان دادن توانایی های شخصی و زیر سوالش، برای رهبری امریکاست. همینطور او برای یکپارچه نگه داشتن مردم امریکا و حتی متحدان جهانی اش نیازمند "لولو" است. یک راه حل آسان، برای او نشانه گرفتن کشوری به عنوان "دشمن" و به تبع آن اتخاذ استراتژی های جنگی به بهانه محدود کردن یا برداشتن جرثومه ناامنی و بی ثباتی در جهان است.
تنها مانع برای اجرای این برنامه ها، نداشتن "بهانه کافی" است. این قسمت خارج از کنترلش است و این قطعه گمشده را تنها نابخردی حکومتی مثل ایران می تواند برایش فراهم کند که اگر این پازل کامل شود، در اراده رییس جمهور امریکا و تندروهای جمهوری خواه برای تارومار کردن ایران شکی وجود ندارد، چرا که دستاوردهای بسیاری خواهد داشت.

۲ نظر:

خُسن آقا گفت...

شما خود به درستی در پی نوشت دوم دلیل این بی خردی های خامنه‌ای را بر شمردید. در ضمن باید افزود که او بخوبی می‌داند که ترامپ با این همه سرو صدا وارد میدان شده و حالا نیاز دارد که کمی از آن همه هارت و پورت‌ها را به عمل تبدیل کند و یقینا برای این کار سراغ ایران آمدن آسان ترین کار است برای او. خصوصا که می‌تواند با این کار عربهای ثروتمند را هم برای پرداخت هزینه چنین جنگی به میدان بکشد و تولید کنندگان سلاح را هم خوشنود کند. گرچه جنین جنگی به ویرانی ایران خواهد انجامید ولی آمریکا هم در جنگی فرسایشی درگیر خواهد شد که به نظر می‌رسد هدف و خواست پوتین هم همین بوده و به همین دلیل هم کمک کرد تا چنین دیوانه‌ای وارد کاخ سفید شود.

آرسین گفت...

متاسفانه صحیح است حسن آقای عزیز،

اینقدر بی سیاستی خامنه ای فراگیر شده که کشور دوستی در منطقه برایش نمانده بجز حکومت ورشکسته اسد. از قضا دشمن دیرینه اش اسراییل کشوری نیست که امریکا بتواند خرج جنگ احتمالی را از او وصول کند اما مجموعه کشورهای ثروتمند حوزه خلیج فارس و عربستان، در پی سیاست های ماجراجویانه آیت الله و سپاه قدس، آماده اند که چک هزینه های باروت و خون ارتش امریکا را به شرط "کوبیدن سرمار" بدست ترامپ بدهند.

گزینه جنگ بسیار ترسناک با تلفات انسانی و غیرقابل پیش بینی است. امیدوارم روی ندهد.
نرمش قهرمانی آیت الله خامنه ای در مساله هسته ای که بیش از 20 سال بر آن میلیاردها دلار سرمایه گذاری کرده بود، این خوشبینی را می دهد که او در فشارهای احتمالی آتی عرصه را واگذار کند هرچند شرطش آشتی مستقیم با امریکا باشد. (بماند که این آرزوی سرداران ثروتمند نیز هست)