آیا انتخابات در ایران مهم است؟


این روزها بسیار دیده و شنیده ایم که عده ای می گویند باید در انتخابات شرکت کرد و از این طریق وضعیت را بهتر کرد و عده دیگری پاسخ می دهند خیر، خود شرکت در انتخابات کمک به ادامه وضع موجود است و کل رژیم دیکتاتوری صلاحیت برگزاری انتخابات را ندارد و ...
در این کوتاه می خواهم از زاویه مهمتری به انتخابات نگاه کنم؛
انتخابات به عنوان نمادی از مردمسالاری و دموکراسی در تمامی جهان شناخته می شود و حتی دیکتاتورترین حاکمان -فعلی- هم سعی دارند که حداقل با برگزاری انتخابات های نمایشی برای خود مشروعیت کسب کنند.

امروزه همه کشورها، از ثروتمندترین کشورهای جهان تا فقیرترین کشوهای افریقایی انتخابات برگزار می کنند، اما اینکه چرا اینقدر کیفیت انتخابات در کشورهای توسعه یافته با کشورهای درحال توسعه متفاوت است دلیل عمده آن را باید در سطح زندگی و نیازهای افراد جستجو کرد.
بدیهی است سرپرست خانواده ای که دغدغه عمده زندگی اش سیر کردن شکم خانواده اش در تورم افسار گسیخته است یا نهایت تلاشش بر پس اندازی برای آینده مبهم پیش روی خود و فرزندانش بنا شده، هیچگاه اساسا نیازی به انتخابات حس نخواهد کرد و تنها داشتن یک حکومت -از هرشکل-  که برطرف کننده نیازهای اولیه اش باشد، برایش کافی خواهد بود. نیازهایی از جنس خوراک، امنیت، مسکن و سلامت.
تا زمانی که عامه مردم از این نیازها اشباع نباشند مطرح کردن هر مساله دیگری لوکس و ظاهری خواهد بود. مثل حفظ محیط زیست، رعایت کرامت انسانی یا سبک اداره حکومت.
بر همین اساس انتخابات زمانی معنا خواهد داشت که عموم مردم از سطح نیازهای اولیه و معیشتی وارد فاز جدید "داشتن اجتماعی بهتر" شده باشند در غیر اینصورت حتی در صورت برگزاری "آزادترین انتخابات"،  نه نتیجه انتخابات قابل قبول خواهد بود و نه چنین دموکراسی پایدار خواهد ماند.(همانطور که در افغانستان بعد از 12 سال، دموکراسی و انتخابات صرفا کالایی لوکس و وارداتی به نظر می رسد).

به عنوان مثال، اخیرا بطور فزاینده ای در فضای مجازی میبینیم که عده ای -به شوخی و جدی- خواهان برگشت به زمان قبل از انقلاب و دوران شاهنشاهی هستند و یا از آن به خوبی یاد می کنند چرا که علیرغم حکومت توتالیتر، حداقل معیشت مردم شهرنشین تامین یود.
البته در آن زمان هم انقلاب هنگامی رخ داد که "عامه مردم تاثیر گذار شهرنشین" آنقدر وضع معیشتشان خوب شد که به فکر نیازهای متعالی تر اجتماعی شان افتادند.
اما امروز بطور ناخواسته مردم بر اثر سیاست های غلط سران جمهوری اسلامی روز به روز وضعیت معیشتان بدتر شده است و به دوران تامین نیازهای اولیه شان بازگشته اند. یعنی با یک مرحله پسرفت، به دوران قبل از پدران خود که فارغ از معیشت بدنبال دموکراسی و جمهوری بودند بازگشته اند. و حتی "دیکتاتوری خوب" را به "جمهوری بد" ترجیح می دهند.

حال در این شرایط، اسم بردن از انتخابات نه تنها بی تاثیر است که بازی با کلمات است و نمایشی بی مشتری. خصوصا زمانی که همه می دانند این انتخابات به نتایج ملموسی در زندگی معیشتی مردم منجر نمی شود. چرا که رییس جمهور تصمیم گیرنده موضوعات مهم مانند تغیر در سیاست هسته ای یا لغو تحریم ها نیست و حتی اراده ای برای تغییر نخواهد داشت.

در چنین شرایطی انتخابات بیشتر بازی بزرگان و طبقه مرفه حکومتی بوده و تصمیم گیری برای شرکت یا عدم شرکت در انتخابات از طرف مردم صرفا به فهم آنان از حداقل وضع معیشتشان بستگی دارد. به این معنا که اگر حس کنند عدم شرکتشان در انتخابات منجر به بهتر شدن وضع زندگی شان می شود -مثلا تغیر رفتار حکومت یا رفع تحریم ها- قطعا شرکت نخواهند کرد ولی اگر حس کنند که حتی در کوتاه مدت شرکت در انتخابات باعث بدست آوردن منافع مالی یا امتیازهایی از سوی حکومت خواهد شد، در انتخابات شرکت خواهند کرد. البته احساس ناامنی ناشی از شرکت نکردن در انتخابات هم مانند مشوق ها، موثر است مثلا ترس از نداشتن مهر انتخابات در شناسنامه در بزنگاه های زندگی مانند پذیرش دانشگاه یا گرفتن پاسپورت، کوپن و....
بدیهی است که اینگونه شرکت در انتخابات، صرفا با هدف "زدن مهر در شناسنامه" صورت می گیرد نه توجه به محتوای انتخابات.
سایر احتمالات مشارکت مردم در بین این دو طیف قرار می گیرد.

حقیقت -تلخ- این است که علیرغم بالا رفتن سطح سواد و آگاهی جامعه ایران، این وضعیت اقتصادی است که حرف اول را در مناسبات زندگی و از جمله سیاست می زند و هرگونه تغیر سیاسی در جامعه ایران صرفا تابعی از وضعیت مالی مردم است.
نکته خوب این آگاهی آن است که جامعه ایران برخلاف بسیاری از کشورهای درحال توسعه مشابه، پتانسیل آگاهی اجتماعی بالایی دارد و اندکی تغیر در وضع اقتصادی مردم، تاثیر شگرفی در رفتار سیاسی ایشان خواهد داشت.

اینکه عده ای بخواهند صرفا با تشویق و تبلیغ دموکراسی و آزادی و ... مردم را به عدم شرکت در انتخابات سوق دهند به نتیجه نخواهد رسید خصوصا هنگامی که حکومت راه انتخاب دیگری برای مردم نگذاشته باشد، که در آن زمان حتی میزان بالایی از مشارکت مردمی خواهیم داشت. همانطور که در زمان صدام در عراق گرسنه هم، میزان مشارکت در انتخابات بالای 90 درصد بود!
خلاصه کلام آنکه "توسعه سیاسی" حتی با وجود همه ابزار آن اعم از انتخابات آزاد و جامعه آگاه و .. بدون "توسعه اقتصادی" بی معناست و به چیزی بجز دیکتاتوری نخواهد انجامید.


هیچ نظری موجود نیست: