منطق ایرانی، اتحاد امریکایی

1- آخرین خبرهای رسیده از حل اختلافات میان جمهوری خواهان امریکا و دولت اوباما بر سر توافق هسته ای ایران نشان می دهد که با اعلام به نتیجه رسیدن توافق، دست دولت اوباما بالاتر از رقبایش قرار گرفته و توانست در ازای دادن حق نظارت بر مفاد توافق -حقی که خواه ناخواه سنا داشت- کارشکنی این مجلس در توافق هسته ای را محدود کند. با این شرط مهم اوباما حاضر به پذیرش نظارت سنا شد که برداشته شدن تحریم ها با فوریت و تنها در ازای بسته شدن تاسیسات هسته ای ایران باشد نه موضوعات دیگر مانند تروریسم و حقوق بشر و غیره. این محدود کردن سناتورها یک قدم مهم به جلو بود، چرا که تقریبا تنها مخالفان تاثیر گذار در توافق ایران را قانع و راضی می کند.
این اتفاق از نظر ظاهری اتحاد مواضع شکاف یافته امریکا را ترمیم می کند و در سطحی درونی نشان می دهد که جمهوری اسلامی در صورت برخورد منطقی و پذیرش عرف جهانی می تواند با سرسخت ترین مخالفانش هم  کنار بیابد.

مجموع اخبار و گزارشها، این تصویر را بدست می دهد که تقریبا با انجام توافق هسته ای، هیچ کشوری -بجز اسراییل بدلایل افراطی خاص- با رفع خطر اتمی ایران مشکلی ندارد و بحث باقی مانده تنها برسر چگونگی برداشتن تحریم ها و احیانا برگرداندن تحریم ها در صورت تخلفات احتمالی ایران است. می شود گفت که تسلیم هسته ای ایران بوقوع پیوسته و تنها حذف مجازات ها موضوع بحث است.

نکته دیگر عجله ایران در برداشته شدن تحریمهاست. فشار دولت اوباما بر مجلس این کشور برای کاهش زمان بررسی توافق و در نهایت لغو تحریمها از یک سو، و مبادلات کالا به کالا میان ایران و روسیه از سمت دیگر نشان می دهد که دولت روحانی این روزها با کمبود نقدینگی شدیدی روبروست و نیازها به حد تهیه مایحتاج خوراکی کشور رسیده است. مشخص است که طبق اظهارات دیپلمات های ایران احتمال دارد که این توافق قبل از موعد پیش بینی شده نهایی شود. اینکه نمایندگان دولت احتمالا از طرفهای غربی خواسته اند که به مراحل قانونی برداشته شدن تحریم ها سرعت ببخشند را می توان از تاکید -مثلا خونسردانه- آیت الله خامنه ای به طول کشیدن مذاکرات حتی تا یک ماه بعد هم متوجه شد. (دقت کنید که حداکثر زمان حتی برای آیت الله هم یک ماه اضافه تر است!)
در مجموع به نظر می رسد که پرونده هسته ای ایران بزودی به دست تاریخ سپرده شود و بدلیل هزینه های سرسام آور آن حداقل تا چشم انداز حکومت جمهوری اسلامی در سکوت خبری برای همیشه بایگانی شود.

2- از سوی دیگر مدتیست که پادشاهی عربستان تبدیل به دشمن شماره یک جمهوری اسلامی شده و تمامی کف بردهانان و افراطیونی که در چند ماه گذشته -بدلیل مذاکرات هسته ای- مجبور به سکوت از فحاشی به ابرقدرتهای جهان و اظهار دلواپسی شده بودند، موضوع مناسبی یافته اند برای حمله و فعالیتشان در زمینه های نگرانی، خیانت یابی و دشمن تراشی را از سر گرفته اند!
رسانه های غربی نیز خوشحال از این مناقشه که بر سر درگیریهای داخلی یمن شروع شد، به آتش این نفرت تاریخی-نژادی می دمند و با پررنگ کردن نقش نظامی ایران در یمن سعی می کنند اولا ایران هراسی در منطقه را افزایش دهند و ثانیا مشغول دو کشور را به یکدیگر مشغول کنند.
این مناقشه با دستمالی کردن دو نوجوان ایرانی در فرودگاه جده، بیشتر حالتی ناسیونالیستی و عامه به خود گرفت و با تبلیغات هفته های قبل از آن اذهان عمومی آماده حرکات اجتماعی مانند تجمع مقابل نمایندگی های عربستان شد. طبق معمول، همیشه موج سوارانی هستند که از موج بوجود آمده در جهت منافعشان استفاده کنند و از هرحادثه ای برای کلاه خود نمدی ببافند. مثلا بخشی از این فشارها به دولت روحانی و حتی هاشمی رفسنجانی به عنوان دوست قدیمی خاندان آل سعود وارد شد.که در پاسخی عملی
 دولت تنها با تعلیق پروازهای حجاج ایرانی به عربستان موافقت کرد.

در جنبه خارجی این مناقشه، عربستان نتوانست از عملیات نظامی مشترک و پرطمطراق خودش بهره ای ببرد و نه تنها مانع پیشروی حوثی ها نشد که تلفات غیرنظامیان را افزایش داده، چرا که یمن کشوری بشدت عقب افتاده است، هیچ مواضع دندانگیر نظامی برای بمباران ندارد و تنها انهدام زیرساخت های شهری مانند نیروگاه ها و تاسیسات زیربنایی می تواند -بجز خانه های مردم- آخرین اهداف جنگنده های پیشرفته عربستان باشد، (که اساسا برای جنگ شهری طراحی نشده اند).
همینطور نه عربستان نیروی زمینی مناسبی برای درگیری در یمن دارد و نه کشور و مبارزان یمن در عملیاتی برق آسا قابل شکست دادن هستند. به همین دلیل علیرغم همراهی تمامی کشورهای منطقه با عربستان و تلاش های جهانی بر برگرداندن عبدمنصور هادی به قدرت، مناقشه یمن هیچ راه حل نظامی نخواهد داشت و در نهایت طرفین باید پشت میز گفتگو بنشینند و با تقسیم قدرت میان قبایل و احزاب تعادل و ثبات را بدست بیاورند. که احتمالا با توجه به پیشروی های حوثی ها، سهم آنها از قدرت بسیار بیشتر از قبل خواهد شد. که در نهایت این اتفاقات می تواند خبر خوبی برای ایران باشد، چرا که حوثی های مخالف عربستان بطور بالقوه مواضع مشترک زیادی با ایران دارند.

3- روند حرکت اتفاقات این روزها درمجموع به نفع مردم ایران است -که در بلندمدت نتایجش آشکار خواهد شد-؛ و اگر تیزهوشی مردم باعث شود که جلوی این موج افراطی ناسیونالیسم علیه اعراب -و طبیعتا سایر قومیت ها- گرفته شود، تقریبا هیچ مشکلی در حال شکل گیری نیست، که با درنظر داشتن حکومت جمهوری اسلامی این اتفاق خوبیست! البته نبود بودجه و تقویت روحیه سازش در حکومت از عمده علت های این حرکت در جهت مثبت است.
از نمونه نشانه های مثبت بودن روند اتفاقات به نفع مردم، واکنش امام جمعه مشهد -جناب علم الهدی- به عنوان افراطی ترین تفکر حکومت، به اظهارات سابقش در مورد کنسرتهاست که گفته: "ما با موسیقی هیچ برخوردی نداریم بلکه برخورد اصلی ما با کنسرت است"! و سایر خبرهای منتشره که نشان دهنده تغیر مواضع رادیکالها به سمت اعتدال است.

پی نوشت:
عکس بالا: راهپیمایی 22 بهمن سال گذشته

۲ نظر:

پراگماتیست گفت...

با سپاسی از تحلیل خوب اگرچه من ابدا قبول ندارم که تحریمها یکجا برداشته شود.

در ضمن پیشتر هم قصد کامنت گذاشتن کرده بودم که به دلیل تغییر وضعیت کپچا و عدم سازگاری آن با فیلترشکن اینجانب کلا ارتباط کامنت گذاری قطع شده بود.

آرسین گفت...

پراگماتیست عزیز،
بعید میدانم که تحریمها یکجا برداشته شود، طبیعتا با دیوار بلند بی اعتمادی بین طرفین که گه گاه از لابلای سخنان کشوریان و لشکریان مشخص است، همان شکل مرحله ای اجرا خواهد شد. اما نیاز دولت به درآمد جهت چرخاندن چرخ اقتصاد کاملا واضح است.
از ماه جدید نیز که گروه دیگری از دایره یارانه ها حذف شدند.

بابت مباحث فیلترینگ و مشکلات دسترسی به وبلاگ هم -از طرف فیلتربافان- پوزش می خواهم.
دیدگاه متحجر همیشه نسبت به تغیرات محافظه کار است و با بدبینی به تکنولوژی -به عنوان مظهر تغیر- نگاه می کند. مشکل آنجاست که این نگاه منفی بتدریج خود تبدیل به سنت لاتبدل الهی شود! مثل ترکیب شعارهای مرگ بر و نمازجمعه های سیاسی الهی!