انتخابات، آیت الله خامنه ای و مردم بی انگیزه


کم کم با نزدیک شدن به پایان سال جاری تنور انتخابات گرم میشود و گمانه زنی ها جهت اعلام کاندید های مختلف قوت میگیرد.
اما عمده تفاوت انتخابات پیش رو با انتخابات های گذشته جمهوری اسلامی، در وضعیت بحرانی کشور است.
از یک سو تحمل مردم از فشارهای اقتصادی ناشی از مدیریت ناکارآمد داخلی و تحریم های خارجی به سر آمده و از طرف دیگر فشار های بین المللی جهت تعلیق برنامه هسته ای و تحریم فروش نفت دوچندان حکومت را تحت فشار قرار داده است.
در این میان نقش اینترنت و ماهواره و بطور کلی ارتباطات را هم باید پررنگ دانست چرا که گرچه حکومت خلاء نظارت مردمی و مطبوعاتی ایجاد کرده است اما این رسانه های مجازی و بطور کلی تکنولوژی هزینه های سرکوب و برخورد های ناعاقلانه را برای حاکمان بی خرد افزایش داده است.

 از یک طرف "جمهوری اسلامی" نیاز به حضور گسترده مردم در انتخابات دارد (خصوصا شخص آیت الله خامنه ای اعتقاد و باور شخصیِ بسیاری به حضور گسترده مردم دارد) و از طرف دیگر از این حضور بشدت بیمناک است. تمامی سعی ایشان در آرام جلوه دادن اوضاع است در حالی که نه تنها در جامعه، بلکه در هیئت حاکمه نیز آرامش وجود ندارد و همه شاهد تذکر های "علنی" پیوسته رهبر ایران به سران قوا هستیم.
این سکوت مصنوعی برخلاف تصور ایشان مشکلی را از مشکلات انتخابات حل نخواهد کرد و با توجه به سردرگمی شدید نیروی های خودی حکومت، بعید به نظر می رسد که "جمهوری اسلامی" نقشه ای- از امروز پیش بینی شده- برای به پای صندوق آوردن مردم داشته باشد.

از سوی دیگر، مشکلات اقتصادی که چشم اندازی به پایان آن در سخنان رهبر به چشم نمیخورد کاملا رمق مردم را کشیده است. تنها انگیزه امروز را به فردا رساندن به امید شنیدن خبری امیدوار کننده جامعه را در برگرفته است که البته خبرها از روزهای بدتر اقتصادی خبر میدهند.
امید به زندگی بسیار کاهش پیدا کرده است. دانشجویان و دانش آموزان - که معمولا فارغ از مشکلات معیشتی سرزنده و خوشحال فعالیت میکنند- دیگر انگیزه ای برای ادامه تحصیل ندارند.  این رکود-نه تحریم- اقتصادی و روحی آنقدر سنگین در فضا حس میشود که سخنان هیچ مسئولی توجه مردم را برای شرکت در انتخابات جلب نمی کند. عدم تحرک و اعتراض مردم هم بیشتر از جو ترس و رعب از این فضا نشات میگیرد و حال "جمهوری اسلامی" - بخوان رهبر- با این مشکل روبروست.
ترس از هرگونه حرکت این جنبش مدنیِ مرده که امکان دارد هر لحظه با اتفاقی بیدار شود  قدرت تحرک و مانور سیاسی حکومت را سلب کرده است به عنوان مثال اگر تصور کنیم فردی مانند موسوی دیگر بار  بتواند توده مردم را به تحرک وا دارد این بار بعید به نظر میرسد که دیگر حکومت به این سادگی بتواند در مقابل مردم نیمه گرسنهِ خشمگین با نیروهای ریزش کرده مقاومت کند. پس قطعا چنین ریسکی نخواهد کرد
از طرف دیگر نبود تعداد چشمگیر رای دهنده باعث سرخوردگی بیشتر داخلی و ضعف در مقابل دول خارجی می شود. اما این گزینه ریسک کمتری دارد و به احتمال زیاد انتخاب خواهد شد.
در نهایت آیت الله خامنه ای و سایرین تصور میکنند که اگر بتوانند ضعف در مقابل نیروی های خارجی را از سمت پشتوانه مردی به سمت تکنولوژی هسته ای  و بمب تغیر بدهند در کنار سرکوب داخلی میتوانند حضورشان در قدرت را برای سالیان دراز تامین کنند.
در دنیای خارج این اتفاق نخواهد افتاد و نهایتا هر حکومت در دنیای امروز به رای و پشتوانه مردمی احتیاج دارد.
اما آوردن این مردم بی انگیزه به پای صندوق های رای بدون انفجار انرژی عظیم جمع شده در طی این سالها کاری است بس سخت، اینکه چطور انجام میشود و چه اتفاقاتی خواهد افتاد نیازمند گذر زمان است...

پاورقی: متاسفانه این روزها مردم بشدت بی انگیزه و بی هدف زندگی را دنبال میکنند. بطور مثال، بدنبال شایعه پایان زمین در پایان پاییز، حجم گسترده ای از استقبال از این رویداد چه به شوخی و چه به جدی در میان مردم و خصوصا جامعه مجازی ایرانیان دیده شد. که نشان دهنده از میان رفتن درصد امید به زندگی در جامعه ایرانی هست.

هیچ نظری موجود نیست: