یک لحظه تفکر، تلنگر

در حال وبگردی و خواندن کامنت های مطلبی بودم که به طنز خصوصیاتی برای امام نقی قایل شده بود. مبحث جالبی بود میان افرادی که مخالف شوخی با امام نقی بودند و موافقان این نوع طنز. البته بجز فحاشی های مرسومِ وبلاگی، کامنت ها بتدریج وارد سطوح بالاتر فلسفی و اعتقادی شده بودند و من گرم خواندن آنها بودم که فارغ از اعتقاداتشان، از طرز دفاع از عقیده شان مطلع شوم، زیرا به اعتقاد من دلیل دفاع از یک عقیده از خود آن عقیده مهم تر است. به عبارت دیگر چندان مهم نیست که به چیزی اعتقاد دارید، مهم آن است که چرا به آن اعتقاد دارید. و به نظر من این چرایی از خود عقیده مهم تر است.

در لابلای کامنت ها به کامنتی برخوردم که با زبانی خودمانی، محترمانه و بنا به تجربه شخصی، اعتقاد راسخ خود را کوتاه و شفاف بیان می کند، به نظرم رسید حداقل برای حفظ در خاطره فراموشکارم و البته دیدن سایرین آن را در اینجا قرار دهم.

کامنت، دارای استدلالی شخصی اما بسیار موجز و عمیق است که از اهمیت عقل در مقابل خرافه، بسادگی و درستی دفاع می کند. 

شخصی به نام مستعار Smach می گوید:
"هر کس به هر روشی که مایل باشد می تواند خدای خود را بپرستد و یا نپرستد اعتقاد داشتن ونداشتن به دین کاملآ شخصی است این اولین شرط دمکراسی میباشد ما همه ایرانی هستیم درست نیست به خاطر عربهایی که 1400 سال پیش به ما حمله کردن به جون هم دیگه بیوفتیم هر کس خودش حقیقت را باید لمس کند من وقتی رفتم دانشگاه همیشه قبل از امتحان سوره حمد رو میخوندم ولی وقتی ترم اول مشروط شدم دیدم به جای سوره حمد بهتره از اول ترم درسمو بخونم وکلاسها رو نپیچونم من همیشه وقتی میرفتم دانشگاه مادرم منو از زیر قرآن رد میکرد ولی تو جاده رشت به خاطر تند رفتن راننده رفتیم زیر کامیون و استخون فمورم از رونم زد بیرون تازه قبلش 500 تومن هم صدقه داده بودم تا 70 تا بلا ازم دور شه که فکر کنم رفتن زیر volvo b12 شامل قرارداد نمیشده از اون موقع بود که حس کردم هیچ نیرویی وظیفه مراقبت و کمک کردن به ما رو نداره اون نیرویی که بتونه جلوی رفتن من زیر کامیون رو بگیره احتیاجی به 500 تومن صدقه من نداره اگه به خاطر سوره حمد خوندن من قبل از امتحان بخاد کاری کنه که من اون واحد رو پاس کنم پس عدالت چی میشه ما عضو دوست داشتنی به نام مغز داریم تا مسا یل رو آنالیز کنیم."
 آدرس بحث

 و البته از اینکه حتی در بحث های سطحی وبلاگی، رگه هایی از این سطح از سواد، فرهنگ، عقل و استدلال را می بینم در پوست خودم نمی گنجم زیرا می دانم که مشت نمونه خروار است و این افراد در دنیای واقعی نیز زندگی می کنند که خوشبختانه روز به روز به تعدادشان افزوده می شود.
کسانی که به داشتن مغز خود افتخار می کنند.

هیچ نظری موجود نیست: