همگی از جلو و مصباح یزدی از عقب، جمهوری اسلامی را به سقوط هل می دهند!

آیت الله مصباح یزدی در اظهار نظر اخیرش گفته که "بت آزادی را باید شکست" و البته انتقادی هم کرده به مساله "رای گیری" و مشروعیتی که از نظر او -مذهب- فارغ از نظر مردم به "حکومت اسلامی" اعطا می شود.

این نظرات مصباح یزدی در تاریخ تشیع معاصر ایران تازگی ندارد، پیش از او شیخ فضل الله نوری، از بزرگترین مخالفان مشروطه و آزادی، شرح کاملی از اولویت های یک جامعه دینی را مطرح کرده است و در بخشی از آن در مخالفت با تصویب قانون اساسی و اینکه همه شهروندان نسبت به قانون برابرند مثال بلندی می زند و به مساوی نبودن حقوق "بالغ و غیر بالغ"، "ممیز و غیر ممیز"، "مختار و مضطر"، "صحیح و مریض"، "زن و شوهر"، "مسلم و کافر" و 15 مورد دیگر در احکام اسلامی می پردازد. او بر اساس فقه اسلامی حکم می کند که تساوی حقوق و آزادی افراد جامعه به هیچ عنوان از نظر اسلام پذیرفته شده نیست، در بخشی در مخالفت با مشروطه بیان می کند:
"قوام اسلام به عبودیت است نه به آزادی، ... اگر از من می‌شنوید، لفظ آزادی را بردارید که عاقبت این حرف ما را مفتضح خواهد کرد."
البته هرکس که اندکی به علوم دینی آشنا باشد، متوجه این تفاوت عمیق میان دیدگاه شیعه (که به حکومت موروثی فرزندان پیامبر اعتقاد دارد) و دموکراسی، در شیوه حکومت داری می شود.
اتفاقا جناب مصباح یزدی در توضیح تفاوت بنیادین دیدگاه اسلام و مدرنیته، مثال جالبی می زند. او می گوید:
"خب شاید روزی مردم رای دهند که امام عصر (عج) ظهور نکند، شاید مردم بر خلاف احکام الهی رای دادند آیا به این رای باید توجه داشت؟"
 این پرسش که "در روز فرضی ظهور امام زمان، رای مردم چه می شود؟" شاید بهترین مثال تناقض میان تشیع و دموکراسی است، همان سخن شیخ فضل الله نوری که در هیاهوی تاریخی مشروطه گم شد و امروز کمتر کسی از عقاید واپس گرای او که حتی منجر به اعدامش شد مطلع است و تنها نامش بر بزرگراهی یادآور حضور او در تاریخ است.
سرانجام محتومی که روزی "جمهوری اسلامی" در بین دو پاره -متناقض-"جمهوریت" و "اسلامیت" یکی را باید انتخاب کند و به یک سمت برود. بالاخره باید مشخص شود که حرف آخر را که می زند؟ آیا "منشاء قدرت" الهی و در آسمانها است، یا  در زمین و در دست مردم قرار دارد؟ به زبان ساده تر اینکه آیا علمای دین با کمک علوم دینی تعیین کننده حاکم اند یا حاکمیت با رای مردم و از صندوق آرا بیرون خواهد آمد؟

جزییات دینی تفکر شیعی و دلایل تناقض قدرت آسمانی و زمینی مورد توجه این بحث نیست و پرداختن به آن فرصتی دیگر می طلبد، اما نتیجه امروزی این استدلال -نسبتا صحیح- دینی که بارها در تاریخ معاصر و به زبان "علمای ساده دل دین" مطرح شده آن است که "جمهوری اسلامی" باید بزودی بر سر دوراهی انتخاب میان حکومت نایبان امامت و یا حکومت با تکیه بر رای مردم و دموکراسی یکی را انتخاب کند.

از دیدگاه زمینی -بدون اعتقاد به قدرت ماورای الهی- بدیهی است که امروزه هیچ قدرت سیاسی در جهان نمی تواند بدون تکیه بر رای و رضایت مردم بقا داشته باشد و رای مردم تعیین کننده نهایی شکل و افراد حاکم است. این مشروعیت بدست آمده از صندوق رای و دموکراسی آنقدر مهم است که حتی به شکل ظاهری در تمام حکومت های دیکتاتوری دنیا هم استفاده می شود. نمونه های بسیاری از آن در عراق دوره صدام، سوریه و حتی کره شمالی مشاهده شده/می شود!

جمهوری اسلامی نیز از این قاعده مستثنی نیست و در هر انتخابات فشارهای زیادی بابت ماهیت و شیوه نظارت استصوابی و "آزاد نبودن انتخابات" متحمل می شود. اما همیشه تمام تلاش حکومت از شخص آیت الله خامنه ای تا ذیل مسئولین بر آن بوده که نشان دهند اولا انتخابات آزاد است و ثانیا در پایان منتخب/منتخبین مردم از صندوق رای بیرون آمده اند.

تاکنون تمامی فشارهای آزادی و دموکراسی خواهان تنها یک سوی این ماجرا بوده و امروز جناب مصباح یزدی و طرفدارانش سمت دیگر این قیچی را شکل داده اند که از اساس شما -منظور رهبر و سایر مسئولین جمهوری اسلامی است- از کدامین منابع دینی مشروعیت بر اساس رای مردم را استخراج کرده اید؟ و حتی رهبر که نماینده امام زمان درحکومت اسلامی است در کجای این معادله قرار می گیرد؟

حتی نیاز به گفتن نیست که در تقابل این دو دیدگاه "قدرت آسمانی" و "قدرت زمینی" برنده کیست؛ اما بازنده اصلی این دعوا شخص "جمهوری اسلامی" است که سرش میان دو لبه قیچی این دیدگاه ها گیر کرده است! از یک طرف بدلیل قانون اساسی، مناسبات بین المللی و افکار داخلی نمی تواند منکر وجود دموکراسی و صندوق رای شود و از سمت دیگر مشروعیت کل نظام اسلامی در صورت نپذیرفتن بُعد اسلامی و شیعی حاکمیت از میان می رود (خصوصا جایگاه رهبری).
این تناقض که امروز به شیوه عملی مشکل زا شده، روزی دیدگاه نظری آیت الله خمینی و منتظری و.. به ترکیب میان "جمهوریت" و "اسلامیت" یا همان اصطلاح قدیمی "مشروطه مشروعه" بود، که بدون حل کردن بنیادین مفاهیم آن تنها به شکل ظاهری رفع شد و امروزه دوباره بشکل واضح تری در حال نمایان شدن است.

البته تمامی بنیان گذاران این شیوه تفکر به قدرت زمینی -رای مردم- اعتقاد داشتند اما فکر می کردند که با افزودن تغیراتی در دموکراسی، مانند "نظارت دینی یا استصوابی" می توان دموکراسی با محتوای دینی ایجاد کرد! غافل از اینکه اساسا شیوه دموکراسی مورد پذیرش دین نیست. خصوصا "فقه شیعه" که بدلیل سابقه تاریخی "دراقلیت بودن" هیچ احترامی به نظر اکثریت قائل نیست.

در نهایت اینکه پافشاری آیت الله مصباح یزدی به "مشروعیت آسمانی" حکومت اسلامی همانقدر برای بقای "جمهوری اسلامی" خطرناک است که فعالیت تمامی اپوزیسیون سکولار و دموکراسی خواه ایران. اما تا این لحظه هنوز هیچ واکنشی از سوی حکومت به این اظهارات بنیان برانداز مصباح یزدی داده نشده و ظاهرا هیچ عاقلی -حتی در بیت رهبری- نیست که تذکری بدهد تا از انتشار سخنان مصباح جلوگیری شود. همانطور که تمامی منافذ آزادیخواهان مسدود و فیلتر می شود. و قبلتر در زمان آیت الله خمینی مروجان این فکر اجازه فعالیت نداشتند.

این دوپارگی جمهوریت و اسلامیت برای مردم البته امر میمون و مبارکی است که در اثر نادانی مفرط حاکمیت در حال گسترش بوده و سرانجام دود آن به چشم "نظام" خواهد رفت. چرا که در روز نبود "جمهوری اسلامی" و رای گیری جهت تعین سرنوشت حکومت آینده، گروه مقابل -طرفداران مشروعیت آسمانی- اصلا رای گیری را به رسمیت نمی شناسند و در آن شرکت نخواهند کرد!

پی نوشت:
1- هیچ نگرانی از نظر فعالیت های تروریستی پراکنده گروه طرفدار "مشروعیت آسمانی" وجود نخواهد داشت -مانند عراق- چرا که اولا این گروه اقلیت بسیار کوچکی هستند و ثانیا پایگاه مردمی و فرهنگی در میان مردم نخواهند داشت. اساسا مردم ایران مخالف شدید مبارزات مسلحانه به هرشکل ممکن هستند. همانطور که امروزه نیز در برخورد با مخالفان "نظام" -مثلا جیش العدل- عمدتا مخالف فعالیت آنها هستند علیرغم تمام تنفرشان از نظام!
( مبارزه مسلحانه بدون در نظر گرفتن زمینه فرهنگی ایرانیان، اشتباه فاحشی بود که گروهک رجوی سالها پیش مرتکب شد و بطور کلی از زمین بازی سیاست بیرون انداخته شد.)
2- از این جهت به تشیع تاکید دارم که در رسم اهل سنت، از قدیم بیعت گیری جهت انتخاب و مشروعیت بخشی به خلیفه رواج داشته و این نوع ابتدایی از نظرسنجی محسوب می شود.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

سلام.چطور میتونم باهاتون ارتباط خصوصی داشته باشم؟

آرسین گفت...

ناشناس گرامی،

از طریق فیسبوک صاحب خبر می توانید پیامتان را ارسال کنید.