آیت الله خامنه ای بازهم در موضع ضعف

سخنرانی آشفته اخیر آیت الله خامنه ای فضای رسانه ای را در نوردیده و شاید بتوان به آن لقب ناهمگون ترین سخنرانی آیت الله خامنه ای بعد از نمازجمعه خرداد 88 داد.
مشابه صحبت هایی که او در کمال استیصال در مقابل مردمی که خواهان تغیر نتایج انتخابات بودند ایراد کرد و نهایتا با احساساتی کردن فضا، از "جسم و جان" خودش مایه گذاشت و فجایع روز بعد از آن اتفاق افتاد و سایر حوادث که بهتر می دانید.

این بار اما آیت الله خامنه ای با اینکه تحت فشار است اما توانی برای استفاده از هیچ اهرم قدرتی ندارد، و با همان لحن ملایم و ضعیف و همچنان بد بینانه، بیچارگی اش را نمایش می دهد. نه دیگر ساختار هسته ای اش شعبده ای برای نمایش دارد و نه بازوی نظامی اش بالاخص "سپاه قدس" توانی برای قدرت نمایی دارد. با نبود "دلارهای نفتی"، دستاوردهای تکنولوژیکی سپاه به فیلم های مجعول هواپیماهای مدل و گاه گدار آتش کردن موشک های بالستیک به اسم "تکنولوژی فضایی" محدود شده و حتی رزمایش های پرطمطراق هم از دستور کار خارج است. وضعیت سپاه قدس و حزب الله لبنان و مزدوران عراقی هم بهتر نیست، دستگاهی که با پولهای بی حساب نفتی گسترش یافته بود و حمایت جلب می کرد، در حداقلی از آمادگی جهت مقابله احتمالی با داعش خلاصه شده، چه در جبهه شرق عراق و چه درسوریه. حتی کُری خوانی های سرداران سپاه به اسراییل جهت تلافی کشته شدن "سردار ایرانی" هم نهایتا با خون بهای چند "سرباز اسراییلی" تمام شد.

در 25 سال حکومت آیت الله خامنه ای، هیچگاه اینطور جمهوری اسلامی در تنگنای اقتصادی و تحریم روابط خارجی قرار نداشته و رهبری اشتباه او و پافشاری کودکانه اش بر داشتن انرژی هسته ای که به زعم خود می خواست حاشیه امنیتی برای "نظام" ایجاد کند، نه تنها به بن بست رسیده که حیاتش را نیز تهدید می کند. او نیز مانند هر دیکتاتور دیگری از اذعان "پافشاری بر اشتباهش" وحشت دارد و بعید است بتواند با این "حقارت" ای که غربی ها می خواهند به او "دیکته" کنند کنار بیاید.

آنقدر ذهن رهبر بدلیل تحقیر ناشی از پذیرش اشتباه و دست خالی اش از هرگونه واکنش متقابل آشفته است که مانند کودکی که در دعوایی کتک خورده، زورمندان را به آینده نامعلوم حواله می دهد و اروپا را به تحریم "گاز آینده" تهدید می کند! بدون آنکه حتی به عواقب این صحبت های خود فکر کند. چرا که اگر فرض کنیم که او همچین وسوسه ای در ذهن داشته باشد، اولا این نیت کینه جویانه نیازی به ذکر در مجامع عمومی ندارد، و ثانیا بدترین زمان ممکن برای ابراز آن دقیقا همین امروز است که پای غرب بر گلوی "نظام" است و هر حرکت بیجا می تواند رسیدن به توافق و بازکردن راه تنفس -لغو تحریم- را سالها به عقب بیندازد.

اما خبر خوب آن است که در پس این بیچارگی و تهدیدهای پوچ آیت الله خامنه ای فشار عظیمی نهفته که نشان از توافق و قبول شرایط غرب دارد. چرا که حداقل در 10 سال گذشته و در جریان مذاکرات هسته ای هیچگاه چنین مشغولیت ذهنی از آیت الله دیده نشده بود و وی بیشتر برای سرگرمی و کاغذپاره و سر دواندن غربی ها نماینده ای برای صحبت با آنها می فرستاد. این فشار و دیکته ای که رهبر از آن حرف می زند یعنی قبول بند به بند شرایط، آن هم در حالی که در ازای آن قرار نیست وضعیت به شکل سابق برگردد بلکه غرب تنها اندکی فشار تحریم ها را کم خواهد کرد که تنها هوایی به ریه نظام برسد و این همان نام "تحقیر" را همراه دارد که خود آیت الله به اسم "تحقیر ملت ایران" از آن نام می برد.

در همین سخنرانی او همچنان به مجموعه ای از راهکارهای بهبود اقتصاد اشاره می کند مانند رشد بخش خصوصی و گردش چرخ اقتصاد دولت با مالیات مردم و حمایت از تولید داخلی و... که از روحانی به سن او که به تازگی با مفاهیم مدرن دانش، اقتصاد و اوضاع کشورهای دیگر آشنا شده بیشتر از این انتظار نمی رود. اما همین مفاهیم درست چون که از دهان او بیرون می آید مورد پذیرش مردم قرار نمی گیرد علی الخصوص که بیت رهبری مالک یا ذی نفع در بزرگترین مجموعه های اقتصادی کشور است که از هرگونه حسابرسی، مالیات، و حتی نظارت خارج هستند.
تنها شرط پذیرش صداقت آیت الله در راهکارهای بهبود اقتصاد، برداشتن اولین قدم از سوی خود وی در بازکردن دست رسانه ها و مراجع قانونی برای نظارت بر این سازمان ها و مسئول کردن آنها در پرداخت بزرگترین حجم از مالیات های پرداختی به دولت است.

نهایت آنکه با وضع کنونی پرونده هسته ای به تاریکخانه تاریخ سپرده خواهد شد و دیگر نامی از "حق مسلم ما" و گرانترین تاسیسات هسته ای تاریخ که پیچ هایش به قیمت "از بین رفتن سرمایه های ایران" بسته شده، برده نخواهد شد.
اینکه روابط ایران چقدر بتواند با امریکا بهبود یابد به مقدار زیادی به مقامات امریکایی بستگی دارد، چرا که دولت روحانی به عنوان وصلت دهنده، بیشترین اشتیاق و اختیار را در این زمینه داشته و تقریبا از حداکثر فرصت ها استفاده کرده. اما علاوه بر منفعت برندگان داخلی از نبود ارتباط میان ایران و جهان، کشورهای منطقه بخصوص عربستان، اسراییل و ترکیه تا حد امکان سنگ اندازی خواهند کرد جهت جلوگیری از بهبود وضعیت ایران، برداشته شدن تحریم ها و رشد اقتصادی، که مانند همیشه تاریخ حمایت خودفروختگانی از داخل را نیز همراه دارند.

پی نوشت:
1- به نظر می رسد آیت الله خامنه ای یک نقطه ضعف حیاتی دارد و آن تعدد گزارش ها و اخبار بد رسیده به او است. که اینطور کلافه اش کرده و مانند هر انسان دیگری تلاش برای خلاصی از این وضعیت می کند. مشخصا نقش دولت روحانی در به هم زدن آسایش و فکر آیت الله قابل انکار نیست!
2- از الزامات دیکتاتوری پذیرش و تحمل شنیدن تمامی گزارش ها به حجم"یک مملکت" و تصمیم گرفتن بجای نهادهای مدنی و برنیاشفتن از انبوده خبرهای بد است. حتی اگر زبانی برای عذرخواهی از اشتباهات تصمیم گیری وجود نداشته باشد.

۷ نظر:

ناشناس گفت...

با سلام.
دوست عزیز فکر نمکنید با این بازی ها فقط مردم را سرکار گذاشته اند؟
کسی که بیشترین منفعت را از انقلاب 57 و حکومت اسلامی برده و می برد اسراییل و غرب هستند.
مهرداد

آرسین گفت...

مهرداد گرامی،
تا حداکثر چیزی که می شود مخالف تئوری توطئه هستم، مگر شواهد یا حداقل دلایل عقل پسندی برای آن موجود باشد.

درست است که جمهوری اسلامی ناخودآگاه موجب رشد تمامی همسایگان و کشورهای منطقه شده اما این ناشی از بی تدبیری و غلبه افکار ایدئولوژیک بر منطق و میهن پرستی است نه صرفا دخالت خارجی یا برنامه ریزی پشت پرده.

مخفی ترین اسرار حکومت یکی همین تاسیسات هسته ای بوده که امروز در کوی و برزن جار زده می شود و دیگری زد و بندهای اقتصادی و دزدی های کلان به اسم دور زدن تحریم و اقتصاد مقاومتی و سایر شعارهای رهبر پسند! که امروز یکی یکی برملا می شود.
اساسا "نظام" توان هیچ برنامه ریزی منسجم و طولانی مدت را ندارد، چه برسد به مخفی نگه داشتن آن.

منتهی بر خلاف مردم ایران، مردم دنیا و به تبع آنها دولتهایشان ارزش زیادی برای وقت و جانشان قائل هستند و جایی که این جرثومه بتواند اندک تهدیدی برایشان ایجاد کند، محکم جلوی آن خواهند ایستاد.
حقارت امروز خامنه ای نتیجه لفاظی های سالهای پیش اوست. روزی که سرمست از پولهای نفتی بود و هنوز زهوار بابک زنجانی ها در نرفته بود!

اگر نگاهی به مقاله "چرا خامنه ای در مشهد غرب را تحقیر کرد؟" -دو سال پیش -بکنید خواهید فهمید که چرا همان چند "کشور خرده ریز" اینطور آیت الله را تحقیر کرده اند.

ناشناس گفت...

با درود بر آرسین

تحیل درستی بود. البته من جمهوری اسلامی را در دخالتهای منطقه ای کم و بیش موفق می دانم.

پراگماتیست

آرسین گفت...

پراگماتیست عزیز،

دخالت های ایران در بازه زمانی کوتاه، موفق دیده می شود، اما پایداری آن در بلند مدت نیاز به نگاهی وسیع و جامع به ولایات دارد -پرنسیپی در حد یک امپراطوری- که از مجموعه فرومایگان و تنگ نظران حاکم چنین چیزی دیده نمی شود.
اگر این فتوحات نتواند با استقرار همراه باشد، تنها هزینه برای کشور دارد و البته بدنامی ناشی از اشغال و مداخله در دراز مدت باقی میماند.

ناشناس گفت...

متاسفانه مخالفان نظام نیز احساسات خود را در تحلیل هایشان دخالت می دهند که این خطا صرفا موجب گمراهی خود آنان می شود. من نیز پیشتر در زمینه دخالت های منطقه ای ایران آن را کاملا ناموفق و بیجا می دانستم و دیرهنگام متوجه حقیقت آن شدم.

کامنت شما نیز صرفا بیان احساس است و نه تحلیل. شما فرض گرفته اید که اینان فرومایه اند و فرومایگان نمی توانند چنین اقداماتی انجام دهند. با این تحلیل مغولها، اعراب و بسیاری دیگر نباید به موفقیتی دست می یافتند.

تحلیل بی طرفانه و دور از حب و بغض نتیجه متفاوتی را نشان می دهد.

پراگماتیست

آرسین گفت...

پراگماتیست عزیز،

اگر به نظر شما مغولها و اعراب به موفقیت دست یافته اند، حتما تعریف ما از موفقیت متفاوت است! (حتی اگر بگذریم که جهان امروز دیگر تحمل حتی قسمت کوچکی از خاک اوکراین و جهان گشایی های خونین را ندارد)

فرومایگی، کوته نظری و عدم پذیرش نظرات و آرا از آن جهت است که یک قرائت از زندگی یا ایدئولوژی حاکم دیگر عقاید را تحمل نکند. حکومت این فرومایگان حتی در شکل امروزی هم موجب فراری بودن اقلیت های داخل ایران از سرزمین مادری است، چه برسد به الصاقات جدید خارجی!

آینده از دوحال خارج نیست،
با احتمال بیشتر ادامه وضع موجود و همانی که در کامنت قبل گفتم و با احتمال کمتر تحول در هیئت حاکمه، حتی با پافشاری سرداران فاتح. این نوع نگرش منجر به امپراطوری ایرانی می شود و اگر "تحول نگاه" اتفاق بیوفتد نه تنها وضع اقوام خارجی بلکه داخلی و روابط با جهان خارج تا حد پذیرش اسراییل هم می تواند بهبود بیابد.

اما من همچنان انتظار تحولی از آیت الله های 70-80 ساله حاکم ندارم.

ناشناس گفت...

با درود

از آنجا که مغولها و اعراب در نگاه من به بزرگترین موفقیتها دست یافته اند در این زمینه (گسترش منطقه ای جمهوری اسلامی) نزدیک به یکصد و هشتاد درجه اختلاف نظر داریم.