محاسبات اشتباه روحانی در فردای بعد از رفع تحریم ها

1- گرچه بعد از روی کار آمدن دولت روحانی فشار اقتصادی کمتری به مردم وارد می شود و شوک های ناشی از سقوط ارزش ریال و تورم های افسار گسیخته مهار شده است، اما برخلاف تصورات و تفکرات مردم و دولت، برداشته شدن تحریم ها تغیر چندانی در وضعیت اقتصادی نخواهد داشت. چرا که اولا آن پولهای بلوکه شده -که گمانه زنی ها در مورد مبلغ آن متفاوت است- به هر میزان که باشد بجز اندک بدهی های دولت به پیمانکاران و البته استفاده های غیررسمی بیت رهبری و سپاهیان و هزینه های رزمنده های عاریتی و کمک به دولت های سوریه و یمن و عراق، تاثیر دیگری در اقتصاد داخلی نخواهد داشت. بعلاوه که تیم ماهر اقتصادی روحانی می داند که تزریق این دلارهای بلوکه شده در اقتصاد تنها به افزایش تورم و قیمت ها منجر می شود بدون آنکه تاثیری در تولید و اشتغال داشته باشد. مشابه اتفاقی که در دوره احمدی نژاد رخ داد.

از سوی دیگر دولت چشم انتظار زیادی نه به شرکتهای تابعه سپاه که پیمانکارهای انحصاری دولت، که به شرکتها و کشورهای خارجی دارد که بعد از تحریم و با کمک آنها چرخ اقتصاد مملکت را به گردش وادارد و از کنار آن هم وضع اشتغال جوانان بهتر شود و هم نانی در سفره مردم -بدون کمک مستقیم و افزایش تورم- برساند.

2- اساسا تحریم ها به این دلیل وضع شدند که "جمهوری اسلامی" با آن سابقه خودسری و شیطنت تلاش داشت که به بمب هسته ای دست یابد و این به بزرگترین معضل جهانی تبدیل شده بود تا جایی که حتی کشورهای روسیه و چین هم در ایجاد تحریم ها همکاری کردند. دیری نپایید که ایران ورشکسته با ناخدایی آیت الله خامنه ای به گِل تحریمها نشست و آیت الله خامنه ای دستور به مذاکره و حل مساله اتمی داد. این تغیر سیاست به رفع تحریم ها، با انتخاب حسن روحانی سرعت گرفت و جمهوری اسلامی تلاش کرد تا وجهه دیگری از منطق و همکاری را نشان دهد، اما این نمایش طولی نکشید و با اعلام رسیدن به توافق شفاهی و اولیه، به ناگهان سکوت و صبر حکومتیان تمام شد و سرخوش از رسیدن به توافق قریب الوقوع باز شروع به کوبیدن بر طبل تهدید و جنگ طلبی و دشمن سازی کردند، این بار در یمن.
گرچه این بار جبهه دشمن از سمت اسراییل به عربستان چرخش کرده اما نه در ماهیت تبلیغات چیزی عوض شده و نه عربستان متحد و نفوذ کمتری نسبت به اسراییل در جهان دارد.
ساده انگاری خواهد بود اگر تصور کنیم که جمهوری اسلامی بخواهد مسیر سابقش را ادامه دهد و تنها با تعطیل کردن چند مرکز غنی سازی از شر فشارهای سنگین تحریم ها خلاصی یابد. چرا که تحریم ها درست است که در ظاهر و متون حقوقی به مسایل فنی و فیزیکی ارتباط دارد اما در روح و ماهیت آن خواستار تغیر رفتار "تهدید آمیز" ایران است. و تا این گردنکشی ها مهار نشود تحریم ها رفع نخواهند شد.
بعلاوه که چندی پیش دولت های عربی با عدم حضور قوی در اجلاس امریکا، نشان دادند که هیچ علاقه ای به رفع تحریم های ایران ندارند و قطعا پشت پرده بسیار بیش از این لابی می کنند و فشار می آورند تا تحریم ها لغو نشود.

3- حال دولت روحانی از یک سو به دنبال رسیدن به توافق و رساندن پول به اداره کشور است و از سوی دیگر کشورهای جهان تلاش میکنند که درعین اجرای توافق -بستن برنامه اتمی ایران-، برداشته شدن تحریم ها را تا تغیر رفتار پایدار ایران به تعویق بیاندازند.  علاوه بر مشکلات سیاسی که بر بهبود وضع اقتصادی موثرند، خود ذات سرمایه گذاری، با چنین آشفتگی مدیریتی هماهنگ نیست. مثلی است که می گوید: "سرمایه مانند آهویی تیزپایست که به محض احساس خطر پا به فرار می گذارد". حال در جنگل مدیریتی ایران نه تنها هیچ قانون حامی سرمایه گذاری -خارجی- وجود ندارد بلکه اساسا شناسایی مراکز قدرت و افراد ذی نفوذ هم میسر نیست. در این حال ورود شرکتهای موثر خارجی به هدف "سرمایه گذاری" و "اشتغال" و.. تقریبا محال است. البته ممکن است با مرحله اول رفع تحریم ها، شرکتهایی برای "عرضه محصولات" و گرفتن سهمی از بازار ایران وارد شوند اما این ورود کمکی به ورود سرمایه و کار نمی کند و حداکثر در حد نمایندگی و دفاتر فروش باقی خواهند ماند.

با این شرایط و با همراهی و حداکثر سکوت دولت روحانی نسبت به اتفاقات سیاسی و منطقه ای، به نظر می رسد که دولت حتی بر سرنوشت وضعیت هسته ای هم آگاهی ندارد و نمی داند که تنها با فشار دیپلمات های کارآزموده، مشکل تحریم و اقتصاد را نمی تواند حل کند. مسیر فعلی در بهترین حالت به پیش بینی های آیت الله خامنه ای در مورد "غیرقابل اعتماد بودن غربی ها" منتهی خواهد شد! که در صورت این اتفاق دیگر دلیلی برای مماشات و حضور دولت روحانی نیست و عمر دولت او هم میتواند حتی زودتر از موعد به پایان برسد.

پیش بینی می شود که در با ادامه وضع فعلی توافق هسته ای به جهت بستن دست ایران از دسترسی به جنگ افزار هسته ای انجام خواهد شد، اما برداشته شدن حقیقی تحریم ها به موعدی دیگر موکول می شود. حداقل تا زمانی که دولت بشار اسد سقوط کند و قدرت ایران درمنطقه کاهش یابد. خبرها از کمکهای بیشتر به مخالفان اسد حکایت می کند و در نظر تحلیلگران دولت سوریه تا از دست دادن پایتخت و سقوط فاصله چندانی ندارد.

ورود سرمایه جهانی به ایران جدا از موانع مستقیم اقتصادی مانند تحریم ها به شرایط فرهنگی و سیاسی داخلی نیز بستگی تام دارد. نمی توان، از یک سو به نظام سرمایه داری جهانی -با نماد امریکا- فحاشی کرد و از سوی دیگر انتظار داشت که همان سلول های نظام سرمایه داری جهانی به کمک معیشت مردم ایران برسند. تغیر رفتار نظام جمهوری اسلامی که هاشمی رفسنجانی با کمک "خاطره هایش از امام" بدنبال آن است! پیش شرط اصلی پذیرش ایران و ورود سرمایه و اشتغال خواهد بود.

پی نوشت:
1- دولت روحانی برای آیت الله خامنه ای موقعیت منحصر به فردی دارد از جهت دیپلماسی خارجی و کمک به رفع تحریم های جمهوری اسلامی. روحانی باید بتواند از این نقطه قوت برای بهبود وضع داخلی استفاده کند که اگر این اتفاق رخ ندهد دست این دولت در جنگل تنازع و بقای جمهوری اسلامی به هیچ جایی بند نیست و بزودی -به خواری- از صحنه حذف خواهد شد.
2- تمرکز بیش از حد دولت بر حل مشکل هسته ای باعث پیشروی افراطیون در عرصه های داخلی شده است، و نه تنها این فشار بر مردم وارد می شود که دولت و شخص حسن روحانی نیز از آن مصون نخواهد بود. نمونه آن را در سخنرانی پرمشقت او در مرقد آیت الله خمینی می بینیم.
3- آزاد شدن ارتباطات بانکی، تجاری و حتی دارایی های بلوکه شده ایران بطور مرحله ای، نوشدارویی خواهد بود به جهت نمردن دولت روحانی در تنگنای اقتصادی، اما رونق اقتصادی جز در سایه صلح و ثبات و امنیت محقق نمی شود و همچنان معضلات اجتماعی اقتصادی گلوی مردم و خانواده های ایرانی را خواهد فشرد.

هیچ نظری موجود نیست: