رفراندم روحانی، به نفع مردم یا به نفع رهبر؟

 اخیرا جناب روحانی گفته که اقتصاد نباید به سیاست -داخلی و خارجی- یارانه بدهد به زبان عادی یعنی آنکه سیاست های حکومت از ابتدای انقلاب تاکنون تنها موجب هزینه ها و فشارهای بیشتر به مردم بوده و نهایت آنکه بایستی از آرمان خواهی کور دست برداریم.
1- نگاهی به وضعیت اقتصادی ایران، فسادها، تحریمها، مشکلات سیاست خارجی، و قیمت نفت همانطور که قبلا بیان شد، نشان می دهد که ادامه این روش حتی با شعار هم ناممکن است و بزودی نیاز به تغیراتی بنیادی وجود دارد. تقریبا دیگر گزینه ای بجز "تغیر" در پیش پای حکومت نیست. اما اینکه این تغیر چگونه انجام شود محل بحث و اختلاف است. منطق حکم می کند که مسئولین و مسببین سیاست های فعلی که عمدتا تحت عنوان آیت الله خامنه ای هستند، در ازای اختیار و قدرتی که داشته اند، مورد مواخذه و بازخواست قرار بگیرند و حتی در صورت لزوم از جایگاهشان عزل شوند. اما بحث از رفراندم برای "تغیر" در حالی که اشاره ای به مسئولین و مسئولیت آنها نشود، تنها نوعی مشروعیت بخشی به آنان، حل کردن مشکل در کوتاه مدت و نهایتا فریب مردم و جامعه جهانی است. چرا که بعید است بسیاری از تصمیم گیرندگان ارشد نظام که قدمتی به درازای انقلاب دارند و دهه های 70 و 80 عمر خود زندگی می کنند، بتوانند تفکرات و نگرش اشتباه خود را تنها با "نتایج رفراندم" تغیر دهند، حتی اگر فرض کنیم که تن به نتایج رفراندمی حقیقی بدهند.

2- صحبت از رفراندم و آرای مردم در همه حال شیرین است، اما باید دید که آیا شرایط صحیحی از بستر رفراندم و رای گیری وجود دارد یا خیر. مثلا رفراندم اخیر در اسکاتلند نمونه خوبی از برگزاری یک رفراندم است. باید قبل از برگزاری رفراندم، زمینه بحث و تبادل آرا و شنیدن تمامی نظرات موافق و مخالف برای مردم وجود داشته باشد و با توجه به تمام ابعاد موضوع مردم بتوانند رای خود را به صندوق بیاندازند. که در شرایط تک صدایی و نبود هیچ رسانه رسمی و منتقد یا مخالفی، مانند وضع فعلی، نمی توان آرای عمومی را بهترین راه حل برای موضوعات مهم ارزیابی کرد. هرگونه رای گیری گنگ از مردم، احتمال تکرار نتایج "همه پرسی جمهوری اسلامی" را می تواند رقم بزند.

3- حتی اگر فرض نکنیم که استیصال اقتصادی و سیاسی و خوردن کفگیر به ته دیگ نفت و کمبود بودجه و... باعث سرعقل آمدن دولت و حاکمیت شده، و ایشان خود با خواست درونی و بنا به احترام به آرای عمومی، صحبت از "رفراندم" می کنند. چه گزینه هایی برای رفراندم وجود دارد؟ مردم مابین تغیر سیاست های هسته ای -که لاجرم باید انجام شود- و چه چیز دیگری مخیر هستند؟
ناگفته پیداست که پافشاری بی خردانه رهبر بر غنی سازی و سیل فشارهای اقتصادی و سیاسی خارجی وارد شده، اگر قابل ادامه بود، نیازی به تغیر و صحبت از رای مردم نمی شد! ادامه وضع فعلی گزینه های نظامی و جنگ را به روی میز مذاکرات می آورد که حداقل نتیجه آن برای حاکمیت فروپاشی است. (هزینه های اصلی به مردم وارد می شود)

4- با اینکه چاره جویی حسن روحانی و مستمسک شدن به "رفراندم" را نوعی رهانیدن آیت الله خامنه ای از مهلکه تصمیم گیری و پذیرش اشتباهات -فجیع- گذشته اش می دانم اما چون به نظر می رسد که رهبر انقلاب به تنهایی جسارت پذیرش اشتباهات و برگشت از سیاستهای غلط، در یک کلام سرکشیدن جام زهر را ندارد. این همه پرسی می تواند روش مناسبی برای پایان سیاست خانمان سوز هسته ای، هزینه های هنگفت آن و دور کردن خطر جنگ احتمالی برای ایرانیان باشد.
به شرطی که رفراندم تنها به یک رای گیری خلاصه نشود و با آداب کامل شامل مقدمه ها و مؤخره ها انجام شود. یعنی آنکه به همین بهانه، فضاهایی از بحث و گفتگو در رسانه ها، دانشگاه ها، مراکز فرهنگی ایجاد شود و اهل فکر و قلم بتوانند نظراتشان را منتشر کنند، و پاسخ ها، نقدها و توصیه های متخصصین شنیده شود.
جهت تسکین افکار عمومی از صحت انتخابات، در برگزاری همه پرسی، از نظارت خبرنگاران و ناظرین داخلی و خارجی استفاده شود و همینطور بعد از آن راه باز شده بر متفکرین و متخصصین باز بماند و استبدادی که یک قدم به عقب خزیده نه تنها به جای خود باز نگردد که روندی بوجود آید برای دربند کردن استبداد، با باز نگه داشتن فضای گفتگو، انتشار نتایج نظرسنجی ها و فعالیت رسانه های آزاد.

در غیر این شرایط، "رفراندم" بازیچه ای خواهد بود در دست سیاستمداران جهت استفاده تبلیغاتی و فشار بر رقبای سیاسی شان، بدون در نظر گرفتن نظر و حق مردمی که در آن شرکت می کنند.