زورآزمایی جدید روسیه در زمین سوریه


این روزها اخبار سوریه بیش از اینکه از داخل آن کشور مخابره شود، از خارج مرزهایش و خصوصا در روسیه اتفاق می افتد.
روسیه امروز بعد از گذشت 20 سال از فروپاشی و تضعیف همه جانبه دوباره شروع به قدرت نمایی و یارکشی در سطح بین المللی کرده است که بیشتر یاد آور دوران جنگ سرد در سایزی بسیار کوچکتر و آزمایشی است. به نظر می رسد که پوتین، سوریه را برای شروع این قدرت نمایی انتخاب کرده است. کشوری در خاورمیانه ی منبع تامین انرژی جهان نزدیک به اروپا و افریقا و هم مرز با عراق و اسراییل. دو متحد مهم و نسبتا ضعیف امریکا.
در این میان بی عملی و تعقل بسیار اوباما و تیم مجری امریکا هم باعث شده که روسیه بی پروا تر تهدید به مسلح کردن بشاراسد به سلاح های پیشرفته بکند و حریف را در موضع دفاعی و پاسخگویی قرار دهد. البته پیغام دیگر روسیه به سایر حریفان این است که بشاراسد و دولت سوریه برجا خواهد ماند، چرا که در غیر این صورت دلیلی نداشت که سلاح های پیشرفته به دولت در حال سرنگونی تحویل داده شود. که در صورت سقوط، بدست شورشیان و تروریست های مذهبی بیوفتد. که خود این مساله به هدف ایجاد مانع در سرنگونی اسد توسط شورشیان با حمایت کشورهای غربی انجام شده است.

شاید یکی از صفات امریکا در رفتارهای بی پروا و رفتارهای کمتر هوشمندانه -و بیشتر زورمندانه- در مقایسه با همتایان اروپایی مثل انگلستان است که از قدیم به سیاست و زیرکی معروف بوده است، و امروز این میزان از هوشمندی و دور اندیشی هیئت حاکمه امریکا هیچ تناسبی با بدنه بزرگ و تهاجمی این کشور ندارد و کارایی آن را از بین برده است. زیرا حتی در سیاست خارجی و پشت میز مذاکره هم این تفنگداران دریایی ایالات متحده بودند که باعث به کرسی نشستن و کرنش حریفان بودند نه کیاست بالای سیاستمداران.
از زمان به قدرت رسیدن اوباما که نوع نگاه به سیاست خارجی عوض شده، روز به روز قدرت چانه زنی امریکا کاهش یافته، و امروز به حدی رسیده است که وزیر امورخارجه امریکا یا حتی خود اوباما قدرت نفوذ و چانه زنی شان در مذاکرات -که در استراحتگاه پوتین داشتند- در حد کشورهای اسکاندیناوی -که بدون ارتش هستند- پایین آمده، و عملا نتوانستند نه تنها توافقی با روسها داشته باشند بلکه بعد از گفتگوها روسیه مواضع تهاجمی تری گرفته است.
به تبع افول قدرت امریکا سایر متحدان او هم درصدی از توان چانه زنی شان کاسته شده و در این میان اسراییل بیشترین کاهش را داشته است. حتی مظلوم نمایی ها و هشدارهای نتانیاهو هم نتوانست مانع پوتین از مسلح کردن بشار اسد شود.

بنا به گزارش ها، روسیه تا به امروز چند سامانه موشکی ضد دریایی و هوایی به سوریه تحویل داده است و بر روی برگ تحویل اس 300 با غرب به سرکردگی امریکا بازی می کند و بنا به توانی که دارد می خواهد از آنها امتیاز بگیرد. البته بعید است که روسیه این سیستم را به بشاراسد تحویل دهد زیرا اولا که به دست ایران و حزب الله لبنان خواهد رسید، و ثانیا در صورت تحویل چنین سامانه پیشرفته ای، توازن قوا در منطقه به هم خواهد خورد و امریکا و اسراییل بهانه کافی برای حمله نظامی و تسخیر سوریه خواهند داشت و روسیه به هیچ عنوان قصد ندارد عراق دیگری تولید کند.

اینکه در آینده چه اتفاقاتی خواهد افتاد تنها به قدرت چانه زنی میان امریکا و روسیه بستگی خواهد داشت و توافقی که میان قدرت های بزرگ اتفاق می افتد که چندان قابل پیش بینی نیست. اما شرایط از 3 حالت کلی بیرون نخواهد بود:

1 اگر روسیه بتواند در مناقشه سوریه، بشاراسد را بر سر قدرت حفظ کند، براحتی ایران هسته ای خواهد شد و رسما آن را اعلام خواهد کرد ضمن اینکه حمله نظامی امریکا و نه اسراییل به ایران منتفی خواهد شد و ایران بیش از پیش به دامن روسیه خواهد غلتید. چرا که همبستگی دو کشور ایران و روسیه قدرت زیادی به هردو خواهد داد جهت دفاع نظامی و البته به کرسی نشاندن حرفشان در تمامی مذاکرات آتی.
همچنین ایران اقتدار مضاعفی جهت ژاندارمی منطقه پیدا خواهد کرد خصوصا در منطقه خلیج فارس (این بار از مستشاری روسیه) و در مقابل با سپر حق وتو روسیه جهت هرگونه اتحاد بین المللی از خود دفاع خواهد کرد.

2 در حالتی که روسیه هرگونه اشتباهی مرتکب شود و ورق به نفع غرب برگردد و این اجازه را پیدا کنند که بشار اسد را بطور مستقیم حذف کنند روسیه به جای قبل خودش بازخواهد گشت و ایران ببر بی دندانی خواهد شد که تمامی اهرم های فشاراش در معادلات بین المللی شکسته است و نه تنها از نظر هسته ای بی سرو صدا تسلیم خواهد شد، بلکه در سایر میدان های نظامی و اجتماعی مجبور به عقب نشینی خواهد شد.

3 اما حالت حد وسطی هم وجود دارد که بشار اسد نه با کمک مستقیم غرب که بر اثر نبردهای میدانی یا با چانه زنی و توافق پشت میزهای مذاکره از میان برداشته شود و منافع سوریه با تفاهم قدرت های جهانی تقسیم شود که در آن صورت سهم هرکس بنا به قدرت چانه زنی اش تقسیم خواهد شد. اما سهم ایران از این اتفاق با حالت دوم تفاوت چندانی نخواهد کرد. و مرتبط با گرایشات دولت آینده سوریه سعی خواهد کرد که نفوذش را در مصر و رابطه اش را با سایر گروه های اسلامگرای اطراف اسراییل بیشتر کند.

به نظر می رسد با توجه به انبوه خرابی ها و کشته هایی که منطقا دولت سوریه مسئولیت آن را به عهده دارد. خاندان بشار اسد باید به هر شکل قدرت را ترک کند، چرا که حتی اگر جنگ داخلی با توجه به شرایط فعلی تمام شود، ناامنی هایی از جمله بمب گذاری های روزانه  هیچگاه تمام نخواهد شد و سوریه به آرامش نخواهد رسید. سران روسیه هم از این مساله مطلع هستند و دفاعشان از بشار اسد -متفاوت از دفاع ایران- بیشتر جهت بالا بردن قدرت چانه زنی می باشد. حتی همین اصرار بر حضور ایران در مذاکرات آتی، نه بدلیل علاقه به آیت الله خامنه ای که بیشتر بخاطر سنگین کردن کفه خودشان در مقابل سایر کشورهاست.

در عمل تنها حرکتی که نه تنها معادلات کشورهای بزرگ را به هم می زند، بلکه آینده سوریه را می سازد، همین جنگ های کوچه به کوچه در محله های سوریه است. در زمین سوریه، انگیزه بالای شورشیان و مخالفان بشاراسد توانسته در مقابل ارتش کلاسیک و مجهز بشاراسد مقاومت کند. گرچه که خروجی این درگیری ها خرابی شهرها و آوارگی مردم ساکن آن است.

پی نوشت:
عدم واکنش امریکا به اتفاقات سوریه و خصوصا اخیرا در مقابل روسیه بشدت مورد انتقاد گروه ها افراد درون این کشور قرار گرفته است.
کاریکاتوری که تقابل امریکا با روسیه  را به تمسخر گرفته است.
کمک رسانی به هدف "ثبات در منطقه"! 

۲ نظر:

چایی شیرین! گفت...

مقاله خیلی خوبی بود.اوباما خیلی دست دست می کند و بیشتر حرف می زند تا عمل. مثل حالا که از خط قرمز خود عقب نشینی کرده و می گوید نمی داند چه کسی در سوریه از بمب شیمیایی استفاده کرده است!!یعنی که انشالله گربه است! این دست دست کردن ها باعث جری شدن تروریسم در جهان می شود. تروریسم خود به تنهایی چیزی نیست بلکه این دولت های حامی آن هستند که پشتیبانی مالی و تدارکاتی و حتی عقیدتی آن را فراهم می کنند. دولت های حامی تروریسم دندان اوباما را شمرده اند!.اوباما فقط حرف می زند! اوباما مثل خاتمی است فقط یه کم سبزه تر!!

آرسین گفت...

مثال خوبی بود.. خاتمی امریکایی!
راندمان اوباما در سیستم امریکایی چندان زیاد نیست، اما مشکلات مالی باعث پوشاندن این نقطه ضعف شده است.