چرا جمهوری اسلامی از حکومت اسلامی طالبان بدتر است؟


معمولا همه ما حکومت ها را با یک سری از قوانین و دستورات می شناسیم که خود این قوانین و دستورات معمولا دارای پشتوانه ای تاریخی یا ایدئولوژیک و فرهنگی و سایر زمینه ها می باشد.
مجموع این قوانین نشان می دهد که حکومت سکولار، دیکتاتوری یا سلطنتی و ... است.

حال بهتر است کمی دقیق تربه شیوه حکومتی جمهوری اسلامی نگاهی بیاندازیم.
(از آن جهت مقایسه را با حکومت اسلام طالبانی در افغانستان مقایسه می کنم که به نظر می رسد حتی در بین مسلمانان نیز هیچ کسی بدتر از این نوع حکومت سراغ ندارد.)

در ابتدا جمهوری اسلامی از انقلاب مردمی زاییده شد و طبیعی است که انقلاب مترادف آشوب و بی نظمی ودگرگونی است، که اتفاقا همین اتفاق نیز در انقلاب ایران رخ می دهد و دقیقا ساختار سیستماتیک، منظم و بروکراتیک قبلی را دگرگون می کند، اما تا امروز بعد از گذشت بیش از 30 سال هنوز جایگزینی برای آن ارائه نمیدهد. سیستم حکومتی امروز ایران دارای بخش بزرگی باقیمانده از زمان قبل از حکومت اسلامی است که معمولا این بخشها یا بسیار مهم بوده اند که قابل تغییر نبوده اند -مانند سیستم بانکداری یا ثبت اسناد- یا آنکه وجودشان به حدی بدیهی بوده است که فکر تغییر در آن بوجود نیامده -مانند قوانین راهنمایی و رانندگی و یا روش استفاده از تکنولوژی های روز دنیا-

بخشی از قوانین نیز حذف شده اند که بخش کوچکی را تشکیل می دهد که عمدتا با ساختار اسلامی حکومت مشخصا برخورد داشته است و اما بخش آخر قوانینی است که در جمهوری اسلامی بنا نهاده شده است و می توان گفت تقلیدی از هیچ کشور دیگری نیست و البته تنها نیز در ایران وجود دارد و این بخش از قوانین تمایز دهنده ایران قبل از جمهوری اسلامی با بعد از آن است.-مانند حجاب اجباری و سایر احکامی که وجود دارد اما قانون مشخصی ندارد.-

پیدا کردن سایر مثال ها را به خودتان می سپارم و در اینجا فقط بطور تمثیلی از وضعیت حجاب و پوشش در جامعه نام می برم.
بعد از انقلاب بدلیل ماهیت اسلامی رهبر انقلاب، انقلاب به اسلامیت تعبیر شد که البته در آن زمان مردم نیز نارضایتی چندانی نداشتند. بتدریج با قدرت گرفتن روحانیون در ارکان حکومت روز به روز حکومت در دامن اسلامیت لغزید و احکام نامشخص اسلامی سعی در بروز خود در این جامعه تازه بوجود آمده کرد، حجاب اجباری اسلامی هم به دنبال همین اتفاقات زاییده شد و کسانی مامور شدند با بی حجابان مقابله کنند که تا امروز در نامهای مختلف فعالیت داشته اند.

تا اینجا در ظاهر مشکلی به نظر نمی رسد اما مشکل از اینجا آغاز می شود که از ابتدا تا امروز تعریف مشخصی از حجاب ارائه نشده است. هنوز هیچ قانونی مشخصی مرز میان رفتار عادی و مجرمانه را توضیح نمی دهد که بتوان فردی را در آن "قانون شکن" دانست. در اینجا تنها مرجع تشخیص حد قانون، "قضاوت فردی" مامور قانون است.
این دقیقا مانند این است که بگوییم سرعت بالا ممنوع است و بدون مشخص کردن حد "سرعت غیر مجاز"، مجازات تخلف کنندگان را به ماموران راهنمایی و رانندگی بسپاریم که به سلیقه خود "خودروی با سرعت بالا" را جریمه کنند! حال تصور کنید چنین شرایطی چقدر باعث هرج و مرج می شود.

حال اگر به حکومت طالبان نگاهی بیاندازیم می بینیم که با همه عقب افتادگی ها و بی سیستمی ها در مورد سیستم"امر به معروف و نهی از منکرشان" دارای قانون تعریف شده بودند. تعریف "ریش بیش از مشت" را خیلی ها شنیده اند. همین تعریف ساده برای هرکس چهارچوبی مشخص می کند که می داند امروز که پا در خیابان می گذارد آیا در کسوت "قانون شکن" است یا خیر. اما در ایران هر لحظه، هر مامور می تواند به هر فردی "اعتراض کند و او را "قانون شکن" بداند.
این روزها اخطار گشت ارشاد را خیلی ها دریافت کرده اند. حتی افرادی محجبه در تعریف اسلامی. نکته دیگر سطح اسلامیت حکومت است که بنا بر موقعیت و نیاز تغییر می کند. معمولا نزدیک انتخابات آزادتر و به سلیقه آقایان تشدید می شود.
حکومتی که حتی تحمل "لباس رنگی زنان توریست" را ندارد جلوی دوربین خبری رئیسش با زنی بی حجاب گفتگو میکند.
بنا به مصلحتی نانوشته قوانین تغییر میکنند.
به همین دلیل است که خیلی ها هنوز وجود حکومت با تمام ابعاد آن بعد از انقلاب 57 را قبول ندارند و سیستم فعلی را تنها یک ساختار نیمه انقلابی- حکومتی می دانند. البته یک مزیت انقلابی بودن برای حاکمان جامعه پاسخگو نبودن به عواقب تصمیم گیری ها است. مثلا اینکه آیت الله خامنه ای بعد از گذشت 23 سال از حکومتش - درصلح کامل- هنوز خود را انقلابی می داند ریشه در نوع نگاهش دارد که با چاشنی " بی مبالاتی"، "هیجان زدگی" و "غیر پاسخگویی"  همراه است.

بغیر از بسیار رفتارهای افراطی امروز جمهوری اسلامی که از آن با "طالبان شیعی" اسم برده می شود، از اساس نوع نگاه تفکر حاکم، ساختار "مسئولیت پذیر عرفی  یک حکومت نیست" و هنوز از عالی رتبه ترین فرد مملکت تا خرد ترین آن، مسئولیت کارهای انجام داده شان را نمی پذیرند.

کمتر در ایران دیده می شود که سقوط هواپیما مقصری غیر از خلبان فوت شده داشته باشد، یا کسی مسئولیت آتش سوزی مدرسه ای دور افتاده را برعهده بگیرد، یا حتی در مقیاس بزرگتر مثلا رهبر مسئولیت خسارت ناشی از تحریم های بین المللی بر جان و مال مردم را برعهده بگیرد. (بحث اختلاس ها و فساد اقتصادی به کنار)
این بحث جنبه های مختلف دیگر هم دارد که بنا به موقعیت در آینده بیان خواهم کرد و به اثرات آن در جای جای زندگی ایرانیان خواهم پرداخت.
اینجاست که به شخصه حتی حکومت طالبان را، از نظر اجرای قانون و حکومت قانونمدار - بخوان دیکتاتوری- برتر از جمهوری اسلامی با هرج و مرج می دانم که هیچ کس وضعیت خود را در قبال حکومت نمی داند. از پوشش ساده صبحگاهی تا امنیت روانی و سرمایه گذاری - نه صرفا اقتصادی- در آینده.

پی نوشت:
1.عکس تزیینی است.
2. اصل این مطلب را بیش از یک سال پیش نوشته ام.

هیچ نظری موجود نیست: