اعدام، کارآمد یا بلااستفاده؟

متاسفانه همگی خبر اعدام دو جوان که به جرم زورگیری دستگیر شده بودند را شنیدیم و باز بحث لزوم اجرای حکم اعدام یا ممنوعیت حکم اعدام مطرح در محافل مختلف داغ شده است.
در همین زمینه زیاد شنیده ام کسانی از حکم اعدام طرفداری میکنند و آن را باعث کم شدن آمار جنایت می دانند، اینها کسانی هستند که در کشوری با بیشترین حکم اعدام زندگی می کنند و همزمان حد بالایی از ناامنی را گزارش می دهند!

اکثر کسانی که از حکم اعدام طرفداری می کنند با احساسی کردن موضوع یا شخصی کردن آن مثل اینکه:
"فرض کنید یکی از اعضای خانواده خودتان مورد قتل یا زورگیری واقع شده و آن وقت چه احساسی داشتید؟"
این موضوع را توجیه می کنند در حالی که حتی فلسفه این حکم بدویِ بیابانی نگرشی اجتماعی به ناامنی دارد و علت آن را "جهت عبرت سایرین" بیان میکند.

اما حقیقت چیست؟  آیا واقعا اعدام در ملا عام باعث بهتر شدن وضعیت می شود؟

تجربه نشان داده است که خیر. امروزه جوامع بسیاری را می بینیم که حکم اعدام ندارند و بسیار امن هستند و بالعکس. مثال زیاد است مثلا میتوان اجرای حکم اعدام در کشورهایی مثل ایران، پاکستان، عراق یا عربستان را با کشور هایی مثل سوئد، دانمارک، فنلاند و.. مقایسه کرد که حکم اعدام در آنها اجرا نمی شود، این کشورها اگر امن تر از کشورهای قبل نباشند، بدتر هم نیستند.


نکته دیگر اینکه، انجام جرایم خشن مثل قتل یا سرقت مسلحانه نشان دهنده انگیزه بالای فرد یا افرادی برای انجام آن است. هیچ کس جهت تفنن کسی را نمی کشد یا برای پرکردن اوقات فراغت نقشه سرقت مسلحانه را نمی کشد. قطعا در سلسله علل و حوادث این انگیزه از جای دیگر برای افراد ایجاد شده است. مثلا مشکل شخصی و رسیدگی نشدن از طرف سیستم قضایی یا فقر مالی در کنار تبعیض های اجتماعی یا هزاران علت دیگر.(از معدود افراد دارای مشکلات روانی که گه گاه مرتکب قتل میشوند صرف نظر کرده ام).
اتفاقا هنگامی که یک سری از حوادث مشابه رخ می دهند مثلا سرقت یا زورگیری بدون آنکه مجرمین نسبتی یا هماهنگی با هم داشته باشند این نشان دهنده وجود مشکل در سیستم است و ارتباطی با آن افراد ندارد. که اگر آن مشکل برطرف نشود به هیج عنوان این معضل حل نخواهد شد. هر تعداد هم که افراد اعدام شوند. چرا که مجازات ربطی به علت جرم ندارد.
مثل آن است که فردی بنا به شغلش درمعرض حرارت و در نتیجه سوختگی باشد و ما بخواهیم با ترکاندن تاول های سطحی آن را درمان کنیم!

متاسفانه فقر و مشکلات اقتصادی همراه با ناعدالتی و فساد سیستم قضایی، فضای جرم و خشونت را بیشتر کرده است و باز هم متاسفانه سیستم قضایی ایران بجای برخورد با افراد مسبب این مشکلات تنها به خاراندن سطح اجتماع و به زعم خودشان ریشه کنی جرم و جنایت دست زده است با صدور "حکم اعدام"! که نه تنها "صورت مساله" را پاک نکرده که مساله ای جدید هم آفریده است که رییس قضا را وادار به پاسخگویی به افکار عمومی کرد!

در جوامع امروز جرم و علل وقوع آن رشته ای علمی محسوب می شود که وظیفه آن نشان دادن شاخصی از میزان جرایم و ارتباط آن با سایر مشکلات اجتماعی است. که نتیجه این تحقیقات در اختیار مجریان قرار می گیرد که با حساسیت بشتر در رفع این مشکلات تلاش کند.

شاید روزی اعدام یا سایر احکام "چشم در مقابل چشم" تنها راه اجرای عدالت در جوامع بدوی و بیابانی هزاران سال پیش بدلیل سادگی و همه فهم بودن بهترین گزینه جهت جلوگیری از جرم محسوب می شد. که ساختار قبیله ای آن جوامع افرادی به عنوان اولیا دم که همان بزرگان قبیله بودند داشتند که در مورد میزان مجازات تصمیم می گرفتند و این حکم "قتل در مقابل قتل" تنها راه جلوگیری از جنگ دو قبیله بود. چرا که حتی مجازات های جایگزین مانند زندان -در بیابان های آن زمان- نه امکان انجام داشت و نه اثر تنبیهی!
اما در جامعه مدرن و دارای ساختارهای سازمانی که مسئولیت ها تفکیک شده و افراد دیگر نه بصورت قبیله ای که بصورت فردی و خانوادگی زندگی میکنند و هر کس در مقابل قانون مدنی مدرن به صورت فردی مسئول است، حکم اعدام که یادگار دوره بربریت و قسمتی از تاریخ گذشته است که هیچ کاربردی ندارد (به جهت تادیب و جلوگیری از جرم). چرا که از اساس علت وقوع جرم تغیر یافته و سیستم بررسی کننده بصورت سازمان عریض و طویل قضا درآمده و دیگر مضحک به نظر می رسد که از خانواده و بستگان مقتول (که دیگر حتی همان ارتباط سده های قبل را با هم ندارند) بخواهیم در مورد مجازات فرد متهم نظر دهند!

این مانند آن است که در جنگ امروزی بخواهیم از سلاح های باستانی موزه ها استفاده کنیم چرا که در کتابهای مقدس بر اهمیت آن تاکید کرده اند!  نتیجه این جنگ همان خواهد شد که اعدام در پیشگیری از وقوع جرم دارد!

متاسفانه جامعه ایران بدلیل "فرهنگ حکومتی" غلط که با "فشار تبلیغات" و "احکام کهن اسلامی" همراه است آینده روشنی را در پیش رو ندارد.
تعداد نسبتا زیاد حمایت کنندگان از این مجازات بدوی -اعدام-  در دنیای مجازی که خود نماینده قشر روشنفکرتر اجتماع هستند نشان می دهد که فرهنگ عمومی ایران مشکلات بسیار جدی تا رسیدن به جامعه ای مدرن دارد. (حداقل در این زمینه)

پی نوشت:
1. به نظر من تماشای مجازات اعدام هیچ ارتباطی با حمایت یا مخالفت با آن ندارد و صرفا نگاه به یک پدیده عجیب است، جدای از تبعات همذات پنداری و مشکلات روحی متعاقب آن.
2. کاریکاتور از مانا نیستانی

هیچ نظری موجود نیست: